فیلم بری لیندون – نقد، خلاصه داستان و تحلیل – Barry Lyndon 1975
کریستین کوبریم درباره-ی اقتباس استنلی کوبریک از رمان هجوآمیز ویلیام میکپس تاکری به نام اقبال بری لیندون (1844) میگوید: «استنلی دلاش میخواست فیلم را با خوش سلیقگی تمام بسازد. درست مثل اینکه فیلم تابلویی نقاشی از توماس گینز بورو (1788-1727) باشد.» نتیجه فیلمی است به نام بر لیندون (1975) که با استفاده از بخشی از تحقیقات عظیم کوبریک برای پروژهٔ ناپلون ساخته شده و به واکنشی سریع به انرزی جنبشی فیلم پرتقال کوکی (1971) شبیه است.
بری لیندون داستان ماجراجوییهای پر افت و خیز جوانی ایرلندی به نام ردموند بری (رایان اونیل، هر چند هنرپیشهٔ مورد نظر کوبریک رابرت ردفورت بود) در دو بخش است: در بخش اول او زا زادگاهش فرار میکند، وارد جنگهای هفت ساله میشود بعد کارش به جاسوسی میکشد و سپس به قمار بازی حرفهای تبدیل میشود. در بخش دوم ردموند بری با زنی اشراف زاده به نام لیدی لیندون (ماریسا برنسون) ازدواج میکند و قدم در یکی از سردترین ازدواجهای تاریخ سینما میگذارد. ساخت این فیلم هم مشمول همان قصهٔ آشنای سینمای کوبریک شد؛ میل کوبریک به ساخت فیلمی عظیم با تمام جزئیات لازم (فیلمبرداری حدود 300 روز طول کشد و خرج فیلم یه برابر بودجهٔ سه میلیون دلاری آن شد). جنجالهای حاشیهای (کوبریک سر صحنه در ایرلند از طرف ارتش جمهوریخواه ایرلند یادداشتهای تهیدید به مرگ دریافت کرد)، و واکنش منفی منتقدان (یکی از آنها فیلم «بوری لیندون» به معنای «لیندون کسل کننده خوانده بود.
جهان بینی کارگردان در این فیلم هم دست نخورده باقی مانده است: ایده-هایی درباره جنگ از جنس راههای افتخار (1957)، تحقیر آیینی سربازان مثل غلاف تمام فلزی (1987)، مهمانیهای خاص خوشگذرانی مثل چشمان کاملاً بسته (1999) که در آن تام کروز ماسکی الهام گرفته از فیلم بری لیندون به صورت میزند، و قهرمان اصلی فیلم که درست مثل الکس در پرتقال کوکی (1971) تمایلی به تطبیق خود با جامعهای که رد آن زندگی میکند از خود نشان نمیدهد حتی با در نظر گرفتن تمامی نکتههای مشابه-ای که گفته شد، بری لیندون بیشتر از بقیهٔ آثار کوبریک یاد آور 2001: اودیسهٔ فضایی (1968) است: در این فیلم هم گروهی از انسانهای جدا افتاده را میبینیم که کارگردان با حفظ فاصله از آنها وقایع زندگی ناگوارشان را به تصویر میکشد، شخصیتهایی که به زیبایی چشم انداز دنیای که رد آن به سر میبرند، از خانههای روستایی گرفته تا سالنهای جشن مجلّل، هیچ توجهی نشان نمیدهند.
اگر 2001: اودیسهٔ فضایی فیلمی دربارهٔ فناوری است، بری لیندون هم فیلمی است که رد ساخت آن نوآوریهی بسیاری صورت گرفته است. کوبریک صحنه-هایی از فیلم را فقط به شمع نور پردازی کرد (لنزی ساخت شرکت زایس به کار گرفته شد که ناسا از آن بریا عکسبرداری از ماه استفاده میکرد) تا نشان دهد که شخصیتها چطور در تاریکی و تنهایی فرو میروند. یان هارلن، تهیه کنندهٔ اجرایی فیلم، میگوید: «اجرای این ایده ریسک بزرگی بود و اجازه نمیداد که روی جزئیات بازی هنرپیشگان تمرکزی صورت بگیرد. ولی کوبریک شیفتهٔ این ایده شده بود که فیلک زیبا و چشم نواز باشد» زوم به عقبهای آرام بخش عمدهای از فیلم را به خود اختصاص میدهد؛
چنین قابهایی از نمای بسیار نزدیک صورت شخصیتها شروع میشود و دوربین به آرامی عقب میرود تا دنیایی که آنها را رد برگرفته آشکار شود حاشیهٔ صوتی فیلم از قطعاتی از موسیقی کلاسیک تشکیل شدهکه به فیلم ریتمی آرام و اندهگین میبخشد تا رژهی اجتنا ناپذیر سرنوشت (یکی دیگر از دل مشغولیهای کوبریک) را به نمایش بگذارد. برخلاف ریتم آرام و فضای سرد فیلم باز هم صحنههای مملو از احساس در آن دیده میشود: یکی صحنهٔ درگیری بری لیندون و پسر لیدی لیندون در سالن جشن که با دوربین روی دست فیلمبرداری شده و دیگری صحنهٔ مرگ پسر بری و لیدی لیندون که یکی از احساساتیترین سکانسهایی است که کوبریک فیلمبرداری کرده است.