آیندهٔ فانتزی از دید ایزاک آسیموف

برگردان: حسن اصغری – کتاب دنیای رباتها – انتشارات شقایق
در گذشته سه پیشرفت اساسی در برقراری ارتباط انسانها به وجود آمده که موجب تغییرات قابل ملاحظه و دائمی در جهان گردیده است. اولین مرحلهٔ پیشرفت تکلم و سخن گفتن، دومی نوشتن و سومین آن چاپ بوده است.
حالا ما با چهارمین وسیلهٔ ارتباطی پیشرفته مواجه هستیم و آن چیزی جز کامپیوتر نیست، و اهمیت آن هم از سه مورد قبلی کمتر نخواهد بود. کامپیوتر توانایی سازندگی بشر را افزایش میدهد. در صورتی که ما دنیا را بر اثر جنگهای هستهای، تراکم بیش ازحد جمعیت و آلودگی محیط زیست خراب نکنیم، با استفاده از تکنولوژی کامپیوتر به مرحلهای از پیشرفت و تمدن خواهیم رسید که مقایسهٔ آن با وضع فعلی ما، مقایسهٔ زمان حال با دوران غارنشینی بشر خواهد بود. زندگی نسل بعد از ما چه اختلافی با زندگی والدین و پدر و مادر والدینشان خواهد داشت؟!
جواب این سؤال بستگی به این دارد که ما با چه دیدی به کامپیوتر بنگریم، آیا آن را فقط یک وسیلهٔ سرگرمی دیگر مانند سوپر تلویزیون تلقی کنیم که میتوان با آن بازیهای مختلف را انجام داد، با دوستان تماس گرفت و سایر کارهای پیشپا افتاده را انجام داد؟ یا آن که با استفاده از شبکهٔ ارتباطی کامپیوتری بعد مسافت را از بین برد و کرهٔ زمین را به صورت یک اجتماع واحد، دارای زبانی جهانی و همه فهم درآورد! صرفنظر از این که در ارتباطات محلی مردم از زبان خود استفاده کنند.
به این ترتیب ارتباطات بسیار راحتتر انجام شده، دستگاههای الکترونیکی و مکانیکی را میتوان از راه دور کنترل کرد. کامپیوتر امکان به دست آوردن اطلاعات را بدون نیاز به حملونقل فراهم میسازد. البته محدودیتی برای مسافرت وجود نخواهدداشت و ملاقات دوستان، افراد فامیل و دیدن محلهای توریستی فقط به تلویزیونهای مدار بسته محدود نمیشود، لیکن نیاز نخواهد بود برای به دست آوردن یا دادن اطلاعات زحمت سفر به خود داد، این کار به وسیلهٔ کامپیوتر میسر است.
این بدان معنی استکه فرزندان ما به طور غیر متمرکز و پراکنده در سراسر جهان زندگی خواهند کرد و در عین حال با یکدیگر و مراکز مختلف جهان در ارتباط خواهند بود.
فرزندان نسل بعد و اجتماعی که آنها به وجود خواهند آورد، برای آموزش، در سطح وسیعی از کامپیوتر استفاده خواهند کرد. به عبارت دیگر آموزش به صورت متمرکز انجام شده و گروههای مختلف شاگردان در هر جا که باشند از آموزشهای یکسان برخوردار میشوند؛ گر چه چون هر فردی در یادگیری علایق به خصوصی دارد ممکن است آموزش متمرکز مورد استقبال واقع نشود. اگر آموزش در زمینهٔ مسائل مورد علاقهٔ بچهها باشد، به آن توجه خواهند کرد. در حال حاضر چنین آموزشی از طریق کتابخانههای عمومی امکانپذیر است که کاری پر دردسر است، چرا که باید به کتابخانه رفت، کتاب مورد نظر را امانت گرفت و پس از مدت کوتاهی آن را بازگرداند.
بهترین راهحل این مشکل آن است که کتابخانهها را به خانه بیاورند. همان طور که ضبطصوت کنسرتها، و تلویزیون تأتر وسینما را به خانه آورد، کامپیوتر هم میتواند کتابخانههای عمومی را به خانه آورد. بچهها خیلی زود روش استفاده از کامپیوتر را فرا خواهند گرفت و آن چه در زمان نسبتا طولانی در مدرسه میآموختند، به این وسیله در زمانی بسیار کوتاه فرا خواهند گرفت. اینگونه زمانی که به سن بلوغ برسند از نظر فکری آمادگی بیشتری از والدین خود خواهند داشت.
این روش تعلیم و تربیت در زمینهٔ کار افراد نیز تأثیرگذار خواهد بود. تا به حال وسایل مکانیکی و ماشینها کارهای سخت را از دوش انسان برداشتهاند و انسانها در سازمانها و ادارات عهدهدار انجام کارهایی هستند که کمی به فکر نیاز دارد.
برای اولینبار در تاریخ، ماشینهای ماهر یا رباتها قادر خواهند بود کارهایی را که انسانها انجام میدهند مانند آنها و شاید هم بهتر از آنان انجام دهند. هنگامی که بچههای امروزی بزرگ شده و وارد بازار کار شوند، فرصت کافی برای فکر کردن در مورد خلاقیت خواهند داشت تا در زمینهٔ علوم، ادبیات، قوانین حکومتی، نمایشنامهنویسی و میهمانداری کار کنند. انقلاب آموزشی کامپیوتر به آنها مجال میدهد برای اینگونه کارها آمادگی پیدا کنند.
ممکن است عدهای هنوز این عقیده را داشته باشند آموزش متمرکزی که همگانی باشد به این سادگی میسر نمیگردد. البته اینگونه اندیشدن مربوط به گذشته است که فقط عدهای از افراد که استعداد بهخصوص از خود نشان میدادند و کار مشکل خواندن و نوشتن را فرامیگرفتند با سواد به حساب میآمدند. با ظهور چاپ و امکان آموزش متمرکز به نظر میرسد که اکثریت قریب به اتفاق مردم میتوانند به آسانی باسواد شوند. معنی این چیست؟ اینکه ما با دنیایی سراسر فراغت سر و کار داریم!
وقتی کامپیوتر و رباتها کارهای سنگین مکانیکی را انجام دهند و دنیا با سرعت زیادی به سوی تکامل و پیشرفت قدم بردارد، آیا در چنین وضعی افراد تجددطلب بیشتری وجود خواهند داشت؟ بله. معمولاً فراغت و بیکاری جزء کوچکی از زندگی انسان را تشکیل میدهد، چون زمان کمی برای آن وجود دارد و هرچه زمان آن کمتر باشد، تنفر انسان از کار روزانه بیشتر میشود. با زیاد شدن زمان فراغت عجله و اجبار از بین میرود و مردم با خیال راحت و سرفرصت به کارهای خود پرداخته، در زمانهای مختلف استعدادهای ذاتی خود را بروز میدهند.
این فقط حدس و گمان نیست. در تاریخ زندگی بشر، قرون و اعصاری وجود داشتهکه مردم در آن دارای بردگانی بودهاند که برای آنها کار میکردند. عدهٔ کمی از مردم فرصتکافی داشتند که بهکارهای مورد علاقهٔ خود بپردازند؛ در نتیجه فرهنگهایی متنوع به وجود میآامد. سالهای طلایی آتن در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح و دورهٔ رنسانس ایتالیا از قرن چهاردهم تا شانزدهم، نمونههای بارزی از این وضع هستند.
در آینده نه تنها مردم مجال خواهند یافت به کارهای مورد علاقه و سرگرمیهایی که دوست دارند بپردازند، بلکه عدهٔ زیادی از آنها فرصت خواهند یافت بهسراغ استعدادهای نهفتهٔ خود رفته، آنها را بروز و توسعه دهند. مثلاً ما معمولاً در حمام آواز میخوانیم، در کارهای نمایشی آماتوری شرکت میجوییم و علاقهمندیم در کارناوالها نقشی ایفا کنیم.
من تصور میکنم که در اجتماع قرن بیست و یکم، یک سوم از جمعیت جهان مشغول سرگرم کردن دو سوم مابقی باشند. سرگرمیهای جدیدی به وجود خواهد آمد که پیشبینی آن برای ما مشکل است. تلویزیون سهبعدی چیزی است که میتوان پیشبینی کرد. و احتمالاً فضا میدان فعالیت شده و در شرایط جاذبهٔ کم که حدود صفر باشد، نحوهٔ بازیهایی مانند تنیس که با توپ انجام میگردد، تغییرات زیادی خواهد کرد. باله و رقصهای محلی به طور باورنکردنی تغییر مییابند، چون در جاذبهٔ کم حرکت به طرف بالا و پایین به آسانی حرکت به جلو و عقب و چپ و راست انجام میشود و تماشای آن بسیار لذتبخش خواهد بود.
و اما تکلیف آن عده که علاقهای به کارهای ذوقی و سرگرمکننده ندارند و سرشان به اصطلاح در لاک خودشان است، چه میشود؟ مثلا کسانیکه علاقمند به بررسی تاریخ و آداب و رسوم گذشتگان هستند و به گوشهٔ کتابخانه پناه میبرند. آیا ما با اجتماعی مواجه نمیشوم که عدهای از افراد آن زاهد و گوشهنشین و درونگرا هستند؟
من فکر میکنم احتمال آن خیلی کم است، چون اشخاصی که آنقدر رشد فکری داشتهاند که دنبال علم و دانش بروند، طبعا مایل هستند که دیگران را هم از دانش خویش بهرهمند سازند. کامپیوتر و ارتباطات کامپیوتری تشکیل مؤسسات جهانی را سهل و آسان کرده، مردم در سراسر جهان همیشه در حال فراگیری و یاد دادن مطالب جدید خواهند بود.
من پیشبینی میکنم اجتماعی به وجود آید که وقتی افراد آن بهگذشته مینگرند و یا تاریخ گذشته را کنکاش میکنند، خواهند دید گذشتگان آنها نیمه زنده بودهاند.