کتاب ترانه ایزا اثر ماگدا سابو

ادبیات مجارستان در ایران آن چنان مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت و به جز چند مورد انگشت شمار نظیر خاکستر گرم از مارای که با ترجمه مینو مشیری منتشر شد، مترجمان سرشناس دیگری نیز سراغ نویسندگان این کشور نرفتند. کرتاس نیز برخلاف اکثر نویسندگانی که پس از نوبل ادبیات آثارشان در ایران به چاپ چندم میرسند، چندان موفق نبود و استقبال ویژهای از او به عمل نیامد. نشر بیدگل در سال گذشته مجموعه ادبیات داستانی خود را راهاندازی کرد و همان طور که نصرالله مرادیانی، مترجم رمان «در» و «خیابان کاتالین» از ماگدا سابو، در توضیح این مجموعه میگوید، قرار است نویسندگانی از فرهنگهای مختلف که تا به حال در ایران آثارشان ترجمه نشده یا مهجور ماندهاند، توسط این سری به مخاطبین ادبیات معرفی شوند. یکی از نخستین نویسندگانی که معرفی شد نویسنده مجار، ماگدا سابو بود. رمان در ، هرچند پیشتر با عنوان شهر ممنوعه توسط نشر قطره و با ترجمه فریبا ارجمند مننشر شده بود، اما پس از انتشار در این سری مورد توجه مخاطبین ادبیات قرار گرفت. هرچند شخصا با آن اثر ارتباطی برقرار نکردم و آن را اثری ضعیفتر نسبت به خیابان کاتالین» (دومین رمانی که از سابو توسط بیدگل منتشر شد) و «ترانه ایزا» میدانم، اما نمیتوان داستان پردازی پخته و نگاه خاص نویسندهاش به جبر حیات را انکار کرد. (ترانه ایزا)) چهارمین رمان در کارنامه ادبی ماگدا سابوست که آن را پیش از «در» و خیابان کاتالین)) نوشته است. رمان راجع به ارتباط شوهرش بیش از هر زمان دیگری شکسته و ناامید به نظر میرسد.
داستان با بحران آغاز میشود. بحرانی که ایزاواتی انتظارش را داشتند. وینس، پدر ایزا، سه ماه پیش از مرگش تشخیص داده شده که سرطان دارد و مادر و دختر این حقیقت را از او پنهان کردهاند و با این عمل سعی داشتند روزهای آخر خوبی برای وینس رقم بزنند. نویسنده در طول رمان فلش بکهای متعددی به گذشته خانواده میزند. ارتباط میان آنها هسته مرکزی داستان است و در طول زمان و با کاویدن حقایق متوجه آن چه بر این خانواده گذشته، میشویم.
نگاه سابو به مفهوم خانواده و برخورد نسلها با یکدیگر به مارسل پروست نزدیک است. گذر زمان بحث اصلی «ترانه ایزا) ست. زمانی که هرچه جلوتر میرود، بیشتر اتی را از خود میراند. او نمیتواند با حال کنار بیاید و واکنشش به وسایل پیشرفته و امروزی نیز برآمده از همین ستیز او با زمان است که اجازه پذیرش گذر را به خود نمیدهد. همچنین ایزا به عنوان نماینده نسل تازه و جوان از گذشتهای که مملو از درد، ظلم و سانسور بوده فراریست و سعی میکند گذشته را فراموش کرده و در حال خود را تعریف کند. | سابو رفتار انسان در سال خوردگی را از چند جهت به رفتارش در کودکی شبیه میداند. نیاز اتی به حضور یک حامی، اقتدار ایزا در برابر او و شکنندگی روحی پیرزن در برابر استحکام ایزای جوان. البته نگاه سابو به این جبر زمانی و سیر تحولی انسان به نگاه ناتورالیستی و جبرگرای نویسندگانی نظیر امیل زولا نزدیکتر است. به همین سبب مخاطب باید داستان را با وجود دردهایی که سابو به خوانندهاش میدهد، قبول کند تا به گوهر «ترانه ایزا) دست یابد، زیرا این سیر بسیار کند و در لایههای زیرین داستان ش کل میگیرد. | مطالعه ترانه ایزا» از این حیث مخاطب جدی و باحوصله ادبیات را میخواهد که کتاب را نیمه کاره رها نکند و تا آخر همراه روایت پیش برود. همان طور که لارن گراف، منتقد نیویورک تایمز، در وصف «ترانه ایزا» میگوید، برخی رمانها، مثل بعضی انسانها، | صبروتوجه بسیاری میخواهند تا زیبایی و پیچیدگی آنها را به طور کامل بفهمیم. رمانهای سابو نیز چنین ویژگی ای در خود دارند. رنجها از همان شروع داستان آغاز شدهاند. با مرگ وینس وگریدهای زنی که دیگر همدمی ندارد و عشق زندگیاش را به خاک سپردهاند. شهری که باید از آن دل بکند و خانهای که خانهی اموات خواهد شد.
«ترانه ایزا» را میتوان تلخترین اثر سابو نامید که احساسات درونی انسان را میجوید و غم از دست دادن انسانها را به دور از کلیشههای رایج و جملات قصار بازگو میکند. به قول منتقد روزنامه ایندیپندنت، «ترانه ایزا» کاوش بیرحمانه خساراتی ست که به نام عشق به یکدیگر وارد میکنیم.
به غیر از وجه انسانی رمان، ماگدا سابو اشاراتی به وضعیت تاریخی و سیاسی مجارستان نیز دارد. وینس به سبب گذشته خود، در نظام کمونیستی حاضر به حاشیه رانده میشود و اعتبارش را از دست میدهد. آسیبی که او را میشکند و روز به روز وی واتی را بیش از پیش گوشه گیر میکند و سبب شده دوستانشان از ارتباط با آنها پرهیز کنند. هرچند اتی با وجود اینکه زندگی زناشوییاش را در حال غرق شدن دیده و تنها راه نجاتش بازگشت
به خانه خالهاش و ترک وینس بوده، همراه او میماند و عشقش را فدا نمیکند. ماگدا سابو به سبب انتقاداتش به کمونیسم مورد غضب سیستم بوده و شخصیت وینس از این حیث شباهتهایی به خود او دارد. سابو و وینس هر دو به سبب اختلافشان با نظام کنونی طرد شدهاند و هریک به گونهای اعتبار خود را سالها بعد به دست آوردهاند؛ اما آیا بیشترین غرامتها نیز میتوانند زمان را بازگردانند؟ پیرزن دوران جوانی خود را در زمان جنگ جهانی دوم گذرانده است؛ جنگی که مجارستان را همچون دیگر نقاط اروپا ویران کرد و دوران پساجنگ هم برای آتی و وینس به س بب حضور کمونیسم خوش یمن نبود. به همین سبب میتوان «ترانه ایزا» را فصل مشترک «در» (به عنوان اثری مبتنی بر روابط انسانی و احساسی) و «خیابان کاتالین» (رمانی در مذمت جنگ) دانست. با این حال در ترانه ایزا» نویسنده مستقیما به جنگ یا حتی دیکتاتوری نظام حاکم اشاره نمیکند و اعتراضات و ارجاعاتش را به ش کل غیر مستقیم و از زاویه دید شخصیتهای داستان و نه راوی سوم شخص بیان میکند که نشان از پرهیز ماگدا سابو از قضاوتهای جانبه در اثرش دارد. در نهایت ترانه ایزا» رمانی با نثر روان و زبانی تلخ ت که باید آن را با صبر و حوصله خواند و نیمه کاره نکرد. سابو اختلاف نسلها و جبر زمان را به بهترین شکل ممکن بیان میکند. از همین منظر توان ترانه ایزا را درس نویسندگی خواند. اینکه لور به دور از بازیهای فرمی و پیچیدگیهای ختاری، داستانی ساده تعریف کرد و اسیر کلیشهها معارزدگی نشد. شاید ارزش کارنامه هنری دست ماگداسابوسالها بعد برای ما آشکار شود و ی او را از غولهای ادبی قرن بیستم اروپا بخوانیم؛ تی که به واقع برازنده اوست. (ترانه ایزا» توسط بیدگل و با ترجمه خوبنگار شاطریان منتشر شده است.