داستان شهر گمشدهٔ پمپیی

برای بسیاری از مردم، نام کوره وزو ویوس مترادف است با نابودی شهر پمپیی، شهری باستانی و پرشکوه که در آتشفشانی سال 79 میلادی زیر آتش و خاکستر ناپدید شد. اما دو شهر بزرگ دیگر به نامهای هرکولانوم و استابیا در همان آتشفشانی از بین رفتند. وزو ویوس در 1700 سالل بعد هم چندین بار فعال شد و خرابیهای زیادی بهبار آورد.
بهطور تقریبی، حدود 3360 نفر در پمپیی، هرکولانوم و دیگر شهرهای ساحلی خایج ناپل کشته شدند. حدود سال 1631 آتشفشان ویرانگر دیگری اتفاق افتاد که گرچه زیاد بزرگ نبود اما باعث مرگ 3500 نفر شد زیراجمعیتی که پای این کوه میزیستند بیشتر بود، علت آنکه مردم بعد از هر آتشفشانی و علیرغم صدمات فراوانیکه به آنها وارد میشود دوباره در پای کوههای آتشفشانی اقامت میکنند حاصلخیزی خاک آن منظقه است. مواد معدنی درون زمین باعث رشد بهتر گیاهان و محصولات کشاورزی میشود. این آتشفشان نشانهٔ دور جدیدی از فعالیت کوه بود که همهٔ آنها خطرناک و دوتایشان منجر به فاجعه شد. در 1794 شهر توردلگرگو ویران شد و در 1994 سنسباستیانو هدف خشم وزو ویوس قرار گرفت.
تفاوت اساسی میان نوع تخریبی که در پمپیی و هرکولانوم صورت گرفته به وضعیت جغرافیایی و آبهوای این دو شهر ارتباط دارد. پمپیی در جنوبغربی وزو ویوس قرار دارد حال آنکه هرکولانوم در شمال غربی آتشفشان واقع شد از آن مهمتر اینکه هرکولانوم بر روی پرتگاهی ساخته شده که میان دو جریان از مواد مذاب سرد شده از کوه به پایین سرازیر شد.
در روز انفجار آتشفشانی، باد به طرف جنوب غربی میوزید؛ یعنی پمپیی در معرض بارانی از خاکستر و سنگهای آتشفشانی قرار داشته است. در صورتیکه هرکولانوم را امواج گدازهای آتشفشانی در خود غرق کرده است.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
وحشت به دو شکل
هیچ گدازه آتشفشانی به پمپیی نرسید، اما خاکستر و شن روی شهر را به ارتفاع 3 متر پوشاند. خاکستر روی اجساد را هم پوشاند و باستانشناسان را قادر ساخت که حفرهٔ این اجساد را با گچ پر کنند و از بدن آدمها قالببرداری کنند و مجسمههایی شبه واقعی از انسانهایی در لحظه واپسین تهیه کنند. بیشتر این افراد بر اثر تنفس گازهای سمی خفه شدند. به نظر میرسد عدهای از آنها در حال فرار بودهاند اما وقتی نتوانستهاند نفس بکشند به زمین افتادهاند. از جمله این قالبهای گچی مجسمه پدری است که خود را روی یک بازو بلند کرده تا به طرف بچههایش برود ودر گوشهٔ یک خیابان مردی نشسته در حالیکه بینی و دهانش را با دست پوشانده است.
پمپیی در مقایسه با هرکولانوم عاقبت بهتری داشته. سیلی از مواد مذاب داغ- همراه با گازهای سمی و خاک و خاکستر- روی شهر را به ارتفاع 2 تا 3 متر پوشانده. از آنجا مواد مذاب به کندی رو شهر را گرفت، شهروندان فرصت کافی برای فرار داشتند. اما بر خلاف پمپیی که اجساد دستنخورده باقی ماندند، مردمی که در این شهر تعلل کردند در میان مواد مذاب سوختند و اسکلت آنها باقی ماند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
از 1994، وزو ویوس در حالت خفته به سر میبرد اما این قدرت را دارد که هر لحظه به جهنمی فعال مبدل شود. اکنون حدود 200,000 نفر در سایهٔ این کوه زندگی میکنند که تراکم جکعیتی بالایی است. متخصصان کوههای آتشفشانی معتقدند در صورتیکه این آتشفشان فعال شود بر زندگی سه میلیون نفر دیگر هم تأثیر مخربی خواهد داشت.
روایت پلینی اصغر
شاهد عینی
پلینی اصغر مورخ بزرگ رومی و پسر پلینی بزرگ یا اکبر که شاهد انفجار آتشفشان و نابودی شهر پمپیی در قرن اول میلادی بود ماجرا را چنین شرح میدهد: «صدای جیغ و فریاد مادرانی را میشنیدی که در جستجوی فرزندانشان بودند، بچههایی که از هراس میگریستند و پدر و مادر خود را صدا میزدند. فریاد مردان را که در جستجوی کسی بودند که پاسخشان را نمیداد. یکی بر سرنوشت خود لعنت میفرستاد، دیگری خانوادهاش را ملامت میکرد، بعضی از ترس مرگ، آرزوی مرگ میکردند، بعضی به درگاه خدایان استغاثه میکردند اما پیدا بود که خدایان به داد آنها نمیرسند و آن شب ظلمانی که در افسانههای ترسناک اوصافش را شنیده بودیم بر زمین فرود آمده بود. شعلهای از آتش به آسمان برخاست، دوباره تاریکی بر همهچیز مستولی شد و بارانی از خاکستر بر سرمان میریخت که گاه و بیگاه ناچار بودیم بلند شویم و خود را بتکانیم و گرنه در میان خاکسترها فرو میرفتیم …»