چگونه گوستاو کوربه با نقاشیهای واقعگرایانه خود از مردم به اصطلاح عادی، دنیای هنر را شوکه کرد
قرن نوزدهم زمان تغییرات هنری قابل توجهی در اروپا، به ویژه در فرانسه بود. این دوران با تأکید بر رمانتیسم آغاز شد، جنبش دیگری در دهه 1840 به وجود آمد که به شدت مسیر تاریخ هنر را تغییر داد. رئالیسم رایج در فرانسه بر زندگی مردم عادی و طبقه کارگر در محیط های معاصر تأکید داشت. گوستاو کوربه در قلب این جنبش قرار داشت و تصاویری از زندگی دهقانها و مردم عادی خلق کرد که کشور را شوکه کرد.
در حالی که هنرمندانی مانند دلاکروا قبلا صحنههای ایدهآلی را با تأکید بر موقعیتهای دراماتیزه شده و احساسات خلق میکردند، کوربه هنری را دنبال میکرد که حقیقت زندگی کارگران متوسط را در فرانسه دهه ۱۸۵۰ بیان میکرد. او درباره عملکرد خود گفته بود:
«این جامعه در بهترین حالت، بدترین و میانگینترین وضعیت ممکنه را دارد. به طور خلاصه، این شیوه من برای دیدن جامعه با همه علایق و علایقش است. دنیا به سمت من میآید تا من طرح آن را بکشم.»
گوستاو کوربه که بود؟
گوستاو کوربه (1819 – 1877) نقاش تاثیرگذار قرن 19 بود که جنبش رئالیستی را در اواسط تا اواخر قرن نوزده رهبری کرد. او در یک خانواده کشاورز مرفه در اورنانس فرانسه به دنیا آمد و قبل از ترک فرانسه برای توسعه سبک خود در پاریس نقاشی خواند. او در طول سفرهای خود به عنوان یک جوان، از رامبراند و استادان هلندی برای به تصویر کشیدن زندگی معاصر الهام گرفت.
در زمانی که کوربه حدود 30 سال داشت، سبکی را شروع کرد که به رمانتیسم یا کلاسیکیسم تعلق نداشت. کوربه به جای به تصویر کشیدن چهره های آرمانی و صحنههای تاریخی، به زندگی روستایی علاقهمند بود. او معتقد بود که هنرمندان باید آنچه را که درحومه شهرها میگذرد نقاشی کنند. اثر او که روحیه مستقل و و سیاسی مستقلی دات، شامل نقاشیهایی از دهقانان، کارگران، مناظر، پرترههای برهنه برهنه و طبیعت بیجان بود.
کوربه به عنوان یک رئالیست معتقد بود که هنر او باید زندگی مردم طبقه کارگر فرانسوی را در محیط های معاصرش برجسته کند. او فکر میکرد که هنرمندان باید آنچه را برایشان آشناست به تصویر بکشند.
کوربه هیچ علاقه ای به ایدهآل سازی پرترههای خود نداشت. از آنجایی که او به تصویر کشیدن واقعیت خشن زندگی را دوست دات، میخواست شخصیتهای نقاشیهایش افراد واقعی باشند. اغلب اوقات،س از دوستان، اعضای خانواده، کارگران جنسی، یا کشاورزان میخواست که در استودیوی او برایش ژست بگیرند.
کوربه به جای الگوبرداری دقیق از فیگورها و ایجاد اشکال و خطوط صاف، ترجیح میداد رنگ را به شیوه ای خشن و رسا اعمال کند. به نظر او، این رویکرد، ناهنجاریهای طبیعت را با دقت بیشتری منعکس میکرد.
بسیاری از مشهورترین آثار کوربه نیز در مقیاس بزرگ ترسیم شده بودند. برای نخستین بار بود که مردم به اصطلاح عادی در این ابعاد ترسیم میشدند.
نقاشی سنگ شکنان او در سال 1849 ترسیم شد و “بیان کامل فقر” است. برای اینکه این دو نفر ناشناس باقی بمانند، چهرههای آنها برگردانده شده و در حال شکستن سنگهای کنار جاده دیده میوند. این تصویر در مقیاس بزرگ با واقع گرایی خود تماشاگران گالریهای پاریس را شوکه کرد. متأسفانه این شاهکار در طول جنگ جهانی دوم نابود شد.
«تدفین در اورنانس»، نقاشی عظیمی از مردم عادی شهر است. او چهرههای افراد شرکتکننده در تشییع جنازه عموی بزرگش را ترسیم کرده بود. با قرار دادن این افراد روزمره در چنین مقیاس مهمی – که معمولاً پیش از آن برای روایتهای بزرگ و تاریخی استفاده میشد- برچسب «سوسیالیست وحشتناک» بر روی او گذاشته شد و منتقدها میگفتند که از استعداد خارقالعادهاش در نقاشی برای خلق آثار هنری زشت استفاده میکرد.
کوربه تأثیر عظیمی بر سیر تاریخ هنر داشت. گیوم آپولینر، منتقد هنری فرانسوی گفته بود که: «کوربه پدر نقاشان جدید است.»
رویکرد غیرمعمول او به نقاشی – تمرکز بر نقص و واقعیت مردم عادی – بر بسیاری از هنرمندان بعدی تأثیر گذاشت. بسیاری از نقاشان امپرسیونیست و پست امپرسیونیست ، مانند مونه و سزان، از او به عنوان منبع اصلی الهام در توسعه سبکهای خود یاد می کنند.