معرفی کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت، نوشته رابین شارما

0

زندگی معنایی دارد و هدفی را دنبال می‌کند، حتی افتادن برگی از درخت هم از سر اتفاق نیست. در آشفتگی‌های امروز، کلافه در پی درمان روح بیمار خود هستیم و سرگشته به هر دکانی سر می‌زنیم تا دوای دردمان را بیابیم و لحظه‌ای آرام بگیریم. غافل از اینکه درمان درون خودمان نهفته است و آنچه خود داریم، ز بیگانه تمنا می کنیم.

و اما علت دردمان چیست؟ به این درمان چگونه دسترسی پیدا کنیم؟ آیا باید به خود ریاضت شاق جسمانی تحمیل کنیم تا به نیروهای ماورالطبیعه مسلح شویم؟ یا بهتر است در اجتماع باشیم و در برخورد با همنوعانمان حقوق یکدیگر را رعایت کنیم؟

رابین شارما، نویسنده‌ای شناخته شده در سطح بین المللی است که یازده کتاب درباره اصول مدیریت تألیف کرده است. کتاب‌هایش در بیش از شصت کشور دنیا و حدودا به هفتاد زبان مختلف به چاپ رسیده‌اند. او شهرتش را مرهون کتابی است که در دست دارید. این اثر در سطح بین المللی، در فهرست کتاب‌های پرفروش بوده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رسیده است. رابین قبلا وکیل مدافع بوده و بنیانگذار مؤسسه بین المللی مدیریت شارماست.

در این کتاب، رابین شارما سعی دارد دریچه‌ای از بعد برتر وجودمان را برای‌مان بشکافد، دریچه‌ای که در ۲۴ ساعت شبانه روز یا حتی شاید در همه عمر، لحظه‌ای هم به آن توجه نداشته باشیم، غافل از اینکه فقط اوست که می‌ماند.


کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت
داستانی معنوی درباره‌ی تحقق رویاها و دستیابی به سرنوشت‌تان
نویسنده: رابین شارما
مترجم: فرنوش کرمی
نشر جیحون
236 صفحه


درست در وسط دادگاهی مملو از جمعیت بر زمین افتاد. یکی از برجسته‌ترین وکلای مدافع این کشور بود. همچنین مردی بود که نه فقط به خاطر ظاهر آراسته‌اش در آن کت و شلوار ایتالیایی سه هزار دلاری بلکه همچنین، به واسطه پیروزی‌های پی در پی حقوقی‌اش معروف بود. به آرامی آنجا ایستاده بودم و به خاطر شوک حاصله از صحنه‌ای که اندکی پیش شاهد آن بودم، دست و پایم کرخت شده بود. جولیان منتل بزرگ هم اکنون مانند یک قربانی به نظر می‌رسید که همچون کودکی درمانده بر روی زمین به خود می‌پیچید، می‌لرزید، اندامش به رعشه افتاده بود و مانند یک بیمار روانی، عرق می‌ریخت.

از آن لحظه به بعد، همه چیز با حرکت آهسته به نظر می‌رسید. مشاور حقوقی او جیغ کشید: «وای! جولیان غش کرده! »، و با احساسی فراوان، تصویری شفاف از آنچه مشهود بود، به ما ارائه داد. قاضی ظاهرا دستپاچه بود و فورأ، با تلفن محرمانه‌ای که برای مواقع اضطراری در کنار میزش نصب شده بود، زیر لب چیزی زمزمه کرد. من هم فقط آنجا ایستاده بودم، خیره و گیج. ای پیرمرد احمق، خواهش می‌کنم نمیر، برای تو مردن خیلی زود است، تو مستحق اینگونه مردن نیستی.

ناظر دادگاه که مانند یک مومیایی ایستاده، خشکش‌زده بود، سریع وارد عمل شد و شروع کرد به تنفس مصنوعی دادن به قهرمان وکالت که نقش بر زمین شده بود. مشاور حقوقی هم کنار او بود. گیسوان بلند مجعد و بلوندش روی صورت قرمز یاقوتی رنگ جولیان ریخته بود و با مهربانی، کلماتی برای دلداری دادن به او بیان می‌کرد ولی او مطمئنأ قادر به شنیدنشان نبود.

جولیان را از هفده سال پیش میشناختم. اولین بار که با او ملاقات کردم، دانشجوی حقوق جوانی بودم که یکی از شرکایش مرا به عنوان کارآموز برای یک پژوهش تابستانی، استخدام کرده بود. در آن زمان، او صاحب همه چیز بود، وکیل مدافعی زیرک، خوش تیپ و بیباک که رؤیاهای بزرگی در سر می‌پروراند. جولیان ستاره جوان شرکت حقوقی بود و در دوران رکود کار که همه فقط انتظار می‌کشیدند، پروژه‌های جدیدی برای شرکت ایجاد می‌کرد. هنوز به خاطر دارم، شبی تا دیر وقت کار می‌کردم. از کنار اتاق شاهانه او که در کنجی قرار داشت، قدم می‌زدم و نگاهم دزدکی به عبارتی قاب شده افتاد، روی میز بزرگش که از چوب بلوط ساخته شده بود. آن عبارت از وینستن چرچیل بود که احتمالا از مردی همانند جولیان سخن می‌گفت:

مطمئنا امروز به آنچه خواستیم رسیده‌ایم، بر سرنوشت خود مسلط هستیم، یعنی وظیفه‌ای که بر عهده‌مان گذاشته شده بیش از توان‌مان نیست، یعنی اضطراب و دامهایش مافوق تحمل ما نیست. مادامی که به تلاش و اراده شکست ناپذیر خود برای پیروزی باور داریم، پیروزی هم دست رد بر سینه ما نخواهد زد.

جولیان هم به همان راهی قدم گذاشته بود که آن تابلو از آن سخن می‌گفت، محکم و بدقلق، برای موفقیتی که باور داشت در سرنوشت اوست. با اشتیاق، هجده ساعت در روز کار می‌کرد. شایعاتی درباره او شنیده بودم که پدر بزرگش سناتوری برجسته و پدرش قاضی مورد احترام دادگاه فدرال بوده است. بدیهی است که خانواده‌ای ثروتمند داشته و به همین علت، انتظارات زیادی بر شانه‌های لباس آرمانی‌اش سنگینی می‌کرد. ولی باید اقرار کنم که او راه خودش را می‌رفت. مصمم بود که کارها را به روش خودش انجام دهد و عاشق این بود که نمایشی به راه اندازد.

محکمه تکان دهنده و درخور تماشای جولیان مرتبا تیتر اول روزنامه‌ها بود. هر زمان که اشخاص ثروتمند و مشهور به فردی با سیاست حقوقی بسیار عالی، پرتکاپو و برنده نیاز داشتند، دور او جمع می‌شدند. برنامه‌های اوقات فراغت او هم احتمالا از نوع مشهور آن بود. ملاقاتهای دیر وقت شبانه در بهترین رستوران‌های شهر با مانکن‌های جوان و جذاب، یا ماجراجویی‌های بیباکانه برای فرار از مشکلات می‌گساری، با گروهی از دلالان پر سروصدا که آن‌ها را « تیم تخریب » می‌نامید. اینها مشغولیت‌هایی بود که قهرمان داستان ما با آن‌ها سرگرم می‌شد.

هنوز نمی‌دانم برای آن پرونده حساس قتل، در آن تابستانی که مرا برای اولین بار دیده بود، چرا به عنوان همکار انتخابم کرد. گرچه از دانشکده حقوق هاروارد دانشکده‌ای که او هم در آن درس خوانده بود، فارغ التحصیل شده بودم، مطمئنا زرنگ‌ترین کارآموز شرکت نبودم، و شجره نامه خانوادگی‌ام هم به هیچ کدام از طبقات اشرافی جامعه مربوط نمی‌شد. پدرم بعد از اینکه نیروی دریایی او را رد کرد، تمام زندگی‌اش را در سمت مأمور امنیتی در یک بانک محلی گذراند. مادرم هم بسیار ساده و بدون هیچ تشریفاتی، در برونکسا بزرگ شده بود.

خیلی‌ها برای به دست آوردن این فرصت که در پرونده‌ای که « مادر همه محکمه‌های جنایی » نامیده می‌شد، پادوی اجرایی او بشوند، مخفیانه اعمال نفوذ می‌کردند. از میان همه آن‌ها، او مرا برگزید. به من گفت که اشتیاق مرا دوست دارد. در آن پرونده، برنده شدیم و مدیری که به خاطر قتل وحشیانه همسرش متهم شده بود، الان فردی آزاد است یا لااقل به اندازهای آزاد است که وجدان به هم ریخته‌اش به او اجازه میدهد.

آموزشی که در آن تابستان دیدم، بسیار ارزشمند بود. بیش از یک درس بود، اینکه وقتی هیچ شکی وجود ندارد چگونه شکی منطقی ایجاد کنیم و هر وکیلی که بتواند چنین کاری انجام دهد، ارزش و احترام بسیار بالایی دارد. این درسی در روانشناسی پیروزی و فرصتی نادر بود که استاد را در عمل مشاهده کنم. مانند اسفنج آن درس را جذب کردم.

با دعوت جولیان، بیش از آنچه برنامه ریزی کرده بودم، در شرکت او، به عنوان همکار ماندگار شدم و به سرعت، دوستی پایداری میان ما شکل گرفت. اقرار می‌کنم که کار کردن با او اصلا آسان نبود. زیردست او بودن اغلب توأم بود با حس ناامیدی. گاهی کار به دعواهای شبانه هم کشیده می‌شد. حرف فقط حرف خودش بود. این مرد هرگز اشتباه نمی‌کرد. به هر حال، زیر ظاهر خشن او، فردی بود که آشکارا از مردم حمایت می‌کرد.

هر چقدر هم که سرش شلوغ بود، همیشه حال جنی را می‌پرسید، زنی که هنوز او را « عروس من » می‌نامم. قبل از رفتن به دانشکده حقوق، با او ازدواج کرده بودم. وقتی جولیان از طریق یکی از کارآموزان تابستانی، فهمیده بود که از نظر مالی تحت فشار هستم، ترتیبی داد تا کمک هزینه تحصیلی زیادی دریافت کنم. مطمئنا کسی بود که میتوانست با سرسخت‌ترین افراد رقابت شدیدی داشته باشد و عاشق این بود که همیشه سرش شلوغ باشد، ولی هرگز دوستانش را از یاد نمی‌برد. مشکل اصلی این بود که در کارش غرق شده بود.

در سال‌های اولیه، ساعت‌های زیاد کاری‌اش را اینگونه توجیه می‌کرد که « به نفع کار شرکت است »، یا اینکه می‌گفت یک ماه به خود مرخصی خواهد داد تا « حتمأ زمستان آینده » به جزایر کیمن برود. با گذشت زمان، به هر حال، شهرت و اعتبار جولیان به خاطر زیرکی و استعدادش گسترش یافت و حجم کاری‌اش رو به افزایش بود. پرونده‌ها بزرگتر و بهتر می‌شدند و جولیان حتی یک بار هم از یک چالش خوب صرف نظر نکرد. او خودش را وادار می‌کرد تا سخت‌تر و سخت‌تر کار کند. در لحظات نادری که آرامش داشت، مطمئن بود که حتی اگر دو ساعت هم بخوابد با احساس گناه از خواب میپرد که چرا روی پروندهای کار نکرده است. خیلی زود برایم روشن شد که او با اشتیاق برای بیشتر خواستن، خودش را تحلیل می‌برد: پرستیژ بیشتر، افتخار بیشتر و پول بیشتر…


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

اگر در زمان این شخصیت‌های معروف مجله تایم وجود داشت و قرار بود روجلد شماره شخصیت سال شوند!

مجله تایم یک نشریه خبری هفتگی معروف است که طیف گسترده‌ای از موضوعات از جمله سیاست، رویداد‌های جهانی، علم، فناوری، سرگرمی و غیره را پوشش می‌دهد. اولین بار در سال 1923 منتشر شد و از آن زمان به یکی از تأثیرگذارترین و شناخته شده‌ترین مجلات در…

روجلدهای خاطره‌انگیز مجموعه کتاب های طلایی که کودکی‌مان را رنگی می‌کردند!

عبدالرحیم جعفری، پایه گذار انتشارات امیرکبیر و کتاب های طلایی، است. او ۱۲ آبان ۱۲۹۸ در تهران زاده شد. عبدالرحیم جعفری در سال ۱۳۲۸ انتشارات امیرکبیر را پایه گذاشت. و در سال ۱۳۴۰ انتشار مجموعه ی کتابهای طلائی را آغاز کرد. کتابهای طلایی مجموعه…

نقاشی‌هایی که به بالاترین رقم‌ها قیمت‌گذاری و فروخته شده‌اند

در اینجا می خواهیم لیستی از گران‌ترین نقاشی هایی که در بازار حراجی‌ها به فروش رسیده اند را با هم مرور کنیم. البته هر لحظه امکان تغییر این لیست و جایگزینی نقاشی های دیگری وجود دارد ولی در آن صورت هم می توان نقاشی های زیر را جزء گرانترین های…

گالری عکس: طراحی‌های داخلی و خارجی افتضاح و عجیب که با کمی قدرت شبیه‌سازی مغزی رخ نمی‌دادند!

چیزی که من اسمش را می‌گذارم شبیه‌سازی مغزی واقعا چیز لازمی در زندگی و کار است. یعنی اینکه بتوانید قبل از جابجایی و ساختن اجسام در ذهن تجسمش کنید و بعد حین کاربری‌های مختلف تصورش کنید و پیش‌بینی کنید که کجای کار می‌لنگد.فکر کنم از زمان…

آیا واقعا سرم حقیقت وجود دارد؟ چطور کار می‌کند؟

انسان‌ها از زمان امپراتوری روم می‌دانستند که ما در حالی که تحت تأثیر چیزی باشیم، صادقانه‌تر و راحت‌تر سخن میٰ‌گوییم. این همان جایی است که ایده  اصطلاح «سرم حقیقت» از آن سرچشمه می‌گیرد.سرم حقیقت به تعدادی از داروهای تغییر دهنده ذهن اشاره…

هوش مصنوعی میدجرنی Midjourney تصور می‌کند که اساتید رشته‌های مختلف باید چه ظاهری داشته باشند؟ گالری…

کودک و نوجوان که بودم برای خودم یک پا Midjourney  بودم. کتاب‌ها را که می‌خواندم از روی توصیف چهره‌ها و مکان‌ها و اشیا تصور می‌کردم که مثلا کاپیتان نمو یا ربات آر دانیل الیواو باید چطوری باشد، فضاها را تصور می‌کردم و آب و رنگ به آنها در ذهن…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.