ژول ورن: نویسنده آیندهنگر محبوب دوران کودکی ما – به مناسبت زادروز او

193 سال پیش در چنین روزی، ژول ورن در ۸ فوریه ۱۸۲۸ در شهر نانت فرانسه متولد شد.
محمدرضا فارسیان :به یقین ژول ورن را باید بزرگترین نویسندهای دانست که سبک نگارش داستانهای علمی – تخیلی را پایه گذاری کرده است. ماجراها و رؤیاهای وی که با عنصر علم و فناوری بارور شده بودند، نه تنها برای مردمان هم عصر خودش، بلکه برای نسل حاضر نیز هنوز جذاب و الهام – بخش هستند؛ به گونه ای که این ماجراها و رؤیاها ورن را در زمره نویسندگانی وارد ساخته اند که ازحیث تعداد خواننده و نیز ترجمه به زبانهای خارجی، جایگاه رفیعی به خود اختصاص داده است. برخی آمارها حاکی از رتبه پنجم او در دنیا هستند؛ زیرا، بیش از سی میلیون نسخه از کتاب های او در سراسر دنیا فروخته شدهاند و تقریباً به چهل زبان ترجمه شدهاند.
نام ژول ورن بر کوچه ها، میدانها و مدرسه های زیادی در سراسر دنیا نقش بسته است. آثار او در برنامه درسی سال های مختلف تحصیلی دانش آموزان حضور دائم دارند؛ ازجمله در ایران که ژول ورن در زمره اولین نویسندگان خارجی است که به دانش آموزان معرفی شده است. در کتاب فارسی سال دوم راهنمایی (۱۳۸۷، ص. ۳۷) معرفی می شود؛ آنگاه در سال سوم راهنمایی آثار پنج هفته در بالن، بیست هزار فرسنگ زیر دریا، دور دنیا در هشتاد روز و سفر به مرکز زمین معرفی می شوند (فارسی سوم راهنمایی، ۱۳۸۸، ص. ۳۵) و درنهایت، در کتاب ادبیات پیش دانشگاهی (۱۳۸۷، ص. ۱۷۱) از ترجمه هایی که از آثار ورن در ایران به زبان فارسی شده است، یاد میشود.
درواقع، دوران نویسندگی ژول ورن با یک دیدار رقم می خورد. در سال ۱۸۶۲، ورن دو رمان جدید خود را که برمبنای پیشرفت های صنعتی عصر نوشته بود، به ناشران مختلف می سپرد.
یکی پس از دیگری دست رد بر سینه او می زنند تا اینکه هتزل Hetzel وی را فرا می خواند و رمان پنج هفته در بالن را به شرط اندکی تغییر در متن می پذیرد؛ اما رمان پاریس در قرن ۲۰ را نمی پذیرد. تذکرات هتزل سرلوحه کارهای آتی ورن می شود و شهرت را برای وی به ارمغان می آورد؛ ازاین رو، ورن تلخ و سیاه نوشتن را از یاد می برد؛ چنانکه در پاریس در قرن ۲۰ اینگونه نوشته بود و در نوشته هایش به پایانی خوش می اندیشد؛ همانطور که به پنج هفته در بالن و رمان های پس از آن پایانی خوش می بخشد؛ البته گاهی کمی چاشنی دراماتیک نیز به داستان می افزاید؛ اما هیچ گاه این بخش ها تأثر و تألم خواننده را برنمی انگیزانند.
نکته دیگری که نویسنده در نگارش رمانهای بعدی خود را ملزم به آن می نماید، حضور صریح و بی واسطه علم در رمان است؛ با این پیش فرض که علم در باطن خوب است و پیشرفتهای علمی و منافع حاصل از آنها سبب پیشرفت انسان و جامعه می شوند؛ به این ترتیب، پذیرش اولین کار باعث پیشرفت در نگارشهای بعدی و ادامه همین پروژه گردید.
از سال 1866 که ورن و هتزل عنوان سفرهای شگفت انگیز را برای مجموعه رمانها برگزیدند، مرحله جدیدی در نظام تئوریک آثار ورن آغاز گردید. این مجموعه شامل ۶۲ رمان و ۱۵ داستان کوتاه است که داستان های کوتاه عموماً در دو مجموعه گردآوری شده اند، یا در پایان برخی از رمانها چاپ گردیده اند. از مجموع این آثار، حدود ۲۰ رمان به صورت تخصصی و فنی به مسئله علم و صنعت و نیز علوم اجتماعی و مدیریت پرداخته اند؛ البته کمپر بر این عقیده است که ورن در رمان ها بیشتر به علوم انسانی (نظیر تاریخ، جغرافیا، جامعه شناسی، اقتصاد، زبان شناسی و غیره) پرداخته است تا به علوم پایه (نظیر ریاضیات، فیزیک، شیمی، زیست – شناسی، نجوم و غیره).
شخصیت های اصلی و قهرمانان آثار وی همگی دانشمندان یا مهندسان هستند. در روند نگارش این ۲۰ اثر، ورن عرصه های مختلفی را آزموده است؛ از علوم نظامی و تسلیحات جنگی (نظامی) گرفته تا علوم ارتباطات و سمعی و بصری و از شهرسازی تا طراحی و ساخت ناوها و کشتی های بزرگ.
زمانی که ورن نگارش مجموعه سفرهای شگفت انگیز را آغاز کرد، انقلاب صنعتی دیگر جای خود را به خوبی در فرانسه باز کرده بود و باعث شکل گیری اختراعات و ابداعات علمی درخور توجهی گردیده بود. ژول ورن نیز در اولین قدم برای نگارش، فهرستی از این ابداعات را گردآوری کرد. تصویرسازیهای علمی وی نیز بیشتر از همین فیش بردارهای کیفی و کارهای اصولی و برنامه ریزیها الهام گرفته اند تا خلاقیت و آینده نگری اش. همه ماشین های ساخته ورن نتیجه تحقیقات افراد هم عصر وی بودهاند؛ به عنوان مثال، نوتیلوس کاپیتان نمو.
تغییرات ورن براساس منطق و علم نیستند و گاهی به گزافه گویی نیز کشیده می شوند؛ به عنوان مثال، در خانه بخار، ماشین عجیب و غربیی را به تصویر می کشد که دارای پا است و با آن راه می رود که با توجه به اختراع چرخ در آن زمان می توان پرسید چرا ورن از چرخ برای حرکت این ماشین استفاده نکرده است؟ یا اینکه «نوتیلوس» نیرویی تقریباً تمامناشدنی دارد و نیروی دینامیک «آلباتروس» رویور و «استاندارد ایسلند» یک شهر شناور نیز پایان ناپذیر است.
باوجود خلق اختراعات و ابداعات فراوان ورن، او به دنبال تأثیر پیش گویی هایش در عالم واقع یا به واقعیت رسیدن ماشین های به ظاهر تخیلی اش نبود؛ البته شاید تخیلی بودن این ابداعات برای ورن و عصر وی طبیعی به نظر برسد؛ اما کمی بررسی و تحقیق نشان می دهد این نشانه ها به اختراعات بزرگی ازجمله این موارد منجر شده اند: هلی کوپتر (روبور فاتح)، رفتن انسان به فضا (سفر به ماه)، قمر مصنوعی، سوزاندن اکولوژیک زباله ها، کنفرانس از راه دور، (پانصد میلیون ثروت)، زیردریایی مدرن، اکتشافات منابع نفتی از دریا، لباس غواصی (بیست هزار فرسنگ زیر دریا)، تلویزیون، ویدئو، دوربین فیلم برداری (قصری درکارپات)، تلگراف شخصی (یک روز یک روزنامه نگار در سال ۲۸۸۹)، کنفرانس از راه دور (پاریس در قرن ۲۱)، مواد منفجره قوی (به خاطر پرچم).
غیر از این پیش بیینی های تحقق یافته، ژول ورن پیشبیینی های دیگری نیز داشته است که بسیار اغراق آمیز به نظر می رسند و دست کم هنوز به نظر ما تحقق ناپذیر میباشند؛ حتی در آیند های دور؛ به عنوان مثال، تولید هوای خوردنی که در این صورت دیگر نیازی به خوردن نیست و تنفس برای بدن کفایت می کند (مدرسه روبین سونها) یا پروژه گذشتن از رودخانه های بدون پل ازطریق ترنهای اتوبوسی با سرعت فوق العاده زیاد (دور دنیا در ۸۰ روز) یا استخراج و تولید نیروی چندین مییلون اسب بخار از درون آتشفشانهای فعال (فرزندان کاپیتان گرانت) و غیره.
پس از گذشت بیش از صد سال از عمر داستانهای ورن، گاهی پیش می آید از اشتباهاتی که وی به دلیل نداشتن آگاهی لازم از جزئیات علمی یا سادگی و ساده انگاری مرتکب شده است، کمی متعجب شویم؛ اما به این معنا نیست که پیشبیینی ها و پیشگویی های راهگشا و ثمربخش وی را نادیده انگاریم.
میشل سر نیز بر این عقیده است که «درصورتی به عمق هنر و تأثیر ورن پی می بریم که دنیا را چنانکه ورن دیده و فهمیده و به نمایش درآورده است با دنیای فعلی خودمان مقایسه کنیم که این، نتیجه ای جز تحسین ورن نخواهد داشت».
دانستن اینکه چگونه ورن چنین پیش گویی هایی را انجام داده است، آسان نیست. آنچه می دانیم این است که ورن تحت تأثیر فضای صنعتی عصرش بوده است و این عصر؛ یعنی نیمه دوم قرن نوزدهم، جایگاه والا و ارزشمندی را در تاریخ صنعت فرانسه دارا است. پیشرفت علمی که حدود ۱۰۰ سال پیش از این تاریخ آغاز شده بود، رشد چشمگیری از خود نشان داد؛ به گونه ای که در زمان نگارش آثار ورن، کشور به طرز شگرف و معجزه آسایی در مسیر تعالی صنعتی و اختراعات و ابتکارات قرار گرفته بود.
پیشرفت صنعتی موتور علوم اجتماعی و علم مدیریت را نیز به کار انداخت و پیشرفت هم زمان این علوم، افکار عمومی را به نگاه به آینده و پیشبیینی آن علاقه مند ساخت. رمانهای ورن نیز پاسخی به این خواست عمومی و نشانگر توانایی بسیار زیاد نویسنده در توجه به خواست جامعه بود.
به این ترتیب، سه ضلع مثلث نمایش پیشرفت های صنعتی ورن عبارتاند از: پیشرفت های واقعی و تحقق یافته، پیشرفت های قابل تحقق در مدت زمانی قابل پیشبیینی و نیز پیشرفت های تحقق ناپذیر و برگرفته از اوهام و خیالات خام نویسنده؛ بنابراین، برخی از رمانهای ورن را می توان تصویر ساده ای از مدرنیته محسوب کرد؛ اما برخی دیگر از رمانهای وی مدرنیته را پشت سر می گذارند و به سوی آفرینش دنیای جدید گام برمی دارند.
برخی از منتقدان، ژول ورن را بیشتر از آنکه یک پیشگو بدانند، نویسندهای می دانند که دانش علمی و فنی خود و نیز دانش دانشمندان معاصرش را به زبان ساده به خواننده آثارش ارائه می کرده است. خود وی نیز در جایی به ضعف مهارت فنی اش اشاره کرده است:
خیر، من نمی توانم ادعا کنم به صورت ویژهای به علم علاقه مند هستم. درحقیقت من هیچ – گاه تجربه ای در علوم پراتیک نداشته ام. اما در دوران کودکی عاشق نگاه کردن به کارکردن ماشین ها بودم […] این علاقه همواره با من بوده است و هنوز نیز با همان اشتیاق ترجیح می دهم تماشاگر کارکردن یک ماشین بخار یا به راه افتادن یک لوکوموتیو زیبا باشم تا هر کار دیگری.
با توضیحات یادشده، آیا می توان رمانهای ژول ورن را «رمان علمی» نامید؟
آیا این نامگذاری اصالت علم را زیر سؤال نمی برد؟ برای پاسخ به این سؤالها، قیاسی را مطرح می کنیم: ما به راحتی از عنوان «رمان تاریخی» سخن می گوییم؛ بدون اینکه از نویسنده انتظار داشته باشیم تا تاریخدان باشد یا اینکه حداقل انتظار داشته باشیم تاریخ را به طور کامل و غیرمغرضانه در رمانش منعکس کرده باشد.
به همین قیاس، ورن نیز این هنر را داشته است تا به همه تفکرات علمی و به مجموعه کشفیات یا اختراعات خیالی اش، از نیروی بخار گرفته تا الکتریسیته، صورتی ادبی بخشد، آنها را جمع آوری کند، به واقعیت نزدیک نماید، آنگاه هدفی برای آنها مشخص کند و درنهایت، به آنها جان بخشد.
درحقیقت، او همان کاری را با علم کرده است که الکساندر دوما در ارتباط با تاریخ فرانسه انجام داده است؛ یعنی، روح بخشیدن به چیز یا موضوعی که خوانندگان بدون تلاش خاصی با آن آشنا می شوند؛ زیرا، این آموزش ازخلال یک داستان خیالی تحقق می یابد.
با این توضیحات، چرا نتوان از رمان های مدرن به عنوان رمان علمی نام برد؛ عنوانی که ورن نیز گاهی برای رمانهایش به کار برده است.
با این پیش فرض، به رویکرد علم گرایانه و حتی تخصصی ورن به مباحث علمی و فناورانه مطرح شده در رمانهایش نگاهی می اندازیم. این مبحث را در دو قسمت وسایل حمل ونقل و اکتشاف و نیز ماشین های مکانیکی بررسی می کنیم.
وسایل حمل ونقل و اکتشاف در رمانهای ژول ورن
مسلم است که هیچ سفر سریعی بدون وجود وسایل حمل ونقل انجام شدنی نیست. مجموعه رمان های ورن نیز که با عنوان سفرهای شگفت انگیز نام گذاری شده است، به صورت خاص به سفر و جابه جایی افراد و قهرمانان داستانها اختصاص یافته است و معمولاً ماجراهای داستان در طول سفر به وقوع می پیوندند.
قهرمان داستان های ورن بسیار سفر می کند و از وسیله ای به وسیله دیگر می پرد؛ اما همیشه یک هدف دارد و آن جستجو و اکتشاف است. درحقیقت، از بعد تاریخی، نیمه دوم قرن نوزدهم عصر شناخت سرزمین های بزرگ و ناشناخته و استعمار آنها بود. ورن نیز در رمانهای خود اولین سفر را به کاوش قسمت های تقریباً ناشناخته زمین اختصاص می دهد و قهرمان اولین رمان از مجموعه سفرهای شگفت انگیز را با بالن به آفریقا می فرستد.
رمان پنج هفته در بالن به محض انتشار موفقیت درخور ملاحظه ای پیدا کرد که نشاندهنده کیفیت کار و سبک نوشتاری نویسنده بود؛ اما دلیل اصلی این موفقیت در رابطه نزدیک و تنگاتنگ رمان با وقایع عصر خود، به ویژه وقایع علمی نهفته بود. در آن عصر، توصیف کشورهایی که به تازگی کشف شده بودند، جزئی از علم به شمار می رفت و ورن در رمانش با دقت و وضوح کامل آفریقا را به تصویر کشیده بود. افزون براین، از پیش گویی جغرافیایی نیز غافل نشد؛ به طوری که در قسمتی از داستان می نویسد: «قاره آفریقا شاید جایی باشد که در آینده، وقتی سرزمین های قاره اروپا از جمعیت مملو شدند، مردم برای ادامه زندگی به آن روی آورند»
به این ترتیب، اولین رمانهای ورن به کاوشگری و کشف از راه سفر اختصاص یافت. غیر از پرواز با بالن برای کشف آفریقا، ورن فضا را نیز با رمانهای از زمین به ماه و سفر به دور ماه، آسمان را با روبور فاتح و اعماق دریا را با بیست هزار فرسنگ زیر دریا فتح کرد. برای اولین بار بود که نویسندهای قهرمان خود را به جاهای دور از دسترس می فرستاد و برای اولین بار بود که سفر قهرمانان رمان ازطریق وسایل حمل ونقل جدیدی انجام می شد که از علم روز الهام گرفته شده بودند؛ البته قهرمانان ورن نیز برای فتح مکانها و فضاهای مختلف و دست نیافتنی آن عصر، چارهای به جز استفاده از موتورها و ماشین های خارقالعاده نداشتند. ماشین هایی که طبق نظر سیمون وییرن، خواننده را مجذوب خویش می ساختند؛ زیرا، ترجمان رؤیای ماشینیسم نیمه دوم قرن نوزدهم بودند.
در این راه، بیست ودو سال بعد از پنج هفته در بالن، ورن ایده سفر در آسمانها را با نگاهی مدرن تر در سر پروراند و این بار به فکر آفرینش اولین وسیله سنگین تر از هوا که تفکری کاملاً پیشرو در علم بود، افتاد؛ زیرا، پنج سال پس از انتشار رمان، کلمان آدر موفق شد برای نخستین بار وسیله ای را که اختراع کرده است، چند متر از زمین برخیزاند.
اولین پرواز واقعی مکانیکی را برادران رایت ازطریق موتور انفجاری انجام دادند و این ماجرا را نقطه آغاز فصل پرواز می دانند؛ اما روبور منتظر آنها نماند و قبل از آنها به آسمانها دست یافت. هرچند قبل از پرواز به آسمان ها ورن فضا را نیز توسط رمان های اززمین به ماه در سال ۱۸۶۵ و سفر به دور ماه در سال ۱۸۷۰ فتح کرده بود.
وسیله پرواز روبور بیشتر شبیه به هلی کوپتر بود تا هواپیما؛ هلی کوپتری تخیلی و سنگین تر از هوا که در آن عصر توجه فراوانی را به خود معطوف کرد. به ثمررسیدن برخی از پیش گویی های این رمانهای هوایی – فضایی هنوز ما را تحت تأثیر خود قرار می دهد؛ مانند مکان پرتاب موشک، محل رصد آن، استفاده از آلومینیوم در ساخت آن، استفاده از ترمز هوایی و غیره؛ اما درمیان این پیش گویی های علمی، رمان نیز حق خود را محفوظ نگه داشته است و نویسنده را به دنیای تخیل و فانتزی رهنمون ساخته است.
چنین به نظر می رسد که هر کجا پیش گویی ای شده است، چاشنی فانتزی نیز همراه آن بوده است و برخلاف پیش گویی های علمی که مبتنی بر علم روز بودهاند، فانتزی، آزاد و بی تقید به نظر می – رسد. برخی از قسمت های داستان که به ظاهر علمی هستند، فقط برای سرگرمی خواننده طراحی شدهاند و هدف خاصی را دنبال نمی کنند؛ به عنوان مثال، ورن در توضیحاتی توجه خواننده را به مشکلات فراروی یک مهندس هوافضا جلب میکند که نه تنها خود از آنها بی خبر است، بلکه حتی برای رسیدن و نزدیک شدن به واقعیت تلاش نمی کند.
علاوه براین، تصویری که از درون موشک به دست می دهد، بیشتر به یک قهوهخانه شبیه است تا اتاق کار و زندگی یک فضانورد؛ البته باید اذعان کرد که این گونه مثالها همچنان ما را به تحسین وا میدارند؛ زیرا، در رمانهای ماجراجویانه، خواننده درپی یافتن ظرایف فنی و تکنیکی نیست؛ بلکه تخیلات نویسنده مورد توجه است که از این نظر، رمان ورن باوجود توجه کافی و به اندازه به ظرایف فنی، مملو از تخیلات و ماجراهای سرگرمکننده و فانتزی است.
غیر از بالن، هواپیما و هلی کوپتر یا کشتی و زیر دریایی، ورن به وسایل حمل ونقل دیگر نیز توجه داشته است. مسلم است اگر راه آهن نمی بود، فیلیاس فوگ هرگز نمی توانست آمریکا را هفت روزه پشت سر بگذارد و در ۸۰ روز دور دنیا را طی کند؛ اما باید اذعان کرد که تخصص اصلی و بی بدیل ورن، سفر روی کشتی دریانوردی بود؛ به طوری که استفاده از واژههای تخصصی دریانوردی و توصیفات ماهرانه و دقیق از این وسیله در رمانهای ورن، نشان از تخصص و علاقه مفرط او به کشتی دارد؛ البته نباید از نظر دور ساخت که این عشق به سفر و سرعت گاهی وی را به سوی توصیفات غیرواقعی کشانده است؛ مثلاً در رمان پاریس در قرن۲۰، کشتی لویاتان با یک کیلومتر طول موتوری به قدرت ۳۰۰۰۰ اسب بخار، اقیانوس اطلس را در سه روز می پیماید.
«اپو وانت» روبور نیز در رمان صاحب دنیا درگیر سرعت فوق تصور در پیست های آمریکا می شود. در راستای اکتشافات جدید، ورن ناچار می شود قوه تخیل خود را بیش ازحد به کار اندازد؛ بنابراین، این ماشین را تبدیل به کشتی می کند و به آب می اندازد یا حتی به آن بال می دهد تا پرواز کند. شاید این وسیله بیش ازاندازه خیالی باشد که بتواند ما را در عالم رؤیا فرو برد؛ هرچند درعصر ما هواناوها (هاور کرافت ها) دارای قابلیت راندن در دریا و خشکی شدهاند یا اینکه هواپیماهایی ساخته شدهاند که قابلیت فرود در آب و حتی پیشروی در آب را دارند. افزون بر این، اتومبیلی به تازگی به آزمایش درآمد که قابلیت پرواز نیز خواهد داشت؛ اما باید توجه کرد که ویژگی های آیرودینامیک همه این وسایل حمل ونقل، با «اپووانت» ورن تفاوت درخور ملاحظه ای دارد وشاید قابل قیاس نیز نباشد.
دوچرخه و اتومبیل که بیشتر به واقعیت های صنعتی جامعه امروز نزدیک هستند، به غیر از رمان وصیت نامه یک مرد عجیب و غیرعادی، در رمانهای دیگری از ورن عرضه نشدند؛ زیرا، هیچ یک از این دو وسیله در نزد ژول ورن به عنوان وسیله اکتشاف سریع السیر شناخته نمیشدند. به این ترتیب، در آثار ورن وسایل حمل ونقل در خدمت اکتشافات جغرافیایی هستند و حضور آن ها بیشتر بستگی به موقعیت جغرافیایی خاص مطرح شده دارد تا به تحقیقات تکنیکی و فنی؛ اما نباید از نظر دور داشت که در رمانهای علمی، پیشرفت های تکنیکی بر قابلیت های اکتشافی می افزایند و این گونه اکتشاف مدیون تکنیک و به ویژه وسایل حمل ونقل هستند.
ورن نیز بر این موضوع کاملاً آگاهی داشته و جایجای رمانهای او سرشار از تمجیدکردن ابداعات تکنیکی جدید است؛ به عنوان مثال، نگاهی اجمالی به یکی از مشهورترین رمانهای ورن؛ یعنی دور دنیا در ۸۰ روز به ما ثابت می کند که ورن بدون وسایل حمل ونقل مدرن قادر به آفرینش این رمان نبود؛ رمان پیچیدهای که در آن با طرح موضوع شرط بندی، بحث زمان محوریت مییابد و سرعت، نیروی محرکه زمان می شود؛ بنابراین، شرط بندی فیلیاس فوگ بر روی پیشرفت تکنیکی است، زیرا، سرعت وابسته به وسایل نقلیه است و این وسایل باید کاملاً پیشرفته باشند تا بتوانند مسافر خود را در سریع ترین زمان ممکن به مقصد برسانند. فییلاس فوگ به موقع به مقصد می رسد و در شرط بندی برنده می شود تا ورن علاوه بر سرگرم نمودن خواننده، از نقش تکنیک و وسایل حمل ونقل سریع به طرز ماهرانه ای سخن بگوید و تبحر خود را در این عرصه نیز به نمایش بگذارد.
ماشین های صنعتی در رمانهای ژول ورن
توجه ورن به ماشین ها به یک میزان نیست. اگر وسایل حمل ونقل جایگاه ویژهای در آثار ورن یافته اند، ماشین های مکانیکی و صنعتی از چنین توجهی بی بهره مانده اند. در مجموعه آثار ورن، واژه «مکانیک» در معنای فنی آن جایگاه درخور توجهی ندارد. رمان استاد زکریوس از رمان های معدودی است که در آن از خلال داستان زندگی یک استاد ساعت ساز، به مبحث ماشین مکانیکی پرداخته شده است. از دیگر وسایل مکانیکی موجود در آثار ورن می توان از آسانسوری در جزیره اسرارآمیز، هیولایی فلزی در خانه بخار و شاید یکی دو مورد دیگر نام برد.
ماشین های بخار نیز که یکی از موضوعات علمی و فنی قرن محسوب می شدند، در برخی از رمان های دریانوردی، به خصوص در آخرین رمانهای ورن، حضور دارند که آنها را باید در جرگه ماشین های مکانیکی به حساب آورد؛ اما ژول ورن توجه خاصی به این علم نداشته است.
در گذر از تکنیک به تکنولوژی نیز باید گفت ورن هیچ گاه از واژه تکنولوژی استفاده نکرده است. هرچند در عصر ورن هنوز این واژه در زبان فرانسه وجود نداشته است؛ اما به تدریج رونق یافته و جای خود را در میان دیگر واژگان صنعتی به خوبی باز کرده است؛ به گونه ای که حتی در برخی از موارد به جای تکنیک نیز به کار رفته یا حتی از آن استفاده غیرتکنولوژیک نیز شده است.
تکنولوژی وامواژهای است که از زبان فرانسه وارد زبان فارسی شد و در سال ۱۸۹۶ به زبان فرانسه وارد گردید. این واژه عبارت است از به کاربردن فنون علمی در تهیه محصولات صنعتی. به عبارت دیگر این واژه عبارت است از توصیف سنجیده و معقولی از ابزارها، ماشین ها و روشهای صنعتی استفاده شده در فرایند تولید و ساخت. حال، این سؤال مطرح است که آیا ورن بدون شناخت این علم از آن بهره برده است؟
پاسخ، مثبت است؛ اما اولاً: توجه ورن به طور خاص به این رشته نبوده است؛ ثانیاً: در رمان هایی نیز که در آنها از این علم بهره برده است، میزان توجه وی بستگی به ساختار رمان و نیاز مخاطبان داشته است. در رمانهایی نظیر پانصد میلیون ثروت، دکتر اکس و بیست هزار فرسنگ زیر دریا، خواننده انتظار دارد توضیحاتی درباب چگونگی تولید توپ جنگی یا دستگاه الکتروشیمی به دست آورد؛ اما در بیشتر موارد، دستگاهها به صورت کاملاً موجز و تقریباً مبهم طراحی و معرفی می شوند. در ظاهر، ورن بیشتر هدفگرا و نتیجه گرا است تا وسیله گرا.
شاید بتوان این گونه بیان کرد که ورن علاقه چندانی به صنعت ندارد و وی به علوم شیمی، متالورژی یا حتی روششناختی ها و فرایندهای ساخت و تولید، کمتر توجه کرده است. حتی کارخانه های صنعتی نیز مورد بی مهری ورن قرار گرفته اند و وی کارخانه دیگری را جز در رمان پانصد میلیون ثروت توصیف نکرده است؛ البته همین یک کارخانه نیز کافی است تا نگاه منفی ورن به صنعت آشکار شود:
ساختمانهای کاملاً منظم، پنجرههای متقارن و انبوهی از دودکش های آلاینده. «هوا پر از دود است و مانند قبای سیاهی بر روی زمین کشیده شده. هیچ پرنده ای از آن عبور نمی کند. حتی حشرات هم از آن فرار می کنند و تا آنجایی که حافظه بشر به – یاد می آورد، یک پروانه هم در آنجا دیده نشده است». در این کارخانه باید سی هزار کارگر در محیطی غیرانسانی ازنظر شرایط کاری کار کنند و ورود به آن برای بیگانگان اکیداً ممنوع است؛ اما ورن قهرمانش را به هزار ترفند به درون آن می برد و خواننده را با دنیایی سرد، بی روح و عجیب آشنا می سازد. فضایی کاملاً محصور با نظم و ترتیبی نظامی:
«هیاهوی ماشین ها کرکننده بود. این ساختمانهای خاکستری که دارای هزاران دریچه بودند، بیشتر شبیه غولهای زنده بودند تا اشیای بی حرکت»
شاید بتوانیم دلیل کمتر بهره بردن از فضاهای صنعتی در آثار ورن را به اهمیت جایگاه خواننده ارتباط دهیم؛ زیرا، اهمیت اصل توجه به خواننده اجازه نمیداده است تا نویسنده با ثبت دیدگاههای منفی خاطر وی را مکدر نماید؛ به ویژه که خوشبینی در زمره اصول اولیه و حرفه ای او در نگارش رمان قرار گرفته بود.
در دانشی که ورن ارائه می کند، دانشمندان و مخترعانی را معرفی می نماید که به هدف و نتیجه می اندیشند؛ نه به وسیله. آنها خیلی سریع به آخرین مرحله تکامل اختراع دست مییابند؛ درحالی که درباری آزمایشگاه، کارگاه یا کارخانه های علمی و صنعتی بحث نمی شود.
باوجود اینکه این علم به واقعیت های علمی عصر خود می پردازد، علمی پیشروانه و روبه جلو محسوب می شود که فاقد تاریخچه علم است و از حرکت انسان به سمت دانش سخن نمی گوید (البته اگر اکتشافات جغرافیایی را علم بنامیم، می توان این مورد را استثناء دانست).
تأسف برانگیز است که ورن علاقه چندانی به تاریخ علم از خود نشان نمی دهد. اگر چنین نگرشی در او وجود می داشت و مطالعات خود را به این سمت هدایت می کرد، چه بسا شاهد توضیحات فنی برخی از اکتشافات یا اختراعاتش نیز بودیم.
با درنظرگرفتن موارد مطرح شده، بهتر است که ورن را یک مخترع پیشگو بنامیم تا یک مبدع. حتی بهتر است او را مرد علم بنامیم؛ زیرا، از علم، او فقط به نتیجه می اندیشد و نه به راه و روش رسیدن به این نتیجه؛ بنابراین، اصطلاح «ژول ورن خیالپرداز» برای وی مناسبتر از «ژول ورن دانشمند» است.
همانگونه که درمورد الکساندر دوما نیز نمی توان از واژه مورخ استفاده کرد یا حتی پروست را جامعهشناس نامید؛ البته چنین قیاسی ما را به این نتیجه میرساند که ورن را نیز همانند دوما و پروست باید یک نابغه به شمار آورد؛ اما نبوغی متفاوت از نبوغ یک دانشمند. این نبوغ به او کمک کرده است تا دنیاهای جدیدی را به تصویر بکشد؛ تصاویری که باوجود ریشه داشتن در واقعیت، چندان تأکیدی بر واقعی بودن ندارند.
چه اهمیتی دارد که چگونه انسان به اعماق دریاها می رسد. مهم آن است که روزی کسی به این اعماق برسد و ژول ورن با بهره گیری از قوه فوقالعاده تصور و خیالش او را همراهی کند؛ بنابراین، شاید بهتر باشد ورن را یک نویسنده بدانیم؛ اما نویسندهای که علم و دانش جدید را به خدمت نگارش درآورد تا بهشتی مصنوعی بیافریند و به نسلی هدیه کند که به دنبال راهی برای فرار از جامعه متلاطم و سیاه آن عصر می گشت. ورن این نیکبختی را در پیشرفت حاصل از پویایی علم و دانش جست وجو کرد و آن را به هم عصرانش و حتی به نسل های آینده تا به امروز نیز توصیه نمود.
نویسنده نوشته: محمدرضا فارسیان (استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه فردوسی مشهد)
ژول ورن یکی از نویسنده هایی هست که من خیلی دوستش دارم. هر کتابی که از ژول ورن شروع کردم به خوندن رو نتونستم بزارم زمین.
شخصیت آقای فاگ هم یکی از شخصیت های محبوب من داخل داستان های آقای ژول ورنه.
من از کودکی تا به امروز به ژول ورن علاقه داشتم. هنوزم کتابهاشو توی کتابخونه م دارم و خیلی برام عزیزه.