فیلم گلادیاتور ،ساخته ریدلی اسکات، معرفی و نقد و تحلیل – Gladiator 2000
گلادیاتور، داستان افسری مغرور و رومی است که به عنوان برده فروخته میشود و باید برای کسب آزادی مجدد خود بجنگد، فیلم به خوبی نشان میدهد که میشود فیلمی دربارهٔ مسابقات لیگ فوتبال ساخت و آن را طوری فیلمبرداری کرد که انگار در حال ساختن آگهی تلویزیونی برای عطر شانل است!
در واقع رایدلی اسکات کارگردان فیلم پیش از این آگهی تبلیغ عطر ساخته است: بخش اعظم تیزرهای به یاد ماندنی شانل کار اوست. در گلادیاتور سبک شیک و غیرانسانی آقای اسکات هم غریب و هم موجز است. به نظر میرسد که داستان گلادیاتور در مکانی رمزآلود و افسانهای رخ میدهد، زیرا ابعاد استادیوم عظیم رومیها تقریبا به اندازه ستاره مرگ در فیلم جنگ ستارگان است. البته این نکته را باید مرهون جادوی گرافیک کامپیوتری دانست. هریک از صحنههای فیلم طوری ترکیببندی شده که با نمایش کشتار بیوقفه، بیننده را سر کیف بیاورد. فیلم از یک سو به هر ترتیب که شده میخواهد رضایت بیننده را جلب کند و از سوی دیگر متمایز باشد. پس مانند سلاحی است که به زیبایی طراحی شده: نمیتوانید چشم از آن بردارید، باوجوداینکه شاید حتی نیّت ساختن آن منزجرتان کند.
بخش عمدهای از گلادیاتور با الهام از فیلمهای دیگر ساخته شده است. این وضعیت چنان در فیلم حاد مینماید که شک میکنید آیا قرار است فیلم به اسلاف خود ادای دین کند یا باید آن را مورد پیگرد قانونی قرار داد. دلبستگی آقای اسکات نسبت به نشان دادن فساد و زوال تمدن اروپایی در اینجا نیز موج میزند. همین دغدغه بود که او را وادشت تا در بلید رانر لسآنجلس را تبدیل به نمونهای آیندهنگرانه از جمهوری وایمار کند. در گلادیاتور سربازان به شکلی حرکت میکنند که یادآور فیلم پیروزی اراده ساخته مشهور لنی رایفنشتال است.
فیلم میخواهد از جمعیت تشنهٔ خشونت انتفاد کند، با وجود این ابایی ندارد که گلادیاتورها را در حال کشتی گرفتن با ببر نمایش دهد. کمودوس، سزار فاسد، دیوانهوار میگوید «قدرت آن است که آدم بتواند این اراذل و اوباش را سرگرم کند.» این تنها نوع قدرتی است که گلادیاتور شوق رسیدن به آن را دارد.
اولین نبردی که در فیلم تصویر میشود و طی آن ماکسیموس سربازانش را علیه بربرهای ژرمانیا فرماندهی میکند، مملو از تصویرپردازی به شیوه نقاشیهای بروگل 1 است. تیرهای شعلهور در آسمان به پرواز در میآیند و شبیه گلولههای رسامی هستند که در فیلمهای مربوط به جنگ جهانی دوم با آن آشناییم. شمشیری در تنه درختی دیده میشود از قطرات خون گرمی که از تیغهٔ شمشیر میریزد، بخار بلند میشود. پس از نبرد خاکسترها مانند دانههای برف از آسمان نازل میشوند و تمام این ماجراها طی ده دقیقه اول فیلم رخ میدهد.
راسل کرو در نقش ماکسیموس یکی از ژنرالهای ارتش امپراتور مارکوس اورلیوس (ریچارد هریس)، همان علاقه و خشم فروخوردهای را نشان میدهد که چنین سربازی باید در مقابل پرچم کشورش داشته باشد و در عین حال خشم یک ستاره سینما که تحملش را برای اجرای بازی احمقانه از دست داده است. گزارشهای متعدد حاکی از آن هستند که آقای کرو سر صحنه فیلم بد رفتاری کرده و گلادیاتور را به صورت نسخه مورد علاقه خود از فیلم زوال امپراتوری رم درآورده است. البته خلق و خوی او کانونی برای توجه در فیلم پدیده آورده است: به نظر میآید که ماکسیموس هزاران فکر در سرش دارد و بیشتر آنها افکار ناخوشایندی هستند.
با این همه کار او در فیلم منحصر به فرد چشم غره رفتن نمیشود، گرچه او از زمان ساختن فیلم کم اهمیت مدرک (Proof) در اوایل دهه 1990 لبخند نزده است، وقتی احساس ناراحتی میکند نوعی بغض دارد و در چشمانش حسی از غم دیده میشود. او در مواجه با تحقیر روزگار سعی دارد تا وقارش را حفظ کند. این خصوصیت در اغلب شخصیتهای اصلی فیلمهای اسکات دیده میشود. از هاروی کاتیل در دوئلکنندگان گرفته تا دمی مور در سرباز جین. در ادامه ماکسیموس که خود قبلا گلادیاتور بوده، اکنون افرادش را به میدان مسابقه میفرستد.
به نظر میرسد که ایفای نقش مرشد شخصیتی که اگر رید جوانتر بود خودش نقش او را بازی میکرد، برای الیور رید دلچسب بوده است. او نگاهی حاکی از رضایت و زمزمههای زنندهای بر لب دارد و به نظر میرسد همچنان میتواند شر به پا کند. (او قبل از پایان (تصویرتصویر) فیلم در گذشت).
گفته میشود که در اصل قرار بوده مل گیبسون نقش ماکسیموس را بازی کند ولی کرو (که آرایش موی سزارگونهاش جنبه اشراقیتری به چهرهاش بخشیده) ظرافت بیشتری در نشان دادن خشمی نهفته یا آشکار به خرج میدهد.
در گلادیاتور راسل کرو صحنههای پر تحرک فراوانی دارد و تعداد بازیگران انگلیسی زبان که قادر باشند با تکیه بر تواناییهای جسمانیشان تا این حد جذابیت و هیجان ایجاد کنند، اندک است. او با شمشیر مانند جینجر راجرز رفتار میکند، آن را استادانه میچرخاند و موقعی که سوار بر اسب است در هوا آن را میقاپد. این نوعی مهارت در اکشن است که متأثر از فیلمهای هنگکنگی است.