پنج باور نادرست دربارهٔ جی. ادگار هوور
کنت دی. اکرمن (واشینگتن. پست)
1-جی. ادگار هوور زندگی خصوصی پر رمز و رازی داشت.
کشف حقایق دربارهٔ زندگی شخصی جی. ادگار هوور امری نزدیک به محال است چون هوور هیچ وقت ازدواج نکرد. تمام وقتاش را صرف کارش کرد. و به طرز عجیبی تلاش میکرد تا به وجههاش در نظر مردم خدشهای وارد نشود. او در دورهای زندگی میکرد که اگر تمایلات همجنس خواهانه فردی آشکار میشد، آن فرد کارش را از دست میداد و بی اعتبار میشد و هوور بدون شک از آن آدمهایی نبود که دست به چنین ریسکی بزند.
با وجود این، خیلیها معتقدند که بین هوور و معاوناش کلاید تالسن، که او هم هیچ وقت ازدواج نکرده، رابطهٔ صمیمانه برقرار بوده، هر چند همین موضوع هم محل بحث و جدل فراوان بوده است. هوور و تالسن بیش از چهل سال با هم کار کردند. با هم به سفر تفریحی و کاری میرفتند، با هم سوار یک ماشین میشدند، تقریباً هر روز ناهار را در رستوران هتل می فلاور در واشنگتن میخوردند. و گاهی اوقات کت و شلوار مثل هم میپوشیدند. هوور بیشتر املاکاش را هم بعد از مرگ به تولسن بخشید. اما هیچ مدرکی دال بر رابطهای فراتر از این مسائل بین این دو در اختیار کسی نیست. چند زن هم در زندگی هوور بودهاند؛ از جمله دوروتی لامور، هنرپیشه که خیلیها معتقدند بین این دو رابطهای وجود داشته اما این موضوع هم ثابت نشده است.
2-پروندههای محرمانه هوور مانع از اخراج او توسط رأسای جمهور آمریکا میشد.
هوور با دو تن از رؤسای جمهور آمریکا که در دورهٔ ریاست او ادارهٔ کشور را بر عهده داشتند رابطهٔ خوبی داشت که آنها فرانکلین دی. روزولت و لیندون جانسون بودند. از میان رؤسای جمهور دیگر، هری ترومن، دووایت دی، آیزنهاور، جان اف. کندی و ریچارد نیکسون همه به فکر اخراج او افتادند اما سوای پروندههای محرمانهای که هوور علیه افراد سرشناس داشت، آنها دلایل سیاسی خوبی برای ابقای هوور در پست ریاست اف بی آی داشتند. حتی در دههٔ شصت او همچنان از وجههٔ خوبی به عنوان یک تکنوکراتِ صادق و توانا در اجرای قانون برخوردار بود. با وجود اینکه رابطهٔ هوور با جان و رابرت کندی اغلب پرتنش بود- هر چه باشد این هوور بود که از طریق استراق سمع مکالمات سام جیانکانا، سر دستهٔ گنگسترهای شیکاگو، به رابطهٔ جان اف. کندی با زنی مرتبط با گنگسترها به نام جودیت کمپبل اکسنر پی برد- اما همین هوور توانایی این را داشت که بر روی رازهای شرم آور هر کسی سرپوش بگذارد.
با وجود این، هوور پروندههایی را که در اف بی آی در اختیار داشت به سلاحی مخرب نه تنها برای مبارزه با جنایتکاران بلکه برای مرعوب ساختن مقامات دولتی و منتقداناش و برباد دادن کسب و کار آنها تبدیل کرد. گسترهٔ پروندههایی که هوور در اختیار داشته بسیار وسیع بوده؛ از چهرههای قضایی مثل لویی براندیس و فلیکس فرانکفورتر گرفته تا ستارگان سینما مثل مری پیکفورد و مریلین مونرو، نام افرادی مثل النور و روزولت، همسر فرانکلین دی. روزولت، آلبرت انیشتن فیزیکدان نامدار، حییم وایزمن، از چهرههای صهیونیست و جان دی- راکفلر سوم چهرهٔ فعال حوزههای خیریه هم در سیاههٔ هوور به چشم میخورد. در این پرونده اغلب گزارشها و شایعات تایید نشدهای دربارهٔ زندگی خصوصی و عقاید شخصی این افراد ثبت و ضبط شده بود.
در سال 1960 اف بی آی پروندههای محرمانهاش دربارهٔ 432 هزار آمریکاییِ مظنون به خرابکاری را به صورت عمومی منتشر ساخت. هوور پروندههای بسیار حساس را تحت عنوان «شخصی و محرمانه» طبقهبندی کرد و آنها را رد دفتر کارش نگهداری میکرد که در آنجا فقط منشیاش هلن گندی میتوانست به آنها دسترسی داشته باشد. امروزه، به جز چند مورد خاص، تمامی پروندههای هوور در اف بی آی در «آرشیو ملی» در معرض دید عموم قرار دارد. مطالعهٔ این پروندهها بسیار جذاب است و تصویری تلخ و گزنده از به هرز رفتن قدرت پیش چشمان هر فردی ترسیم میکند.
3-هوور یک ترسو بود.
منتقدان هوور اغلب او را به بزدلی متهم میکردند. آنها محض نمونه به این نکته اشاره میکردند که در ماه ژوئن 1917 وقتی او تحصیلاتاش در دانشکده حقوق را تمام کرده و کشور آمریکا هم در حال ورود به جنگ جهانی اول بوده، هوور به ارتش ملحق نشده و در عوض شغلی اداری برای خود در وزارت دادگستری دست و پا کرده است.
با وجود این، نشانههای بسیاری در زندگی هوور وجود دارد که ثابت میکند در صورت جور بودن شرایط او بدش نمیآمده که همراه هم سن و سالهای خودش به جنگ آلمانها برود. هوور در دبیرستان سنترالِ شمال غربی واشنگتن به نیروهای دانشکدهٔ افسری پیوست و در سال آخر تحصیلاش در این دبیرستان فرمانده بود. بعدها هم وقتی وارد بخش مبارزه با افراطگرایان در وزارت دادگستری شد، علاقهٔ او به اکشن باعث شد در حملهای در ماه فوریه 1920 علیه یکی از خطرناکترین گروههای چپگرای آن روزها در پترسون نیوجرسی شرکت کند. ماموران قانون رد این نبرد همه مسلح بودند و مقادیری زیادی سلاح و مواد منفجره به دست آوردند. هوور هم از سر دستهٔ گروه بازجویی کرد و تنها به مدرکی مستقیم دربارهٔ بمب-گذاریهای آنارشیستی سال 1919 دست پیدا کرد که باعث شد اولین دورهٔ مبارزه همه جانبه با کمونیسم در آمریکا در همان سال کلید بخورد. که از آن به عنوان دورهٔ ترس از سرخ یاد میشود.
سوای معافیت از خدمت نظامی، یکی دیگر از دلایل احتمالی اینکه هوور در سال 1917 کار در وزارت دادگستری را پذیرفت این بود که دیگرسون نیلور هوور، پدر 61 سالهاش که به بیماری ذهنی مبتلا بود. شغلاش به عنوان کارمند دولت را بدون حق بازنشستگی از دست داده بود. و به این ترتیب جی. ادگار جوان نام آور خانواده بود. به هر حال، شاید عذاب وجدان هوور مبنی بر جا ماندن از همرزماناش در جنگ باعث ایجاد میل شدید در او برای سرکوب شورشیان در کشور آمریکا شده باشد.
4-هوور آفریقایی- آمریکایی بود
دو نظریه مبنی بر اصل و نسب آفریقایی- آمریکایی هوور وجود دارد. یکی اینکه او فرزند زن آفریقایی- آمریکایی بوده و خانوادهٔ هوور به صورت محرمانه او را به فرزندی قبول کردهاند. دیلیل وجود این نظریه هم اختلافات موجود در اسناد مربوط به ثبت احوال و سرشماریها است. با وجود این، جورج اوت، استاد نسبشناسی دربارهٔ این ادعا تحقیق کرد و وقتی که نتوانست صحت آن را اثبات کند، آن را رد کرد.
یکی از ادعاهایی که احتمال صحت آنها بیشتر است را خانم میلی مک گی در کتابی که در سال 2000 منتشر شد مطرح کرد. مک گی، که خودش یک آفریقایی- آمریکایی است، ادعا میکند که طبق روایتهای خانوادگیاش و اسناد مربوط به ثبت احوال او و هوور جد مشترکی دارند، یعنی اینکه پدربزرگ آنها با هم نسبت دور دارند. خانواده پدری هوور اصالتا اهل ویرجینیا و می سی سی پی در جنوب آمریکا در دوران قبل از جنگ داخلی هستند که در آن مناطق روابط فرانژادی چندان غیر عادی نبوده است، به همین خاطر احتمال وجود خون آ، ریقایی- آمریکایی در بدن جی. ادگار هوور وجود دارد اما این موضوع هیچ وقت اثبات نشد.
عقاید هوور دربارهٔ نژادهای مختلف کشورش همانهایی بوده که در واشنگتنِ دوران کودکی او پیاده میشد که در آن زمان یک شهر جنوبی کاملا تفکیک شده از نظر نژادی بود. هوور در مقام ریاست اف بی آی هم بیشتر اوقات از وارد کردن این اداره در تحقیق دربارهٔ شورشهای نژادپرستانهٔ ضد سیاهپوستان یا حمایت از غعالان حقوق مدنی سیاهپوستان در جنوب طفره میرفت، او حتی بعد از اعلام «براون در برابر هیئت آموزش» (حکم دیوان عالی فدرال در خصوص غیر قانونی شدن تبعیض نژادی در مدارس آمریکا) در سال 1954 باز هم از پذیرفتن چنین مواردی طفره میرفت و اصرار میورزید که چنین مسائلی به پلیس محلی مربوط میشود.
5-میراث هوور لکهٔ ننگی بر دامن اف بی آی است.
میراثی که هوور از خود بر جای گذاشته دو قطبی است. او اف بی آی را به یک سازمانِ ملیِ مدرن تبدیل کرد و در این مسیر تاکید او بر حرفهایگری و روشهای علمی برای مبارزه با جرم و جنایت بود. در بیشتر سالهای عمرش او به چشم آمریکاییها یک قهرمان بود. اما هوور یکی از بهترین نمونهها برای اثبات این نکته است که وقتی کسی 48 سال در اف بی آی قدرت مطلق را در دست دارد، زمینه برای سوء استفاده از قدرت مهیا میشود. بیشتر ویژگیهای منفی شخصیت هوور کارهای خلاف مخفیانه انجام میداده، بدون مجوز وارد خانه و زندگی سردمداران و فعالان صلح طلب و خواستار رعایت حقوق مدنی نژادهای مختلف میشده و با استفاده از پروندههای محرمانهاش مقامات دولتی را سر کیسه میکرده و تحت فشار قرار میداده، به زندگی خصوصی ستارگان سینما و سناتورها سرک میکشیده و تا حد امکان فضولی میکرده و مواردی دیگری از این دست همه و همه در بدنامی او بعد از مرگش نقش داشتند اما میتوانند درس عبرتی برای افرادی باشند که این روزها نام او بر سر در مقر اف بی آی در پنسلوانیا میبینند.