فیلم تسخیرناپذیران – معرفی و خلاصه داستان – The Untouchables 1987
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : پارامونت
کارگردان : برایان دِ پالما
فیلمنامهنویس : دیوید مامت
فیلمبردار : استیون ه_. بروم.
آهنگساز(موسیقی متن) : انیو موریکونه
هنرپیشگان : کوین کاستنر، شان کانری، چارلز مارتین اسمیت، اندی گارسیا، رابرت دنیرو، ریچارد برادفورد، جک کیهو، براد سالیون، بیلی دراگو و پاتریشا کلارکسن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه.
شیکاگو، سال 1930. «الیوتت نِس» (کاستنر)، مأمور ویژه خزانهداری، مأموریت مییابد تا از اعمال غیرقانونی «آلکاپون» (دنیرو) جلوگیری کند. اما پس از مدتی در مییابد که با فساد موجود در اداره پلیس شیکاگو، قادر به انجام وظیفهاش نیست. پس همراه افراد مورد اعتمادش، «جیمز مالون» (کانری)، پلیس ایرلندی الاصل، «اسکار والاس» (اسمیت)، حسابداری که فکر میکند میتوان «کاپون» را به اتهام فراز از پرداخت مالیات به زندان انداخت و «جرج استون» (گارسیا)، پلیسی تکتیرانداز، گروهی ویژه تشکیل میدهد. در جریان درگیری با عوامل «کاپون»، «والاس» و «مالون» کشته میشوند، اما همین درگیریها باعث میشود تا «نس» با دست یافتن به دفتر فعالیتهای اقتصادی «کاپون» و به کمک دفتردارش او را به دادگاه بکشاند و به یازده سال زندان محکوم سازد.
نتخاب فیلمنامهنویسی اهل شیکاگو مثل مامت با توجه به زمینه ماجراها (شیکاگوی دوران منع مشروبات الکلی) کاملاً منطقی بهنظر میآید. با این حال در این فیلمنامه عاری از خلاقیت همیشگی او، وزن آهنگین گفتوگوها بار معنائی فراتری از خود کلمهها را به دوش میکشد و تماشاگر آرزو میکند که کاش کمی از وقتی که صرف نگارش این گفتوگوها شده، به خلق «طرح داستانی» و «ساختار» بهتری اختصاص مییافت. نمونه این گفتوگوهای شنیدنی، اندرزهای «مالون» به «نس» است: «او به روی تو چاقو میکشد و تو به روی او اسلحه، تو یکی از آدمهای او را میفرستی به گورستان و او یکی از آدمهای تو را میفرستد به بیمارستان این راه و رسم شیکاگوست».
موفقیت تجای این کار کاملاً غیر شخصی دِ پالما، موقعیت او را در هالیوود، که پس از شکست بدل (1984) روبه وخامت نهاده بود، بهبود بخشید. با این همه او در صحنه درگیری گروه «نس» با افراد «کاپون» در ایستگاه راهآهن، گذشته از ادای دین به صحنه پلکان اُدسای رزمناو پوتمکین (سرگئی ایزنشتاین، 1925) بار دیگر سبک خاصش در کار با «حرکت آهسته» را به نمایش میگذارد. کاستنر در نقش «نس» فاقد صلابت رابرت استاک در مجموعه تلویزیونی تسخیرناپذیران (1959-1963) است. دنیرو برای ایفای نقش «کاپون» با افزودن پانزده کیلو به وزن خود، بار دیگر گوشهای از توان نامحدود بازیگریاش را ارائه میدهد، هر چند موفق به از یاد بردن راد استایگر در آل کاپون (ریچارد ویلسن، 1959) نمیشود.
از همان اولین نتهای موسیقی بینظیر انیو موریکونه، تسخیرناپذیران، مخاطباش را در سیطره خود میگیرد. این از آن فیلمهایی است که همچیزش به طرزی معجزهآسا باهم جور شدهاند: بازیها عالی شده و برای یک بار هم که شده، دیپالما جلوی افراط کاریهایش را گرفته و اثری کنترلشده ارائهداده است.
تسخیرناپذیران، بر اساس سریالی تلویزیونی ساختهشد که با هماننام در دهه ۱۹۶۰ از شبکه ABC پخش میشد حکایت الیوتنس، یک مامور مقرراتی FBI و مأموریتاش، که گیر انداختن آلکابون، به هر شکل ممکن است. با آن که الیوت نس ابتدا سعی دارد نقش یک پلیس خوب و پایبند به قانون را ایفا کند، ولی زیر دست رئیس کهنهکارش جیم مالون (کاتری) «شیوه شیکاگویی» مبارزه با تبهکارها را یاد میگیرد، برای گیرانداختن هر تبهکاری، میتوان هر قانون و ضابطهای را زیر پا گذاشت. تیم الیوت نس و مالون، با اسکار والاس (السمیت)، دفتر دار و جورچ استون (گارسیا) پلیسی تازهکار و آرمانگرا کامل میشود.
موقع تعریف ماجراها. تسخیرناپذیران شاید فیلمی کلیشهای و پیش پا افتاده به نظر میرسد اما دیوید مدت فیلمنامهنویسی و دیپالما، از دل آن کلیشهها، اسطورهٔ مبارزه خیر و شر و چگونگی تولد FBI را بیرون کشیدهاند. منطق فیلم که از زبان خود البوت نس بیان میشود، قانون را در عرش مینشاند همان ابتدا، او به پلیسهایی که زیر دستاش کار میکنند و از بهترینهای شیکاگو هستند. میگوید حق نوشیدن ندارند؛ مسئله برایش فقط غیر اخلاقی بودن این عمل نیست، منظورش بیشتر خلاف قانون بودی أن است (قانون ممنوعیت الکل تازه در دهه ۱۹۳۰ به تصویب رسیده بود) اما در حالیکه تسخیرناپذیران جنگ را به جبهه تشکیلات آل کاپون کشاندهاند، افراد الیوت، یکی یکی وسوسه شده و وا میدهند. ابتدا والاس، که بعد از درگیری در مرز کانادا با دیدن یکی از محمولههای ویسکی، جرعهای نوشیده و بعد، باقی مردان کاپون را میکشد و درست در صحنه بعد اما، خودش تیر میخورد و میمیرد. مالون هم که الکلجاتی در آپارتمانش مخفی کرده، به قتل میرسد. از طرف دیگر اما البوت نس یا استون هرگز قطرهای مشروب نمینوشند و بنابراین زنده میمانند و پایان فیلم را میبینند. منظور این که سرنوشت شخصیتها مستقیما به پایبندی یا عدم پایبندیشان به قانون پیوند خورده. با تاکید بر این منطق اسطورهای که فیلم اساساش را بر پایهاش ریخته، دیپالما تقریبا همیشه قهرمانهایش را از زاویه پائین فیلمبرداری کرده و همین باعث شده شخصیتها حضوری غولآسا روی پرده داشته باشند.
اگرچه فیلم احتمالا به خاطر بازسازی دقیق سکانس «پلکان اودسا» ی رزمناو بوتمکین (آیزنشتاین، ۱۹۲۵) شهرت دارد. ولی کماکان به قدرت درخشان اسطورهای خود (اگر چه با طرز تفکری مقادیری مشکوک) مجهز است.
آخرین بازنده واقعی گروهی که آلکاپون را گیر انداخت. آلبرت اچ. ولف، کوین کاستنر را در اجرای نقش پلیس صادق و پایبند به قانون تسخیرناپذیران راهنمایی کرد. شون کانری به خاطر این فیلم برنده اسکار بازیگر نقش دوم شد.