فیلم خون شد مسعود کیمیایی – معرفی و نقد و بررسی

0

در کنشگری اگر فضیلتی هست، فضلی فیلم «خون شد مرد بافضیلتی است. در شرایطی که همه از افسردگی حرف می‌زنند و انفعال، در دنیایی که همه وا داده‌اند و خسته، کنار گود نشسته‌اند تا قهرمانی از آسمان بیاید و داد بستاند، یکی پیدا شده که می‌خواهد همه چیز را سر جای اولش برگرداند. مردی هست که تن نمی‌دهد به بازی روزگار و حواسش هست به زندگی.

معلوم نیست از کجا آمده، چرا آمده و کجا بوده. انگار همان «آرش» سیاوش کسرایی است که همه انتظارش را می‌کشند. آدمی از تبار اسطوره‌ها، و همین هم جدایش می‌کند از آدم‌های دیگر. آن سایه بازی اول و انتهای فیلم که بهترین نما‌های فیلم‌اند با صدای ضرب زورخانه انگار اعلان آماده باش حضور اسطوره میان جمعی از آدم‌های تلف شده است.

ولی راستش درست ماجرا از همین جا شروع می‌شود؛ از اینکه فکر کنیم این خانه برای اصلاح وضع موجود و پابرجا ماندنش نیاز دارد به اسطوره، که آدم‌هایی از تبار آرش، باید بیایند و کمک کنند به تغییر شرایط. و بدتر، اینکه فکر کنیم این خانه آقابالاسر می‌خواهد و در نبود یک نیروی مقتدر ترسناک هر کسی از راه به در می‌شود. فضلی (خون شد همان هیولایی است که باید بالا سر خانه باشد تا همه چیز درست شود. همان نیرویی که خون جلوی چشمانش را می‌گیرد و نمی‌ترسد از خون ریختن و کباب کردن آدم‌ها. فضلی «خون شد» مثل بیشتر قهرمان‌ها پی تغییر نیست؛ آمده است که شرایط را به حالت قبلش برگرداند. نظم را دوباره از نو برقرار کند و دختران و پسران را کنار هم در خانه بگذارد و برود. انگار که شرایط قبلی خوب بوده و آدم‌ها به خاطر نبود سایه‌ی سر پدر از راه به در شده‌اند. (خون شد) در ظاهر فیلم جسوری است که خواهان اصلاح وضع موجود است؛ ولی نگاهش به اینده نیست، بیشتر به گذشته فکر می‌کند. اصلاحش چیزی پناه بردن به همان جایگاه گذشته نیست، به همان خانهی باصفای دوران ماضی که آدم‌ها از آن فرار کرده‌اند، همان خانه‌ای که عامل نابودی تک تک س اکنانش شده. قهرمان فیلم، خانه را سروسامان نمی‌دهد و آن را جای مطلوبی نمی‌کند. کمک نمی‌کند که خانه پناهگاه آن جمع دورافتاده از هم بشود.

فقط سعی می‌کند همه را دور هم برگرداند. به حرف آدم‌ها گوش نمی‌کند که چطور همه یکی یکی از آنجا بیرون‌زده‌اند. فقط می‌خواهد خانه را نگه دارد. به درودیوار خانه بیشتر اهمیت می‌دهد تا خواست آدم‌ها. خود فضلی هم می‌گوید ( خونه مهمه)، اما خانه | بدون آدمهاش چیزی جز چاردیواری نیست و چاردیواری برای مهم بودن باید نقطه‌ی امید شود. خانه که امن نباشد برگرداندن آدم‌ها کنار هم دارویی موقتی است. ((خون شد)) به همین مسکن موقتی بسنده می‌کند چون

راهکار سریع را در همین دور هم جمع کردن آدم‌ها می‌بیند، در اینکه با وجود این افراد کار روبه راه می‌شود. به همین دلیل هم فضلی می‌رود چون ظاهره کارش را کرده است. اما خانه‌ای که با فضلی سروشکل پیدا کرده، بدون فضلی از هم می‌پاشد و فرو میریزد. این تناقضی است که درون فیلم است و باید دیدش.

اما وقتی از این ابعاد فیلم خون شد» حرف می‌زنیم انگار داریم آن را معنا می‌کنیم و موافقت و مخالفت با معنا چیزی نیست جز موافقت و مخالفت با مضمون فیلم. وقتی به اینجا برسیم تحلیل کارگردان و زاویه‌ی دید او و مای مخاطب پیش می‌آید و س واد و سابقه و علم و به روز بودن او وما. اینکه هر کدام از کجا به دنیا نگاه می‌کنیم و کیست که فکر کند همه‌ی حقیقت نزد اوست؟ ما سالهاست درباره فکر کیمیایی حرف می‌زنیم نه فیلم‌هایش و همین هم شده که هر نقدی دربارهی فیلم او نوعی جدل فکری و عقیدتی با کارگردان بزرگ سینما محسوب می‌شود. ولی «خون شد» یک فیلم است و قبل تفسیر باید از ساختمانش حرف زد.

باید گفت که فیلم متشتت است و زمخت و بدون ظرافت. که مهم‌ترین سکانس‌هایش خوب اجرا نشده‌اند (متاسفانه) و جهان ذهنی قهرمانش، دید استعاری کارگردان به جامعه و واقع گرایی‌اش در هم تنیده نشده. فیلم بیشتر از فیلم، یک مقاله است. کارگردان است که قصه را جلو می‌برد نه شخصیت اصلی‌اش. به همین دلیل هم جایی در‌آسایشگاه روانی آدم‌ها در حال اجرای موزیکی‌اند دیوانه‌وار و جایی سقف دفترخانه کوتاه است و همه خم‌اند. این کارگردان است که مدام فاز فیلم را عوض می‌کند، نه فضلی فیلم. ما جهان فضلی را نمی‌بینیم. داریم خود او را تماشا می‌کنیم. دلیلش هم روشن است. آن جهان مالیخولیایی که فضلی می‌بیند اصلا شکل نمی‌گیرد؛ نمی‌شود دل به خواه واقع گرا شد، دل به خواه مالیخولیایی. این دنیا نشانه‌هایی از دیدگاه فضلی ندارد، چون اصلا فضلی دیدگاهی ندارد که بشود دنیای او را فهمید. به همین دلیل هم انگار همه چیز دوروبر او مسخره است و کارگردان است که می‌خواهد واقع گرایی را به عمد دستکاری کند تا ما به اهمیت موقعیت فضلی پی ببریم. بفهمیم که همه چیز چه قدر باسمه‌ای است. ولی این را فضلی نمی‌گوید، مسعود کیمیایی می‌گوید و مسعود کیمیایی در هر مصاحبه‌اش روی همین تأکید می‌کند.

حقیقت این است که این بار باید فضلی می‌گفت که در این بلبشو لازم است کاری کرد. اما باز هم کیمیایی جلوتر از شخصیت فیلم است. استاد است که کاری می‌کند. خود اوست که فیلم را پیش می‌برد. شخصیت‌ها، چه فضلی چه برادرش، چه خواهر‌ها، چه دکتر ترک اعتیاد که می‌رقصد و قر می‌دهد ابزارند. گوشت و خون ندارند. عروسک‌اند. همین است که «خون شد» با همه‌ی پس پشت جسورانه‌اش که نسخه می‌پیچد برای امروز، خیلی هم امروزی نیست؛ نه در نگاهش نه در ساختارش.

منبع: روزنامه سازندگی

 
آگهی متنی در «همه» صفحات
درمان سریع سیاتیک و دیسک کمر / اندولیفت صورت دکتر رفیعی / متخصص زنان / خرید انواع نهال بادام از برتر نهال / نهال بادام / کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان / کاشت مو / شیشه اتومبیل / دانلود سوالات استخدامی آموزش و پرورش / ثبت برند / سرور مجازی / قیمت سئو / آموزش ارز دیجیتال / فروشگاه اینترنتی زنبیل / مشاوره حقوقی تلفنی / وکیل / سپتیک تانک/ تبلیغ در گوگل/ buy neuralink / خرید ساعت دیواری / لیزر درمانی بواسیر / خرید نهال گردو خوشه ای پربار / خرید نهال گردوی چندلر پیوندی / درمان دیسک کمر / نهال گردو / بیمه عمر پاسارگاد / ساعت تبلیغاتی / تجهیزات پزشکی / اورولوژیست / خرید سرور مجازی / تعمیر ماشین ظرفشویی / خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / خرید لایسنس نود 32 / مجتمع فنی ونک / دانلود سریال / خرید تتر / متخصص ارتودنسی / دکتر زنان / دانلود فیلم دوبله فارسی / دانلود فیلم هندی / چاپ لیوان / حمل بار دریایی از چین / رژیم آنلاین آردایت / بهترین سریال های ایرانی / داروخانه همتا / سانتریفیوژ / داروخانه اینترنتی آرتان / فروشگاه آنلاین زوجیم / چاپ کلاه / کاشت مو / درمانکده / کاشت مو / پزشکا / قیمت ساک پارچه ای / تحلیل تکنیکال فارکس / سایت نوبت دهی دکتریاب / بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران / بهترین سریال های کره ای / دکتر فارمو / کتاب صوتی رایگان / تولید محتوا / بلیط هواپیما تهران / دانلود نرم افزار / مجتمع فنی ونک / سریال جدید / داروخانه آنلاین تینا / سایت ترجمه تخصصی رایت می /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.