فیلم دانی دارکو Donnie Darko (2001) – داستان – بررسی و تحلیل

DONNIE DARKO
کارگردان: ریچارد کلی.
بازیگران: جیک جیلنهال، هولمز ازبرن، مگی جیلنهال، مری مک دانل، جیمز دووال و مارک هافمن.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸، نوجوانی به نام «دانی دارکو» (جیک جیلنهال) یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» (دووال) ملاقات می کند که به او میگوید دنیا ۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه دیگر نابود خواهد شد.
«دانی» روز بعد که به خانه اش برمی گردد، می بیند که موتور هواپیمایی داخل اتاق خوابش سقوط کرده است. در حالی که «دانی» در پی آن است تا دریابد چطور زنده مانده و می خواهد به گونه ای با ساکنان شهر از جمله قلدر مدرسه، معلم بهداشت محافظه کارش و یک مرشد «خودیار»، کنار بیاید، سروکله «فرانک» مدام در ذهنش پیدا میشود و باعث می شود «دانی» به اعمالی خرابکارانه و بدتر از آن دست بزند.
ساخته اول کلی یکی از جدی ترین فیلم های اول یک کارگردان در سینمای آمریکا در هزاره جدید بود و در نهایت شگفتی ظرف چند سال به یک فیلم کالت/ سرسپرده دار هم تبدیل شد. فیلم درباره تغییر شکل و تفسیر دنیا در یک ذهن نا آرام و اسکیزوفرنیک است که گویی پی برده به آخرین مراحل گذر از عقل به چیزی دیگری رسیده و معادل این آگاهی را در یقین به آخر رسیدن دنیا بازیافته است.
دانی دارکو را می توان یک رهیافت یا مکاشفه طولانی پیش از مرگ دانست. از همان ابتدا، زمینهای واقعی و مشخص برای داستان معرفی می شود (رقابت های انتخاباتی سال ۱۹۸۸ امریکا میان بوش و دوکاکیس) و بلافاصله وارد حیطه نوعی رآلیسم جادویی می شویم که در آن نیروهای مرموزی جهان و گذر آن را اداره می کنند و «دانی دارکو» را به خود فرامی خوانند تا به او هشدار دهند که ظرف بیست و هشت روز دیگر دنیا به پایان می رسد. در انتخاب بازیگران نیز معیار غرابت فراموش نشده است ( باریمور، راس و به ویژه سوایزی). برگ برنده مهم دانی دارکو، بازی جیلنهال است که گیجی و آگاهی شدید را هم زمان نشان می دهد و همیشه چنان است که گویی از نگاه دوربین خجالت می کشد. دانی دارکو، نسخه اصیل و ویژه ای از نابغه درک ناپذیر شهرستانی که به طرزی گول زننده خطرناک هم به نظر می رسد .
عرضه می کند و به کمک الهامها یا توهم های او، نگاه تازه ای می اندازد به دغدغه هایی وجودی و فلسفی که می تواند برای نوجوان نا آرام و ناراضی پیش بیاید؛ دغدغه هایی که معمولا هم زمینهای علمی تخیلی دارند: در این جا مفهوم سفر در زمان که «دانی» را به جست و جو وامی دارد. پایان دنیا در دانی دارکو بسیار شخصی است و اصلا فیلم، می خواهد نشان دهد که هرکس می تواند پایان اختصاصی و ذهنی خویش را داشته باشد. فیلم به روشنی از تأثیرات فرهنگ عامه دهه ۱۹۸۰ الهام می گیرد و تغذیه می شود . مثلا در حاشیه صوتی اش و در عناصری که از فیلم بازگشت به آینده رابرت زمکیس (۱۹۸۵) وام گرفته است. بیداری خواب گونه، شاید بهترین توصیف از فضای دانی دارکو باشد که مدتی پس از حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به مناسبت هالووین به نمایش درآمد و ناگهان تقارن پرمعنایی با حال و هوای زمانه اش پیدا کرد. بیست دقیقه حذف شده از نمایش اولیه – که از جمله به توضیح و تشریح مفاهیم کتاب فلسفه سفر در زمان ( کتاب راهنمای دانی) می پردازد .
در سال ۲۰۰۴ در نسخه «تدوین کارگردان» به آن اضافه شد.
این نوشتهها را هم بخوانید