آیا ادراکهای فراحسی واقعیت دارند؟

آیا بدون استفاده از حواس پنجگانه میتوانیم نگاهی به ناشناختهها یا آینده بیندازیم؟
تعریف ادراکهای فراحسی (ESP) Extra Sensory Perception عبارت است از هرگونه پیش آگاهی یا دلشوره یا احساس قبل از وقوع ماجراست که از طریق تلهپاتی یا روشنبینی به انسان دست میدهد. بیشتر مدارکی که در مورد ادراکهای فراحسی جمعآوری شد به صورت روایی است و بعضی محققان آنها را فریبکاری و دروغ میدانند یا زمینهٔ علمی برایشان قایل نیستند. آنها میگویند ESP اگر نتیجهٔ فریبکاری نباشد ماحصل تفکر دستچین شده یا اشتیاق، زودباوری، جهل، تقلب، با نتیجهگیری نادرست از احتمالات و قانون اعداد بزرگ است.
اما فرار روانشناسایی که این پدیده را در آزمایشگاهها بررسی کردهاند گاه و بیگاه به نشانههایی فراطبیعی برمیخورند از قبیل: کسانی که قابلیت روحی بالایی دارند و میتوانند محتویات نامهای درون پاکت مهر و موم شده را بخوانند، رنگ کاغذ مخفی یا مشخصات کارت بازی پنهانی را حدس بزنند یا تصویری را ترسیم کنند که دقیقاً همانی است که کسی در فاصلهای دور آن را شرح داده است.
بیشتر تجربههای ادراک فراحسی زمانی اتفاق میافتد که شخص اصلاً انتظار آن را ندارد و بنا به میل و ارادهٔ شخص واقع نمیشود. گزارشهای فراوانی از خوابهای پیشگویانهای که بعداً به وقوع میپیوندد و مادرهایی که یقین پیدا میکنند حادثهٔ بدی برای بچههایشان اتفاق خواهد افتاد در دست است. البته نمیتوان این تجربهها را در مقولهٔ علم قرار داد. شکسپیر این سخن مشهور را در هملت به زبان آورده و خطاب به هوراسیو میگوید: «در آسمان و زمین چیزهایی است که در فلسفهٔ تو نمیگنجد.» این گفته در مورد همهٔ ما مصداق دارد. هنگامی که با تفکر نقدگرایانه به پدیدهٔ ادراک فراحسی مینگریم، پذیرش آن برایمان دشوار است اما وقتی به یاد میآوریم که فهم و درک ما از جهان و حتی ذهن انسان ناقص است، در این مورد دچار تهدید میشویم.
علیرغم بدبینی که علم به این مقوله دارد، بسیاری از مکاتب معتبر و نهادها این پدیده را یکسره رد نمیکنند. در ۱۹۲۷، یک آزمایشگاه فراروانشناسی در دانشگاه دوک تأسیس شد که میباید به تحقیق در این باره بپردازد. در ۱۹۵۳ در دانشگاه اترخت، هلند، کرسی مطالعات فراوانی تأسیس گردید. در دانشکدهٔ ترینیتی دانشگاه کمبریج و نئوکالج اکسفورد هم مطالعه بر روی این پدیده جریان دارد. مؤسسه فراروانشناسی نیویورک هم مرکزی برای انتشار مطالعات در این رشته تأسیس کرده و به تحقیقات برجسته جایزه میدهد.
شکاکان پا به صحنه میگذارند
اگر چه این رشته وارد زمینهٔ تحقیقات علمی شده اما شکاکان آن را «شبه علم» میدانند و مایهٔ بیحیثیت شدن حوزههای علمی که به این مقوله میپردازند. مشکل تحقیق در این زمینه آن است که حتی حامیان این پدیده اذعان دارند که هیچگونه شواهد روشن و مثبتی آن در دست نیست. زمانی هم که دانشمندان و محافل علمی آزمایشهایی را انجام دادند نتایج مبهم بود و هیچگاه به اثبات نرسید. در دانشگاه دوک ژوزف بنکر راین آزمایشهایی را در زمینهٔ ادراک فراحسی انجام داد. او در کتابی به ادراک فراحسی مدعی شد که مبنای محکم برای ESP پیدا کرده است. او کارتهایی برای سنجش میزان ادراک فراحسی در افراد درست کرد که بسیار معروف شده. دیگر روانشناسان البته نتوانستند به نتایجی برسند که او رسیده بود و اکنون مشخص شده که آزمایشهای او طرح منسجم و مبنای درستی ندارند.
در آزمایشهایی که به سال ۱۹۷۰ در مؤسسهٔ SRI انجام شد، دو روانشناس به نامهای هرولد پاتآف و راسل تارک مدعی شدند که بعضی از اشخاص میتوانند فواصل دور را از چشم افراد دیگر ببینند. یک گروه از اشخاص از مکانهایی مانند مراکز خرید بازدید میکنند و محقق سؤالهایی را از شخص مورد مطالعه در مورد مشاهدات آنها میپرسد. اشکال اینگونه تحقیقها آن است که اولاً بستگی به نظر محقق دارد که جوابها را صددرصد، درست بداند یا نه و دوماً دانشمندان دیگر مدعی شدهاند، قابل تکرار نیستند.
آزمایشهای دیگری که محققان روانشناسی گشتالت انجام دادند و به آزمونهای گانزفیلد (گانزفیلد به معنای میدان یکپارچه است) معروف شده به این ترتیب بود که چشمهای شخص مورد مطالعه با نصف توپ پینگ پونگ پوشانده میشد و از طریق هدفون صدایی یکنواخت به گوش او میرسید؛ بعد این شخص را در اتاقی که هیچگونه صدایی به آن نفوذ نمیکرد قرار میدادند و سعی میکردند که تصویری را از طریق ذهنی به او منتقل کنند. آزمون گانزفیلد کاملاً و به طور دقیق مبنایلمی داشت و طراحی آن هم کارشناسانه بود. اما در نهایت نتوانست محققان را متقاعد کند که ESP به راستی وجود دارد. با همهٔ اینها ESP یکی از شاخههای فراهنجار یا فراطبیعی است. روحگرایانی که مدعی هستند میتوانند با ارواح تماس برقرارکنند از ابتدای تاریخ بشر وجود داشتهاند. روحگرایی سرگرمی مردم انگلستان در قرن نوزدهم بود.
عطش برای درک ناشناختهها
در ۱۹۷۰ شخصی به نام یوری ژلر شهرت پیدا کرد. او مدعی بود که میتواند اشیاء فلزی مانند قاشق و چنگال را با نیروی ذهن، خم کند. اعمال او جلو دوربینهای تلویزیونی و چشم هزاران بینندهٔ کنجکاو به نمایش درمیآمد و کسی نمیتوانست نادرست بودن آنها را اثبات کند. در هر حال هنوز هیچ آزمایشی علمی نتوانسته وجود ESP و پدیدههای دیگر مانند وارد کردن نیروی ذهنی بر تغییر پدیدههای مکانیکی را به اثبات برساند، اما دانشمندان زیادی مشتاقانه به دنبال آزمایش بر روی این گونه پدیدهها هستند تا درست یا نادرست بودن آنها را به طور قطعی به اثبات رسانند.
تأسیس کمیتهٔ تحقیق بر روی پدیدههای فرا طبیعی
شبه علم- برچسبی که منتقدان شکاک بر ESP و سایر پدیدههای فراطبیعی میزنند به معنای علم مغلوط یا نادرست نیست بلکه به معنای موارد علمی است که با آزمایشهای دقیق- که مبنای علم را تشکیل میدهند- نمیتوان آنها را تأئید کرد. مواردی مانند ادعای رؤیت بشقابهای پرنده یا پیدایش اشکال منظم در مزارع یا کسانی که دارای قابلیتهایی مانند جابهجایی اشیاء با قدرت ذهن را دارند، روانشناس و فیلسوفی به نام پال کورتز را ترغیب کرد که انجمنی برای تحقیق دربارهٔ پدیدههای فراطبیعی در ۱۹۷۶ تأسیس کند. در این انجمن دانشمندان دانشگاهیان و جادوگران و تردستها و کسانی که به این پدیدهها علاقهمندند عضویت دارند تا صحت و سقم موارد شبهعلمی را با آزمون ارزیابی کنند. آنها در مورد پدیدههایی مانند خانههای جنزده، وجود ارواح و وجود موجودات فضایی به بررسی پرداختهاند.