نتیجه یک نحقیق جدید: خوشبختی واقعی زوج ها در گروه همگامی ذهنی است و بیشتر تحت تاثیر شباهتهای مغز در ادراکها، الگوهای فکری، روشهای پردازش احساسات، خشم، تعاملات بین فردی و اجتماعی و حتی استدلال تحلیلی در مقابل عاطفی است

اگرچه تحقیقات نشان میدهد که عوامل متعددی ممکن است به یک رابطه هماهنگ کمک کنند، آنچه رضایت زناشویی را پیشبینی می کند به طور کامل درک نشده است.
تحقیقات همچنین نشان میدهد که زوجها در بلندمدت اغلب شروع به فکر و رفتار مشابه میکنند و بسیاری از سوالات را در مورد اینکه چگونه ممکن است در رضایت زناشویی نقش داشته باشد بیپاسخ باقی میمانند.
مطالعه اخیر دانشگاه استنفورد با همکاری محققان چینی شواهدی را نشان میدهد که فعالیت مغزی مشترک ممکن است شادی زناشویی را پیشبینی کند.
یافتههای آنها همچنین بینشهایی درباره بنیاد عصبی زیستشناختی پیوند زناشویی انسان ارائه میدهد.
رضایت زناشویی و سازگاری عاشقانه موضوع تحقیقات برای دههها بوده است. با این حال، دانشمندان تازه شروع به درک این موضوع کردهاند که چرا برخی از زوجها خوشحالی را در یک رابطه گزارش میکنند و برخی دیگر این نوع رضایت از رابطه را تجربه نمیکنند.
تاکنون، تحقیقات چندین عامل را شناسایی کرده اند که ممکن است به شادی یک فرد در رابطه خود کمک کنند. به عنوان مثال، بررسی سیستماتیک تحقیق 2016 دریافتند که مذهب، جنسیت و ارتباطات بر رضایت زناشویی تأثیر میگذارد. عوامل بین فردی و سلامت روان نیز در کنار شغل، مدت ازدواج، سن و تعداد فرزندان یک زوج نقش داشتند.
علاوه بر این، با گذشت زمان، زوجهای هماهنگ اغلب شروع به تفکر و رفتار مشابه می کنند. به عنوان مثال، مطالعه 2021 شواهدی از همگامی شخصیت در طول زمان در زوج های مسن پیدا کرد.
با این حال، دانشمندان هنوز به طور کامل متوجه نشده اند که آیا این هماهنگی بین شرکای عاشقانه نشان دهنده رضایت بیشتر از رابطه است یا خیر.
با این حال، یک مطالعه جدید توسط محققان دانشگاه استنفورد با همکاری دانشمندان چینی، بینش بیشتری را در مورد رضایت زناشویی نشان داده است.
به طور خاص، آنها دریافتند که شرکای متاهل دگرجنسگرا که رضایت زناشویی بالاتری را گزارش کردهاند، هنگام مشاهده تصاویر مربوط به ازدواج، فعالیت مغزی همگامشدهای داشتند.
علاوه بر این، برخلاف تحقیقات دیگر، دانشمندان هیچ ارتباط معنیداری بین رضایت زناشویی و سن، جنس، ویژگیهای شخصیتی یا طول ازدواج پیدا نکردند.
آیا ذهنهای زوجهای خوشبخت یکسان فکر میکنند؟
نویسندگان این مطالعه فرض کردند که اندازهگیری رضایت زناشویی ممکن است با نگاه کردن به پاسخ مغز به نشانههای زناشویی و ارتباط اجتماعی امکانپذیر باشد.
آنها همچنین پیشنهاد کردند که از آنجایی که شواهد رو به رشد نشان می دهد فعالیت عصبی در افراد شریک زندگی به طور فزایندهای در طول زمان و تجربیات مشترک زندگی هماهنگ میشود، این همگامیها ممکن است به رضایت زناشویی بیشتر کمک کند.
برای بررسی بیشتر این نظریه، دانشمندان 35 زوج دگرجنسگرا را در چین که حداقل یک سال با هم ازدواج کرده بودند، انتخاب کردند. محققان همچنین جفتهای زن و مرد را که ازدواج نکرده بودند بهطور تصادفی انتخاب کردند.
ابتدا، تیم تحقیقاتی با تکمیل چندین پرسشنامه در مورد رضایت زناشویی و دلبستگی بزرگسالان، تعیین کردند که آیا عوامل رفتاری یا شخصیتی شادکامی زناشویی را پیشبینی میکنند یا خیر. شرکت کنندگان همچنین پرسشنامه تعیین شخصیت را تکمیل کردند .
سپس، شرکتکنندگان در حین مشاهده کلیپهای فیلم مرتبط با رابطه و شیء، تحت اسکن fMRI از مغز قرار گرفتند. دانشمندان امیدوار بودند شناسایی کنند که آیا زوجهای متاهل همگامسازی فعالیت مغزی بیشتری نسبت به زوجهای زن و مرد بهطور تصادفی نشان میدهند.
دانشمندان دادهها را با محاسبه همگا سازی بین موضوعی (ISS) بین زوج های متاهل تجزیه و تحلیل کردند. این تیم همچنین از تحلیلهای بعدی و طبقهبندی برای تعیین اینکه آیا ISS بین زوجهای متاهل با رضایت زناشویی مرتبط است یا خیر، استفاده کردند.
علاوه بر این، محققان همچنین بررسی کردند که شبکه حالت پیشفرض (DMN) – یک شبکه مغزی مرتبط با افکار، احساسات یا باورهای مربوط به خود و دیگران – چه نقشی در شادی زناشویی دارد.
به طور خاص، تیم بررسی کرد که آیا ISS در DMN به عوامل خاصی از رضایت زناشویی، از جمله شخصیت، ارتباطات و حل تعارض مرتبط است یا خیر.
تجزیه و تحلیل نشان داد که زوجهای متاهلی که رضایت زناشویی بیشتری را گزارش کردند، در هنگام تماشای کلیپهای فیلم مربوط به رابطه، بیشتر در قسمتهای مشابه مغز فعالیت داشتند. با این حال، این فعالیت عصبی همزمان، بدون توجه به رضایت زناشویی گزارش شده، هنگام مشاهده تصاویر مربوط به شی اتفاق نیفتاد.
علاوه بر این، زوج های متاهل شاد، فعالیت مغزی هماهنگ بیشتری را نسبت به زوجهایی که به طور تصادفی جفت شده بودند، نشان دادند.
دکتر وینود منون ، نویسنده این مطالعه، استاد روانپزشکی و علوم رفتاری در دانشگاه استنفورد، در مقاله ای در Stanford Medicine ، گفت: “ما دریافتیم که ارتباط بین شادی زناشویی و خصوصیات رفتاری، مانند تستهای شخصیت، بسیار ضعیف است.”
در این مقاله، دکتر وینود توضیح داد که «زوجهای متاهل به طور کلی، در مقایسه با زوجهای تصادفی، فعالیت مغزی مشابه بیشتری مستقل از سطح رضایت داشتند. علاوه بر این، در کسانی که خود گزارش می دهند که از ازدواج خود رضایت بیشتری دارند، هماهنگی بیشتری مشاهده شد.»
خاستگاه ذهنهای همگام
افراد به دلیل بسیاری زوج انتخاب میکنند. اما اینکه چه زمانی و چگونه یک زوج تفکر هماهنگ را توسعه میدهند کاملاً درک نشده است.
دکتر منون در مصاحبه پزشکی استنفورد توضیح داد: “ما نمیدانیم که آیا رفتارهای مبتنی بر انتخاب ناشی از فعالیت مغزی مشابه در یک رابطه وجود دارد یا خیر، یا اینکه آیا زوج ها در طول زمان تکامل م یابند تا بازنماییهای مغزی پیشبینی کننده مشابهی ایجاد کنند.”
«زوجهای متاهل اغلب یکسان فکر میکنند که به آن تفکر همزمان میگویند. . مردم اغلب شرکای مشابه خود را انتخاب می کنند. تفکر همگام میتواند [همچنین] یک پاسخ آموخته شده باشد که پس از مدت طولانی با هم بودن زوج رخ می دهد.»
«در مشارکتهای موفقی که این پویاییها در جریان هستند، هر دو فرد به یکدیگر احترام میگذارند، تحسین میکنند و از یکدیگر یاد میگیرند. با گذشت زمان با هم بودن، آنها اغلب به چالش کشیده میشوند و از آنها الهام می گیرند تا از آنها یاد بگیرند و ویژگیهایی را که در شریک زندگی خود تحسین می کنند به دست آورند.»
– دکتر مونیکا ورمانی
با توجه به نتایج این مطالعه، دکتر ورمانی پیشنهاد میکند که «شباهتهای مغز ادراکات مشترک، الگوهای فکری، روشهای پردازش احساسات، خشم، تعاملات بین فردی و اجتماعی و حتی استدلال تحلیلی در مقابل عاطفی را تأیید میکند».
او در پایان میگوید: «این گونه وجوه مشترک فعالیت عصبی/مغزی میتواند پیشبینیکننده قوی رضایت زناشویی باشد».