کتاب «امید علیه امید» – تلاش زنی برای نجات آثار اوسیپ ماندلشتام
- امید علیه امید (روشنفکران روسیه در دوره وحشت استالینی)
- نادژدا ماندلشتام
- ترجمه بیژن اشتری
- نشر ثالث
- چاپ اول: ۱۳۹۴
- ۶۲۰ صفحه
«امید علیه امید» عنوان کتابی است که آنرا «نادژدا ماندلشتام» از شرح زندگی و خاطرات خود با همسر شاعرش یعنی «اوسیپ ماندلشتام» نوشته است. نادژدا این اثر را در سال ۱۹۶۴ نوشت. این کتاب در شوروی امکان چاپ پیدا نکرد و به همین دلیل پنهانی از شوروی خارج و در غرب ترجمه و منتشر شد.
بنا بر آنچه در مقدمه مترجم این اثر – بیژن اشتری- آمده است، کلمه «نادژدا» در زبان روسی به معنای «امید» است و عنوان کتاب نیز به همین موضوع اشاره می کند. این اثر حاوی خاطرات «نادژدا ماندلشتام» از همسرش «اوسیپ ماندلشتام» بین سال های ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۸ است. اوسیپ ماندلشتام از جمله شاعران مهم و اثرگذار روسیه بود، که البته نادژدا در این کتاب تنها مطالبی را نوشته است که خودش در آنها حضور بی واسطه داشته است.
اشتری در مقدمه خود بر کتاب «امید علیه امید» به شرح کوتاهی از زندگی اوسیپ ماندلشتام پرداخته است. در بخشی از این مقدمه می خوانیم: «اوسیپ در سن پترزبورگ متولد شد. خانواده او از معدود خانواده یهودیان روس بودند که اجازه داشتند در مسکو و سن پترزبورگ اقامت داشته باشند. پدر اوسیپ تاجر چرم و مادرش فلورا معلم پیانو و زن با فرهنگی بود که علاقه وی به موسیقی و فرهنگ به پسرش اوسیپ منتقل شد.»
اوسیپ اولین بار با چاپ شعرهایش در مجله «آپولون» به شهرت رسید. آپولون از مجلات فاخر هنری و ادبی روسیه بود که سلایق هنری روسی را در مقطع آغاز قرن بیستم بازتاب می داد. این مجله نیز نقش مهمی در معرفی گروهی از شاعران جوان که خود را «آکمئیست» می نامیدند داشت. مهمترین این شاعران «نیکلای گومیلیوف» (شوهر آخماتووا) و اوسیپ ماندلشتام بود. ماندلشتام گرچه در ابتدای انقلاب اکتبر همدلی هایی با انقلاب نشان داد اما هیچگاه نتوانست با حکومت کمونیستی شوروی کنار بیاید.
مترجم در بخش دیگری از مقدمه خود پس از شرح آثار و نحوه زندگی اوسیپ به زندگی نادژدا همسر اوسیپ ماندلشتام پرداخته است. او می نویسد: «نادژدا در ۳۱ اکتبر سال ۱۸۹۹ در ساراتُف متولد شد. مادرش پزشک بود اما شغل پدرش نامشخص است. او در کی یف در استودیوی آ.آ. اکستر در رشته هنر درس خواند. نادژدا در سال ۱۹۱۹ با اوسیپ آشنا شد و سه سال بعد با وی ازدواج کرد. نادژدا و شوهرش مانند بسیاری از روشنفکران برای گذران زندگی مجبور بودند انبوهی کتاب ترجمه کنند.
کتاب «امید علیه امید» فراتر از آلام و مصایب اوسیپ ماندلشتام، به توصیف فضای وحشتناک و هولناکی می پردازد که نویسندگان، روشنفکران و هنرمندان شوروی در اوج دوره ارعاب و وحشت استالینی در آن زندگی و کار می کردند. این کتاب در واقع یکی از بهترین منابع برای شناخت زندگی اجتماعی و نیز زندگی روشنفکری در روسیه استالینی است. البته «امید علیه امید» عمدتا کتاب خاطرات است، اما خیلی بیشتر از کتاب خاطرات صرف است. نویسنده این کتاب هرگز تمایلی ندارد خودش را در کتابش به رخ بکشد. اوسیپ ماندلشتام بزرگترین شاعر روسیه در دوره مدرن نام گرفته است و اگر تلاش های نادژدا نبود اشعار این شاعر بزرگ قطعا نابود می شد و هرگز به دست آیندگان نمی رسید. کتاب «امید علیه امید» جدای از همه ویژگی هایش حکایت همین موضوع نیزاست که چگونه نادژدا توانست آثار شوهرش را از نابودی حتمی نجات دهد.
جوزف برودسکی، در رثای نادژدا ماندلشتام چنین می نویسد: «این زن دهه ها در حال فرار بود. اوچند صباحی را در یک شهر یا روستای دورافتاده سپری می کرد و به محض این که نشانه های خطر را می دید بارش را می بست و به جای پرت و دورافتاده دیگر می رفت. نادژدا هر روز و شب شعرهای شوهر مرده اش را زیر لب تکرار کرد تا آنها را به خاطر بسپارد. او با این کار نه فقط به درک بیشتری از این اشعار دست یافت بلکه توانست صدای شوهرش را احیا کند. نادژدا با این کار احساس می کرد که شوهرش در کنار وی حضور دارد، هرچند که این احساس زودگذر بود و به تدریج این چیزها در نادژدا نهادینه شد. اگر جانشینی برای عشق باشد، آن خاطره است. به این ترتیب خاطره احیای یک رابطه صمیمانه است.
نادژدا ماندلشتام در خاطرات خود که آنها را در بیش از ۸۰ موضوع دسته بندی کرده است، به زوایای مختلف زندگی خود در بازه ای چهارساله پرداخته است. وی در این اثر خود که روزنامه نیویورک تایمز آن را درخشان ترین شرحی از شورویِ زیرِ پاکسازی های خونین دهه ۱۹۳۰ می داند از اندیشه صبحگاهی نوشته و در ادامه خوانندگان را دعوت به مطالعه «تئوری و عمل»، «توهمات»، «دو نقطه متضاد» و نیز «تغییر ارزش ها» می کند.
«امید علیه امید؛ روشنفکران روسیه در دورره وحشت استالینی» را انتشارات ثالث منتشر کرده است.
مریم مرادخانی – شماره 115 نشریه بخارا