چگونه با بدشانسی کنار بیاییم + گالری عکس از انواع بدشانسی‌ها!

کنار آمدن با بدشانسی یا شرایط ناگوار می‌تواند چالش برانگیز باشد، اما چندین استراتژی وجود دارد که می‌تواند به ما برای کنار آمدن با این شرایط کمک کند:

احساسات بعد رخداد را بپذیرید: طبیعی است که هنگام مواجهه با بدشانسی احساس ناامیدی، بی‌کفایتی یا حتی عصبانیت کنید. اینها غیرطبیعی نیستند و لازم نیست در لحظه سرکوبشان کنید، فقط وقتی بی‌جهت ادامه‌دار می‌شوند و بر روی روحیه و کار بعدی شما تاثیر می‌گذارند باید مهار شوند.

تغییر دیدگاه: سعی کنید شرایط را با دید مثبت‌تری ببینید. رویداد اول به هر حال رخ داده و نمی‌توانید در زمان به عقب برگردید، اما می‌تواند برایتان تجربه باشد، مهارت برخورد با بجران را یاد بگیرید، یاد بگیرید که چطور با کمترین هزینه یا با خلاقیت، خسارت پیش آمده را ترمیم کنید.

تاب‌آوری را تمرین کنید: تاب‌آوری توانایی تحمل ناملایمات است. این مهارت را با یادآوری چالش‌های گذشته که بر آن‌ها غلبه کرده‌اید، پرورش دهید. این یادآوری به شما متذکر می‌شود که در برابر پیش‌آمد کنونی هم می‌توانید مقاومت کنید و راه حلی بیابید.

به دنبال پشتیبانی باشید: احساسات خود را با دوستان، خانواده یا یک مشاور در میان بگذارید. صحبت کردن در مورد پیش‌آمد می‌تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را پردازش کنید و دیدگاه‌های جدیدی در مورد موقعیت به دست‌آورید.

از سرزنش خود بپرهیزید: به یاد داشته باشید که همه چیز در کنترل شما نیست. گاهی اوقات، بدشانسی صرفاً یک حادثه است. از سرزنش بیش از حد خود بپرهیزید، زیرا این امر می‌تواند منجر به حس گناه غیر ضروری و خودانگاره منفی منجر شود.

ذهن آگاهی را تمرین کنید: تکنیک‌های ذهن آگاهی، مانند مدیتیشن، می‌تواند به شما کمک کند حال و نه در گذشته توقف کنید. این کار می‌تواند اضطراب در مورد گذشته یا نگرانی در مورد آینده را کاهش دهد.

انتظارات واقع بینانه تنظیم کنید: بدانید که زندگی پر از فراز و نشیب است. تعیین انتظارات واقع بینانه می‌تواند به شما کمک کند تا زمانی که همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود، ناامیدی را به طور مؤثرتری مدیریت کنید.

روی آنچه می‌توانید کنترل کنید تمرکز کنید: در حالی که برخی موقعیت‌ها خارج از کنترل شما هستند، معمولاً جنبه‌هایی وجود دارد که می‌توانید بر آن‌ها تأثیر بگذارید. تلاش‌های خود را روی آن همان‌ها متمرکز کنید تا سرنوشت خود را به دست بگیرید.

در فعالیت‌های مثبت شرکت کنید: فعالیت‌ها یا تمرین‌هایی را انجام دهید که به شما شادی می‌دهند و به دور کردن ذهن شما از موقعیت منفی کمک می‌کنند.

قدردانی از خود را تمرین کنید: موفقیت‌های خود را یاد بیاورید و زیرکی‌هایی را که برای به دست آوردن آنها داشته‌اید، مرور کنید. این کار می‌تواند حس تعادلی بین بدبینی ناشی از وقوع بدشانسی و سرخوشی موفقیت‌ها در شما ایجاد کند.

یاد بگیرید و سازگار شوید: از تجربه به دست آمپده به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنید. در نظر بگیرید که چگونه می‌توانید در آینده انتخاب‌های بهتری داشته باشید تا احتمال نتایج منفی مشابه را به حداقل برسانید.

به خودتان زمان بدهید: بهبودی از حس بد بدشانسی به زمان نیاز دارد. صبور و شکیبا باشید.

یک نتیجه بهتر را تجسم کنید: ممکن حاصل کلی کار فکری و سرمایه‌ای شما از دست رفته باشد. اما به این فکر کنید که می‌توانید در آینده به نتیجه‌ای بهتر برسید.


اما در اینجا برای تلطیف فضا به عکس‌هایی از بدشانسی‌های مختلف نگاه کنید. هم مفرخ هستند و هم یادآوری می‌کنند که وقوع یک رخداد منفی همیشه ممکن است و مختص شما نیست و به اصطلاح بدشناسی به کسی نچسبیده است.

لحظه ای که عینکم را گم کردم

برای دیدن قلعه معروف Neuschwanstein رفتیم و این منظره‌ای بود که دیدیم!

از 69 موردی آزمایش تست حساسیت، من به 60 مورد از آنها حساسیت داشتم!

خودرویی در حالی که علامت ایست روشن بود حرکت کرد و به ماشین دوستم خسارت زد. آن شخص صحنه را ترک کرد، اما یک نشانی کوچک از خود به جا گذاشت!

ما واقعاً هیجان زده شده بودیم که از لیموی درخت خودمان استفاده می‌کنیم!

بوران دیروز و بلایی که بر سر گاراژ من آورد:

یک گردباد یک شبه در توماستون، در جورجیا، یک خانه را از پایه آن جدا کرد و آن را در جاده قرار داد

ماشین من امروز صبح در راه کارم خراب شد و مجبور شدم آن را با یدکش جابجا کنم. 5 دقیقه بعد از رسیدن به خانه، سقف من فرو ریخت.

همین چند هفته پیش از یکی از دوستان، یک مینی ون خریدم، مدام در ماشین تار عنکبوتی پیدا می‌کردم. بعد از سم‌پاشی اینها را پیدا کردم.

من به گربه‌ها حساسیت دارم و روی پتوی گربه خوابیدم

حمل رنگ با خودروی شخصی!

عکس اول یک جنایتکار تحت تعقیب در شهر من است و عکس دوم من هستم، به همین دلیل است که دیشب هنگام رفتن به خانه توسط 6 پلیس محاصره شدم.

لاستیک بیش از 30 خودرو در بزرگراه 405 به خاطر سقوط یک جعبه میخ پنچر شدند:

امیدوارم روز بهتری نسبت به من داشته باشید

فراموش کردم برای سیب زمینی سرخ کرده روغن گرم می کردم

در مراسم عروسی شلوارش از بدجایی پاره شد . خوشبختانه دوستی داشت که اینگونه اسکورتش کند!

وقتی از سر کارش برگشت …

بعد از 9 ماه بیکاری، کاری ثابت پیدا کرد و پنج دققه بعد روی فرش لیز خورد و پایش را شکست!

3 بدشانسی با هم: شکستن دستگیره در آپارتمان – زخمی شدن دست و پشت در ماندن!

ذخیره هیزم دو سالش بعد از خرد کردن، سوخت!

ATM پس از برداشت از سپرده من خاموش شد:

یک اسکیت سواری ساده:


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]