فیلم روباه خاکستری – نقد، بررسی و خلاصه داستان – The Grey Fox (1982)
کارگردان : فیلیپ بورسوس
فیلمنامهنویس : جان هانتر
فیلمبردار : فرانک تیدی.
آهنگساز(موسیقی متن) : مایکل کانوی.
هنرپیشگان : ریچارد فارنزوورت، جکی باروز، کن پاگ، وین رابسن، تیموتی وبر، گاری راینکه، سامانتتا لانگهوین و دیوید پیترسن.
نوع فیلم : رنگی، ۹۲ دقیقه.
سال 1901. سارق دلیجان، «بیل ماینر» (فارنزوورت) پس از سیوسه سال حبس از زندان سن کوئنتین آزاد میشود و به ایالت واشینگتن میرود تا نزد خواهرش «جنی» (لانگهوین) زندگی کند. او سپس شغلی شرافتمندانه پیدا میکند که چندان مورد علاقهاش نیست. پس از دیدن فیلم «سرقت بزرگ قطار»، سعی میکند با دو نفر دیگر به یک قطار دستبرد بزند اما موفق نمیشود. یکی از افرادش گلوله میخورد، دستگیر میشود و «بیل» را به بازرس پلیس، (راینکه) لو میدهد.
«بیل» مجبور میشود به کانادا فرار کند و سعی میکند در کارخانه چوببری راهآهن کار بگیرد، ولی بعدتر با «شورتی دان» (رابسن) هم دست میشوود و با هم به قطار دیگری دستبرد میزنند. در شهر کاملوپس، او که حالا خودش را «جرجادواردز» مینامد، در هتل یکی از دوستان قدیمیاش، «جک باد» (پاگ) اقامت میکند که از «بیل» و «شورتی» میخواهد در معدن او کار کنند. «بیل» با پلیس مهربان محلی، «فرنی» (وبر) دوست میشود و به «کیت فلین» (باروز)، عکاس دوره گرد، دل میبازد.
«بیل» پس از سرقت ناموفق چند اسب، متوجه میشود که «سیوی» در حال نزدیک شدن به او است. و در اینجا «فرنی» با وجودی که میداند «بیل» چه کسی است، از معرفی او خودداری میکند. در دستبردی دیگر با «شورتی» و «لوئیکالکوهون» (پیترسن) آنان گیر میافتند و «بیل» به بیست و پنج سال زندان محکوم میشود؛ اما در 1907 از زندان میگریزد و دیگر هیچ خبری از او شنیده نمیشود. 1908 «کیت فلین» همراه مهندس معدن، «جرجآندرسن»، به اروپا سفر میکند.
وسترنی نوستالژیک و دلپذیر که تحت تأثیر بوچ کسیدی و ساندانسکید (جرج روی هیل، 1969) است، ولی در نمایش تأثیر تغییر قرن بر یاغیانِ تغییر نیافته شاید از فیلم مذکور هم موفقتر باشد. روباه خاکستری ادای دینی هم به سرقت بزرگ قطار (ادوین س. پوتر، 1903) است و جالب آنکه جنبه دراماتیک، چندان پیچیدهتر و کاملتر از آن نیست. فارنزوورت در نقش سارقِ آقامنش بازی درونگرایانه جذابی دارد. باروز هم در نقش عکاس بااراده و طرفدار حقوق کارگردان بازی موفقی ارائه میدهد.