فیلم گرگهای دریا – خلاصه داستان، نقد و بررسی – The Sea Wolves (1980)

سال تولید : ۱۹۸۰
کشور تولیدکننده : انگلستان، سوئیس و آمریکا
محصول : یوان لوید
کارگردان : اندرو و. مکلاگلن
فیلمنامهنویس : رجینالد رُز. بر مبنای رمانی نوشته جیمز لیسر.
فیلمبردار : تونی ایمی
آهنگساز(موسیقی متن) : روی باد
هنرپیشگان : گریگوری پک، راجر مور، دیوید نیون، ترِوِر هوارد، باربارا کلرمان، پاتریک مکنی، پاتریک آلن، برنار آرشار، مارتین بنسن، فیت بروک و کنت گریفیث.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۲ دقیقه.
سال ۱۹۴۳. زیر دریائیهای آلمانی از طریق امواج رادیوئی ارسالشده از یک کشتی نجاری آلمانی که در بندر مارماگوآ، در منطقه پرتغالی بیطرف گوآ پهلو گرفته، اطلاعاتی درباره تحرکات دریائی متفقین به دست میآورند. دو انگلیسی، «سرهنگ دوم پو» (پک) و «سروان استوارت» (مو) مآمور میشوند تا محل دقیق فرستنده را مشخص کنند. آن دو اگرچه یک مأمور نازی را از پا در میآورند اما ارسال پیامها همچنان ادامه مییابد.
در کلکته، «پو» گروهی منتخب را تشکیل میدهد و قرار میشود عدهای با یک قایق بازی قدیمی به بندر کوچین بروند و بقیه گروه در آنجا به آنان بپیوندند. در دریا، «پو» از خطوط کلی عملیات میگوید: نابود کردن سه کشتی آلمانی در بندر مارماگوآ. در این بین «استوارت» در مارماگوآ کمی تفریح میکند، غافل از اینکه «خانم کرامول» (کلرمان)، بیوهزنی انگلیسی که با او رابطه دارد، در واقع مأمور نازیهاست. پس از قتل «کارترایت» (هوارد)، همکار «استوارت» و حملهای ناموفق برای کشتن خود او، «استوارت» پیش از اینکه عملیات با مخاطره بیشتری روبهرو شود، «کرامول» را میکشد.
گروه «پو» به کشتیهای آلمانی میرسند و با وجود مجروح شدن تعداد زیادی از افراد، موفق میشوند کشتیها را مینگذاری کنند و پیش از منفجر شدن آنها، از مهلکه بگریزند.
در این توپهای ناوارون (جای لیتامپسن، ۱۹۶۱) دهه هشتادی، ستارههای سابق، به گرگهائی پیر و خسته تبدیل شدهاند که دیگر فقط توان استفاده از نقشهها و تجربههایشان را دارند. گرگهای دریا از آن دسته فیلمهائی است که به کمک پول چندین کشور ساخته میشود تا عاشقان ستارههای قدیمی بتوانند تجدید دیداری با ستارههای از مُد (و کار) افتادهشان داشته باشند.