فیلم یازده یار اوشن Ocean’s Eleven با بازی عالی جورج کلونی در نقش دنی اوشن – داستان، نقد و بررسی
جورج کلونی تاکسیدو و پوشیده و با پاپیونیگره نخورده و شل و ول، پشت یکی از ماشینهای جک پات کازینو نشسته است و با خونسردی دارد دکمه را فشار میدهد. ظاهرا مانند بقیه فقط باید یک مشتری معمولی باشد که به امید امتحان کردن شانس آمده تا داراییهایش را ببازد. اما همین آقای نه چندان جدی بیشتر از هر کسی صاحبان کازینو را میترساند و حضورش یک تهدید جدی است. دنی اوشن میتواند برای سرقت هر چیزی و هر جایی برنامهریزی کند، اما تصمیم گرفته که برود به سراغ امنترین کازینو در کل لاس وگاس و نقشهای را عملی کند که احتمال غیرممکن بودن آن تقریبا قطعی به نظر میرسد.
در پوکر مهم نیست که دست برنده را داشتهباشی، مهم این است که بتوانی بقیه را قانع کنی که برگهای برنده را در اختیار داری. دنی اوشن هم برای کازینو دارها تهدید به حساب میآید، چون هر چقدر هم که لوده باشد باز هم شبیه کسانی است که برگ برنده را در دست دارند. دنی اوشن در مقایسه با دیگر دزدهای معروف سینما استعدادهای ویژهاش را به نمایش نمیگذارد. ظاهرا نه قمارباز حرفهای است و نه شطرنج باز. ولی مرام و منشاش با پوکربازیهای قهار میخواند. خیلی خوب میداند که استراتژی برد بعضی وقتها به باختهای سنگین نیاز دارد و برنده لازم نیست که همیشه برنده به نظر برسد. اوشن نمیترسد که کتک بخورد یا نشان بدهد که کتک خورده. دنی اوشن تمام ویژگیهای لازم را دارد تا دزد و کلاهبردار (البته باید در نظر داشت که در فارسی معادل دقیقی برای واژه «هاستلر» نداریم) ایدهآل عالم سینما باشد.
هاستلرها موجودات جالبی هستند و بارها در سینما و تلویزیون به تصویر کشیده شدهاند، چون ذات کار آنها نمایش است. البته نه مانند هنرپیشهها و شعبدهبازها که مردم هنر و سرگرمی آنها را به میل خود میخرند. نمایش هاستلرها بر پایهی فریب و طمع مردم شکل گرفته. تماشای چنین نمایشی برای هر کسی میتواند جذاب باشد به جز قربانیها. این نوع هنرمندان میتوانند استعداد و تواناییهای خود را در راههای مختلفی به کار بگیرند، اما جهانبینی کلبی مسلکانه و رگههایی از بازیگوشی مهارنشدنی، باعث میشود که چنین افرادی برخلاف قراردادهای اجتماعی حرکت کنند. دنی اوشن از همین جنس است. ولی نه مانند ادی تنددست اسیر تراژدی میشود و نه مانند هری گاندورف ردای مرشدی بر دوش میاندازد. اوشن ستارهی دنیای کلاهبردارها و دزدهاست و به جای اینکه در صحنهنمایش باشد، آن را کارگردانی میکند.
دنی اوشن شخصیت باهوشی است. هوش هم دو وجه دارد: سازندگی و تخریب، البته برای تخریب بار معنای منفی در نظر نگیرید. همانطور که خیلی از نوابغ عمر خود را در راه اختراع و خلق سیستمهای جدید صرف کردهاند، جنس دیگری از نبوغ هم برای غلبه بر همین سیستمها به کار گرفته شده است. وقتی کسی علیه سیستمهای ضد مردمی عمل میکند، تبدیل میشود به قهرمان آنها. به همین دلیل در عالم نمایش و سرگرمی، دزدها و خلافکار از محبوبیت ویژهای برخوردارند و فیلمهای سرقتی در هر شکل و فرمی، با رویکردهای ضد سیستم ساخته میشوند. حالا اگر هدف سرقت کازینویی باشد که کارش خالی کردن جیب مردم در کمال احترام است و دزد ماجرا هم پایبند به اصول و اخلاقیات خاص، سارقان محبوب دلها خواهند بود.
از طرف دیگر دنی اوشن دزد با شرافتی است. معمولا شخصیتهای دغلباز (به جای صفت منفی، این واژه را بگذاری به حساب یک پیشه و حرفه! ) در دنیای سینما برای نمایش آن که چگونه بر سر قربانیان خود کلاه میگذارند، مجبورند زرنگی و بدجنسی را چاشنی بازی خود بکنند. برعکس نمونههای معروف، دنی اوشن همیشه جنتلمن و موقر ظاهر میشود و هیچ چیزی از خود بیخودش نمیکند. به همان نسبت برای کارش قانون و قاعده دارد؛ از هر کس دزدی نمیکند، به دوستاناش آسیب نمیرساند و طوری قانون و قاعده دارد؛ از هرکس دزدی نمیکند، به دوستاناش آسیب نمیرساند و طوری به میدان بازی پا میگذارد که انگار چیزی برای از دست دادن ندارد.
دنی اوشن نقشهی دزدی میکشد ولی هدف اصلیاش رسیدن به چند میلیون دلار نیست. میخواهد خود را به آنهایی که دوستشان دارد ثابت کن و در کنارش پوزهی دزدهای واقعی را به خاک بمالد. رفقا را هم دور خودش جمع نمیکند تا کمبودها و حس ریاستطلبی سرکوب شدهاش ارضا شود. یک حرفهای تمام عیار است و میداند که کار بزرگ، آدمهای بزرگ میخواهد. به همین دلیل نوبت به اجرای نقشه که میرسد، دایرهی دوستاناش را بازتر میکند و به هر کسی فرصت میدهد تا به اندازهی استعدادش در نقشه سهیم شود. نمیشود گفت که سرقت و کلاهبرداری کار خوبی است. اما هر کسی که دنی اوشن را دیده باشد، میداند که او کارش را خوب انجام میدهد.
شخصیتها معمولا براساس ضعفها و کمبودهایی که دارند، همدلیبرانگیز میشوند. خلق یک کاراکتر شق و رق، ریسک بزرگی است مگر این که یک ستاره در دستات داشته باشی. دنی اوشن هم در نوع خودش کاراکتر کاملی است، از شکل و شمایل گرفته تا منش و رفتار. چنین نقشی بدون وجود یک ستاره حتما شکست میخورد. جورج کلونی در یازده یار اوشن مسیر خارج از دید را ادامه داده؛ دزد با شرافت و دوستداشتنی. اگرچه در فیلم، از همان لحظهای که روبروی دوربین مینشیند تا دربارهی شرایط عفوش صحبت کند، هیبت ستاره را دارد. اما مسلما در آن زمان جایگاه امروزش را در سینما نداشته و میشود گفت که اصلا پرسونای جورج کلونی به عنوان یک ستاره، با حضورش در نقش دنی اوشن شکل گرفته. ستارههای سینمای کلاسیک، نوعی از پسرانگی خام را در زیر جذابیت مردانه پنهان میکردند و در نمایش شیطنت هم معصومانه و موجه دیده میشدند. به همین دلیل حتی وقتی که مسیر قهرمانها را نمیرفتند، برای تماشاگرها حکم قهرمان را داشتند.
جورج کلونی سری فیلمهای اوشن در عین بازی خوددارانه، دوست داشتنی است و برای جذاب بودن، زور نمیزند. درست مثل یک ستارهی کلاسیک.
نوشته کسری ولایی