فیلم دیکتاتور – نقد، خلاصه داستان و تحلیل – The Dictator 2012
کارگردان: لری چارلز. بازیگران: ساشا بارون کوهن (ژنرال آدمیرال علاء الدین)، بن کینگزلی (تامیر)، آنا فاریس (زوئی)، سید بادریا (عمر)، میشله برک (مارد علاء الدین)، جیسون مانتوکاس (نادال). 83 دقیقه. درجه نمایشی: R.
کبر و نخوتی که دیکتاتورها دارند این چهرههای تراژیک و خونریز تاریخ بشر را مبدل به موجوداتی کمیک و مسخره کرده است. سینما هم هرگاه فرصتی یافته به سراغ این سوژه زفته و فیلمهای موفقی هم ارایه کرده که شاید بهترین نمونههایش دیکتاتور بزرگ چارلی چاپلین و سوپ اردک گروچو مارکس باشد. طی یکی دو سال گذشته قیامهای مردمی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا منجر به سقوط تعدادی از دیکتاتورهای بزرگ این متطقه شد. و در بین این دیکتاتورها، معمر قذافی ار همه شاخصتر بود؛ هم به دلیل حکومت طولانی چهل و یک سالهاش و هم به خاطر رفتارهای شخصی نامتعارف و غیر عادیاش.
چنین کاراکتری انصافاً جان میدهد برای به تصویر کشدیه شدن در یک فیلم کمدی، کاراکتر ژنرال آدمیرال علاء الدین در فیلم دیکتاتور تا حد زیادی براساس شخصیت سرهنگمعمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی، شکل گرفته است. علاء الدین (ساشا بارون کوهن) رهبر مستبد یک کشور نفتی به اسم وادیا است این کشور خیالی در همسایگی سومالی و اتیوپی در شمال قارهٔ آ، ریقا واقع شده و خودپسندترین مرد کرهٔ زمین حاکم بر مقدرات آن است. علاء الدین به این پز میدهد که با هر آدم معروفی، از آرنولد گرفته تا مگان فاکس و اپرا وینفری رروابط بسیار نزدیک و صمیمانهای داشته است. ژنرال علاء الدین در کشور خودش مسابقات المپیک برگزار می-کند. و ایم مسابقات هم خاص خود ژنرال است زیرا او در هر رشتهای همیشه قهرمان میشود. ژنرال همچنین درصدد دستیابی به صلاح اتمی است و برنامهای را در همین ارتباط به پیش میبرد.
تامیر (بن کینگزلی) دست راست ژنرال علاء الدین است و فرد مورد اعتماد او به شمار میرود. اما تامیر در فکر برکناری ژنرال و تکیه زدن بر جای اوست. تامیر ترتیببی میدهد تا ژنرال ترور شود اما او از این ترور جان سالم به در میبرد. سپس تامیر نقشهٔ دیگری را در دستور کار خود قرار میدهد. او ژنرال را تشویق میکند که به سازمان ملل متحد برود و در آنجا نطق آتشینی ارائه کند. ژنرال این پیشنهاد را میپذیرد و راهی نیویورک میشود. در ادامهٔ داستان تامیر ترتیبی میدهد. تا بدل ژنرال به عنوان خودِ ژنرال قدرت را در دست بگیرد، ژنرال که حالا از کار برکنار شده سعی میکند. که هویت واقعی خود را ثابت کند اما هیچ کس حرف او را نمیپذیرد. و این سر آغاز آوارگی ژنرال در خیایبانهای نیویورک است. ژنرال عاقبت با زنی به اسم زوئی (آنا فاریس) که یک فروشگاه مواد غذایی سالم را اداره میکند آشنا میشود و به او دل میبازد. در ادامه ژنرال با یاری گرفتن زا نادال (جیسون مانتوکاس) که سابقاً ریاست برنامهٔ اتمی کشورش را بر عهده داشت ولی بعداً اخراج و تبعید شد سعی می-کند قدرت را از تامیر پس بگیرد…
به نظر من خندهدارترین قسمت فیلم در همان پنج ثانیهٔ نخست فیلم اتفاق میافتد؛ آنجا که جملات «این فیلم تقدیم میشود به یاد و خاطرهٔ کیم جونگ ایل» بر روی تصویر حک میشود و پانزده دقیقهٔ اول فیلم هم فوق العاده است و حسابی میخنداند اما به محض اینکه پای ژنرال به خیابانهای نیویورک میرس، فیلم بخش عمدهای از قدرت خود را از دست میدهد. در صحنههای نیویورک، فیلمنامهنویسان و کارگردان قادر نیستند حتی یک قصهٔ به اصطلاح «ماهی در بیرون آب» را جفت و جور کنند. مشکلِ دیکتاتور در فیلمنامهٔ بی روح و فاقد خلاقیت آن است. فیلمنامه نمیتواند از ظرفیتهای کمیک فیلم و به ویژه ظرفیت-های کمیک ساشا بارون کوهن به نحو مطلوب حمایت کند و این در حالی است که کوهن برای خنداندن تماشاگر تقریباً حاضر به انجام هر کاری است کوهم با دو فیلم کمدی قبلیاش، بورات و بورونو، ثابت کرده که برای او آنگاه که پای خنداندن تماشاگر مطرح باشد.
هیچ «تابو» یی وجود ندارد. و دقیقاً به واسطهٔ همین رویکرد است که دیکتاتور تا دلتان بخواهد پر از بدزبانی، شوخیهای کارکرد بدنی و صحنههای شنیع و بی ادبانه است. بوران و برونو فیلمهایی بودند که خط داستانی منسجم و مشخصی نداشتند و به همین دلیل شوخیهای عنان گسیختهٔ ساشا بارون کوهن به هدف مورد نظر میرسید و به اصطلاح در کانتکس خاص فیلم جا میافتاد. اما دیکتاتور، برخلاف دو فیلم موفق قبلی کوهن، دارای یک خط داستانی مشخص است و هدف سازندگان فیلم پایبندی به این خط داستانی بوده، اما از آنجایی که خط داستانی فیلم ضعیف و کم جان است، از شدت و ضرب کمدی ساشا بارون کوهن حسابی کاسته است. اگر فیلم زا الگوی پانزده دقیقهای اول خود سود میبرد و کار خود را براساس این الگو به پایان میرساند قطعاً موفقتر میبود. رابطهٔ عاطفی میان علاء الدین و رابطهٔ این دو هیچ کمکی به فیلم نکرده است. پیام-های سیاسی پایانی فیلم هم به قدری واضح و سر راست است. که آدم را به یاد فیلمهای مایکل مور میاندازد. با این حال، فیلم واجد چند تا شوخی محکم و کار آمد است. که توان جلوگیری از سقوط کامل فیلم را دارد.