بهترین فیلمهای مایکل مان – معرفی و داستان و بررسی
مسیر جریکو (1979)The Jericho Mile
نخستین فیلم مایکل مان داستانی است درباره تلاش برای دست یافتن به بزرگی و عظمت، حتی هنگامی که هیچ بختی برای موفقیت متصور نیست. مورفی (پیتر اشتراوس) دوره محکومت خود را به جرم قتل در زندان میگذارند و در این دنیای تنگ و تاریک روزبهروز شکستهتر و ضعیفتر میشود. اما او به ورزش روی میآورد و با آغاز تمرین دو در مسافتهای طولانی، خود را برای انجام رقابت در میدان المپیک آماده میکند. درحالیکه میداند هنوز یک زندانی است. «مسیر جریکو» در اصل برای تلویزیون تولید شده بود.
دزد (1981)Thief
یک استاد مسلم دزدی از گاوصندوق (جیمز کان) پس از تحمل محکومیتی یازدهساله در زندان، تصمیم میگیرد تا پیش از بازنشستگی و در پیش گرفتن یک زندگی آرام و بیدغدغه، بار دیگر بخت خود را برای طراحی عملیات سرقت بیازماید. اما رهایی از شر گذشته و گریختن از دید مردمی که همه او را میشناسند و نمیتوانند مرد را در جامهای دیگر ببینند، به شدت مشکل است. فیلم نگاهی درونی دارد به انسانی که زندگی گذشته خود را در معرض ارزیابی دوباره قرار داده است. «دزد» اکشنی جنایی و بسیار قوی و جذاب است که براساس رمانی از فرانک هوهایمر ساخته شد. فیلم گرچه ستایشهای فراوانی را از سوی منتقدان برای مان به همراه داشت، اما در گیشه و جذب مخاطب موفق نبود.
(1983)The Keep
یک فیلم در ژانر تعلیق و وحشت و اثری عجیب و ترسناک از مایکل مان. نیروهای آلمان نازی وظیفه محافظت از قلعهای را به عهده دارند که در اصل برای زندانی کردن موجودی شرور و شیطانی ساخته شده است. عدم توجه نازیها به آزادی موجود وحشتناک میانجامد و این موجود پس از کشتار فجیع بسیاری از سربازان آلمانی محافظ دژ، زندگی یک تاریخدان یهودی و دخترش را نیز به شدت تهدید میکند. اسکات گلن در فیلم نقش جنگجویی را ایفا میکند که قدرتی منحصر به فرد دارد و میتواند به تنهایی مانع از انجام اعمال شرارتبار هیولا شود. فیلم نه در گیشه توفیقی بدست آورد و نه از سوی منتقدان مورد توجه واقع شد.
شکارچی انسان (1986)Manhunter
ویل گراهام مأمور بازنشسته پلیس فدرال ایالات متحده FBI برای به دام انداختن یک قاتل زنجیرهای ناچار به بازگشت به کار و استفاده از نیروی خود به منظور نفوذ به ذهن بیمار روانی میشود. گرچه وی خود خوب میداند که همین نیرو او را به سوی بازنشستگی و دست کشیدن از خدمت مجبور کرد. روند تعقیب و دستگیری هانیبال لکتر بدذات و نفرتانگیز (برایان کاکس) چنان فشار روحی و روانی سنگینی بر گراهام وارد میآورد که باعث میشود او برای مدتی در بیمارستان بستری شود. در همین حین بیمار روانی دیگری دست به انجام جنایتهای مشابه میزند و گراهام را ناگریز به ورود مجدد به عرصه خدمت میکند. اما اینبار هزینه کار، از دست دادن سلامت خانواده است. گراهام برای انجام مأموریت با هانیبال لکتر در سلول فوق امنیتی زندان ملاقات میکند. لکتر با رندی و ایفای نقشی دوجانبه به قاتل جدید اخطار میدهد که گراهام به دنبال اوست و اگر خواهان امنیت و آرامش است باید خانواده گراهام را از بین ببرد. اما مأمور وظیفهشناس پلیس برای حفظ خانواده خود باید هر خطری را به جان بخرد و بار دیگر با استفاده از نیرویش وارد ذهن جانی دیوانه شود. مایکل مان با «شکارچی انسان» موضوع قاتل زنجیرهای را وارد عرصه سینما کرد، گرچه قاتل او حالتی غمخوارانه داشت و در عین حال به شدت تهدیدکننده و خطرناک نشان میداد. فیلم براساس رمانی از تامس هریس به نام «اژدهای سرخ» ساخته شد و در واقع پیش درآمدی است بر «سکوت برهها» ی جاناتان دمی. «شکارچی انسان» در گیشه مرد و با ورود به بازار نوارهای ویدئویی و شبکههای کابلی مهجور ماند. اما موفقیت «سکوت برهها» باعث کشف مجدد فیلم به عنوان اولین هانیبال لکتر سینما شد. در حالی که بوفالو بیل در «سکوت برهها» در حد یک کاریکاتور مسخره و بیمعنی تنزل کرده، اما قاتل «شکارچی انسان» انسان واقعی ولی وحشتناک است.
آخرین بازمانده موهیکانها (1992)The Last of the Mohicans
کورا (مادلین استو) و خواهر کوچکترش آلیس که تازه پای به درون مستعمرات گذاشتهاند، توسط دستهای از سربازان انگلیسی به سمت محل استقرار کلنل مونرو، هدایت میشوند. در راه عدهای جنگجو به رهبری ماگوای فاسد و دشمن خونی مونرو، کورا و دیگران را به دام میاندازند. سربازان تار و مار میشوند و کورا در آستانه مرگ و درست در آخرین لحظات توسط فردی به نام هاوکی (دانیل دی لوییس) از دست ماگوا نجات مییابد. هاوکی که یک سفیدپوست اهل قبیله موهیکان است به کورا و خواهرش قول میدهد آن دو را به سلامت به نزد پدرشان مونرو برساند. در طول مسیر، عشقی میان هاوکی و کورا شعله میگیرد و آن دو به اتفاق هم باید از صحرا، جنگ و ماگوا گریخته و نجات پیدا کنند. مان با این فیلم بار دیگر به تم آشنای تهدید عشق در شرایط دشوار باز میگردد و در اقتباس خود به اصل کتاب و جزییات تاریخی آن وفادار میماند، دانیل دی لوییس و مادلین استو در نقش عشاق سینهچاک در خطر، بازی زیبایی ارایه کردهاند و راسل مینز فعال سیاسی و بومی آمریکا هم به نقش پدرخوانده هاوکی و آخرین بازمانده موهیکانها در این اولین حضور سینماییاش، باور نکردنی است.
مخمصه (1995)Heat
رابرت دنیرو و آل پاچینو سرانجام برروی پرده نقرهای رو در روی هم قرار گرفتند تا داستانی محکم از تقابل میان یک دزد متخصص و پلیس را به تصویر بکشند. مک کالی سارق (دنیرو) در انجام هرچه بهتر کارهایش هیچ چیزی را جلودار خود نمیبیند و همین امر در مورد وینست هانا (ال پاچینو) هم صدق میکند. حتی اگر معنای این امر چشمپوشی و از دست دادن همه چیزهایی باشد که این دو نفر عاشق آنها هستند. فیلم علاوهبر دنیرو و پاچینو، انبوهی از ستارگان جوان هالیوودی را در خدمت دارد کوول کیلمر، جان وویت، اشلی جاد و ناتالی پورتمن از آن جملهاند. «مخمصه» حقیقتا یک داستان حماسی جنایی است.
نفوذی (1999)The Insider
فیلم براساس مقاله «مردی که زیادی میدانست» ساخته شد که داستان آن ماجرای واقعی جفری وایاند (راسل کرو) دانشمند موفقی است که به دلیل اعتراض به برخی آزمایشها، از شرکت سیگارسازی براون و ویلیامسن اخراج میشود، در پی این اخراج، وی با مدیران شرکت توافقنامه محرمانهای امضاء میکند تا عصبانیت آنها فروکش کند. اما هنگامی که تهیهکننده پرشور و ماهر برنامه «60 دقیقه» لاول برگمن (ال پاچینو) جفری را برای کشف رمز چند سند فنی استخدام میکند، درمییابد که داستانی عمیقتر در درون خود جفری در جریان است. نهایتا برگمن او را متقاعد میکند تا با زیرپا گذاشتن موافقتنامهاش با مدیران شرکت، برای انجام مصاحبهای افشاگرانه رو در روی مایک والاس (کریستوفر پلامر) قرار بگیرد. فضای به وجود آمده از سوی رسانهها باعث میشود جفری حمایت خانوادهاش را از دست بدهد. از سوی دیگر جفری قرار است در دادگاه ایالتی می. سی.سی.پی به اعتیادآور بودن سیگار شهادت بدهد. جفری به تدریس درس شیمی در دبیرستان مشغول میشود و برگمن در صدد است رؤسای شبکه تلویزیونی را متقاعد به پخش مصاحبه جفری کند. CBS تحت فشارهای حقوقی از انجام این کار سرباز میزند و برگمن به ناچار اطلاعات خود را در اختیار مطبوعات قرار میدهد. رفته رفته برگمن و جفری درگیر وضعیتهای دشوار میشوند و به نقطهای میرسند که باید برای اتخاذ تصمیم صحیح، وارد میدان شوند. مایکل مان مانند سایر آثارش از جمله «دزد»، «شکارچی انسان» و «مخمصه» خود را درگیر شرایطی میکند که نشاندهنده تلاش انسانی برای انجام کار درست است. حتی اگر آن کار به نابودی منجر شود. مان بار دیگر بازیهای درخشان و به یاد ماندنی از بازیگران بزرگ فیلم میگیرد. راسل کرو در نقش جف، یک نفوذی در محاصره که همه زندگیاش را فدای حقیقت میکند، واقعا زیبا ایفای نقش کرده است. پاچینو دقیقا قالب نقش یک تهیهکننده رادیکال است و پلامر سالخورده به نقش مجری اخبار، عالی. «نفوذی» فیلمی است با نقشآفرینیهای خیرهکننده و فیلمبرداری اثرگذار که با تم عاطفی خود نتایج ایستادگی برای کشف حقیقت را آشکار میکند فیلم در رشتههای بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه نامزد دریافت جایزه اسکار و گوی طلایی شد.
علی (2001)Ali
محمد علی باهوش سرشار و نبوغ ذاتیاش و جسارت، خشم و افسونگری درونی چشمانداز آمریکا را در برابر دیدگان مردم ایالات متحده و سایر ملل به کلی تغییر داد. او با همه مبارزه کرد و علیه قانون، عرف، شرایط جاری و جنگ موضع گرفت. در عالم ورزش بیهمتا بود و تضادهای دوران خود و امروز را به روشنی انعکاس داد تا به یکی از ستایششدهترین قهرمانان دنیا تبدیل شود. با دیدن فیلم آنچه را که فکر میکنید درباره علی میدانید، به کلی فراموش میکنید. مایکل مان انتخاب شخصی ویل اسمیت برای کارگردانی «علی» بود و از سوی دیگر، اسپایک لی با جوسازیهای شدید علیه مان معتقد بود که فقط یک فیلمساز سیاهپوست میتواند داستان زندگی علی را بهطور عادلانه به فیلم تبدیل کند.