باور کردنش سخت است، اما در سال 1993 این استاد کرهای یک خودروی خودران را با موفقیت آزمایش کرده بود!

دههها پیش از اینکه رقابت شرکتهای غول فناوری مثل تسلا و گوگل و احتمالا به زودی اپل برای ساخت خودروهای خودران شروع شود یک استاد دانشگاه کره جنوبی یک سیستم رانندگی خودکار برای یک خودرو طراحی کرده بود.
این استاد به نام هان مین هونگ Han Min-hong، هماینک 79 ساله است. او خودرویش را در خیابانهای سئول در سال 1993 آزمایش کرد. در این زمان اصلا تسلا تاسیس هم نشده بود.
دو سال بعدتر، او خودرویش را در یک مسیر 300 کیلومتری آزمایش کرد. این مسیر از سئول شروع میشود و به بوسان ختم میشود و یک جاده بسیار شلوغ هم محسوب میشد.
جالب است که از یک کامپیوتر دسکتاپ با تراشه 386 استفاده میکرد و این سیستم مانیتور و کیبوردی داشت که در صندلی مسافر قرار میگرفت. خود آقای هان در صندلی پشتی نشسته بود و به دوربین نگاه میکرد!
در آن زمان کره جنوبی رو صنایع سنگین مثل فلزات و کشتیسازی تمرکز کرده بود و کرهای مثل الان با چیزهایی مانند گوشی موبایل آشنا نبودند.
اما از این طرح او استقبال خوبی نشد. به او گفته شد که توجیه مالی ندارد، به ریشخند گرفته شد که چقدر بابت بیمه عمرش پول داده شد و آیا اینکه آیا همسرش از فعالیتهای احمقانهاش اطلاع دارد؟!
دولت هم سرمایهگذاری برای این کار را قطع کرد. حالا تجارت ایلان ماسک در بخش خودروی تسلا یک تجارت 600 میلیارد دلری است و شرکت کوچک آقای هان به نام Chumdancha یک شرکت کوچک در شهر یونجین در کره جنوبی. کار این شرکت این است که سیستم هشدار برای خودروهای خودکار بسازند.
آقای هان حتی مینیهلیکوپتری ساخته بود که جد پهپادهای مدرن کنونی محسوب میشود.
مردم کره جنوبی تنها زمانی با نبوغ او آشنا شدند که ویدئویی در مورد کارهای او در ویتیوب پست شد و 1.5 میلیون بیننده پیدا کرد.
اما چرا چنین میشود، چرا ما با مرور تاریخ معاصر و باستان به اشخاص زیاد برمیخوریم که دههها جلوتر از روتین شدن یک صنعت و فناوری، به فکرش بودهاند و نسخههای ابتداییاش را با موفقیت درست کردهاند، اما فراموش میشوند؟
دلایل مختلفی دارد:
-یکی اینکه برای یک فناوری باید بازار مصرف خوبی وجود داشته باشد و توده مصرفکننده اصلا بداند که با چه چیزی روبرو خواهد شد.
-هزینهای که برای فناوری جدید به مشتری انتهایی تحمیل میشود باید معقول باشد.
-تبلیغات خوبی برای فناوری انجام شود، طوری که سرمایههای اولیه خوبی را بتواند جذب کند.
-فناوریهای پایه مورد نیاز برای توسعه فناوری به اندازه کافی توسعه پیدا کرده باشد.
در مورد نبوغ آقای هان میشود تصور کرد که هیچ یک از اینها مهیا نبوده. شهروندان کرهای نمیتوانستند به یک چیز خودکار خطیر مثل این اعتماد کنند و عاشق این بودند که خودشان کنترل خودروهایشان را در دست باشند، بدون اینکه هزینهای بپردازند. حسگرها و سیستمهای رایانشی آن زمان جاگیر و کند و ناکارآمد بودند. هان هم هیچ دسترسیای به شبکههای اجتماعی به بک کنونی نداشت و نمیتوانست تخیلات خود را با مردم در میان بگذارد.