معرفی فیلم شمال از شمال غربی – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – North by Northwest 1959
کارگردان: آلفرد هیچکاک. تهیه کننده: هربرت کلمن. فیلنامه: ارنست لیمن. مدیر فیلمبرداری: رابرت برکس. موسیقی: برنارد هرمن. بازیگران: کری گرانت. اوا مری سنت، جیمز میسن، مارتین لاندو، ادوارد پلات، جسی رویس، فیلیپ اوبر، لئو جی، کرول، جوزفین هاچینسن. محصول آمریکا. 136 دقیقه.
تریلر جاسوسی شمال از شمال غربی- در کنار روانی (1960) و سر گیجه (1975) و پنجره عقبی (1954)- از محبوبترین فیلمهای آلفرد هیچکاک، کارگردان بریتانیایی است. این فیلم ضمناً شامل تعدادی از فراموش نشدنیترین صحنههایی است که در تاریخچه ژانر اکشن/ ماجراجویی سراغ داریم. از همان ابتدا، داستان با ضرباهنگی نفس گیر آغاز و جلو میرود: راجر تورتهیل (کری گرانت، که بازیگر دیگری به جایش نمیتوان تصور کرد). مدیر ارشد شرکتی تبلیغاتی را جای مأموری مخفی عوضی میگیرند و از سرِ قرار ملاقاتِ کاریاش را میربایند؛ افرادی که تور نهیل را میدزدند، برای فیلیپ وندام (جیمز میسن) کار میکنند که خودش مثل رئیس باندی تبهکار، یک شبه جاسوسی را میگرداند. آنچه در پی میآید، تلاش تورنهیل برای یافتن آدم مشکوکی به نام جورج کاپلان است که او را به جایش عوضی گرفتهاند. خب، در حالی که پلیسف سازمانهای جاسوسی و قلچماقهای وندام، تور نهیل را از این سو تا آن سوی آمریکا تعقیب میکنند، این موضوع که کاپلان اصولاً وجود خارجی ندارد و مخلقو دستگاههای جاسوسی است، در نهایت فقط یک بهانه است و اهمیت چندانی ندارد.
تیتراژ مبتکرانه سول بس، فیلنامه شوخ و استیلیزهٔ ارنست لیمن، موسیقی پر هیجان برنارد هرمن، و کارگردانی محکم و استادانه هیچکاک، شور و حالی به داستان بخشیده و از شمال از شمال غربی شاهکاری بی بدیل ساختهاند. فیل ضمنا، حاوی تعدادی از عالیترین صحنههایی است که هیچاک در طول زندگی حرفهاش خلق کرد؛ معروفترینشان، صحنهای است که هواپیمای سمپاش به تورنهیل حمله میکند و دیگری، پایان فیلم ایت، جایی که تور نهیل نوک دماغِ جورج واشنگتن، در بالای کوه راشمور برای نجات جاناش مبارزه میکند.
شمال از شمال غربی، نمونه بارز یک فیلم هیچکاکی است: هیچکس طوری که به نظر میرسد نیست؛ قهرمانی که با یک نفر دیگر عوضی گرفته شده؛ فریب، نارو زدن، و به خصوص، مهمترین عنصر یک فیلم هیچکاکی یعنی «مک کافین» (اصطلاحی که هیچکاک در مورد ترفندی پیرنگی به کار میبرد که کارکردش صرفا جلو بردن اکشن است؛ چیزی که شاید بتوان در فارسی، «نخود سیاه» تعبیرش کرد!) که همگی با هم ادغام شدهاند تا یک درام جاسوسی پر هیجان و تریلر اکشنی بس سرگرم کننده خلق شود. هیچکاک همیشه میگفت که میخواهد فیلم جدیدش از فیلم قبلی سرگرم ککندهتر و مفرحتر از آب در آید و اینجا حتی با وجود حاکم بودن فضای پر خصومت جنگ سردی در دهه 1950 (که در فیلم حس میشود) موفق شده فیلمی بسازد که واقعاً هم مفرح است و خودش را زیاد جدی نمیگیرد. تماشای کریگرانتِ گیج و حیران مجهز به شوخیها و طنز خاص هیچکاکی، لذتی بی پایان است. او مثل همیشه راحت و دلچسب جلو میکند. او مری سنت (که انتخاباش در آن زمان همه را شگفت زده کرد. چون استودیو اصرار داشت سیر چریس مقابل کری گرانت بازی کند) در نقش جاسوس دو جانبهای که در درونش هیاهویی به پاست، خوب از پسِ تکههای کری گرانت بر آمده است.