زندگینامه و دستاوردهای هنری ال گرکو – نقاش، مجسمهساز و معمار دوران رنسانس اسپانیا
در ربع قرن آخر شانزدهم-در دورهٔ گذار از رنسانس با باروک-در اسپانیا هنرمند نقاشی ظهور کرد که نامش را هنرمندان و تاریخنویسان هنر در صدسالهٔ اخیر با تحسین یاد کردهاند. وی «ال گرکو» EL Greco است که از جزیرهٔ کرت، از طریق ونیز به تولد و (شهری در اسپانیا) رسید. در همین حال، میتوان گفت که وی راهش را از کشیدن شمایلهای مذهبی (Icon) آغاز کرد و با گذشتن از آتلیهٔ تیسین هنرمند مشهور دورهٔ رنسانس، به دید خاص او که قوانین کامل خود را داشت، رسید.
نام اصلی او «دومنیکوس تئوتوکوپولوس» بود و در اسپانیا به «ال گرکو» مشهور شد1
وی در 1541 در جزیرهٔ کرت نزدیک کاندیا به دنیا آمد. هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که به آتلیهٔ تیسین پیر راه یافت. میدانیم که در آنجا به استادش درکشیدن نقاشی «لورنس مقدس» کمک کرد. استاد از شاگردش بیاندازه راضی بود، اما او به همین قدر نمیتوانست قناعت کند. برای تکمیل هنر خویش به «پارما» و سپس به رم رفت. بعد از اینکه موفق به درک جنبههای هیجانانگیز «باروک» تیسین پیر شد، در پارما، به آموزش تکنیک سایهروشن «کرجیو» Correggio پرداخت. مدتی بهعنوان نقاشی منضبط، با پشتکار کار کرد. در رم با آثار شکوهمند و به خاطرماندنی میکل آنجلو آشنا شد.
گرچه نخستین نقاشیهای شناختهشدهٔ او -صحنههائی از کتاب عهد جدید-با شیوهٔ ونیزی طرحریزی شده، اما حرکات قوی پرسناژها، رفتار نرم و فضای جذبهانگیز نقاشی، از همان زمان شخصیت واقعی ال گرکو را نشان میدهد. در پرترهٔ جولیو کلوویو Giulio Clovio استادی او در نقاشی تذهیب و شناخت او از طبیعت انسانی، سخت شگفتانگیز است. در پرترهٔ «پسری که در آتش میدمد»، چیرهدستی خاص او را در بازی نور نشان میدهد. اینها چیزی نیست جز تلاشهای نخستین او و تظاهر اختصاصات اولیهای که آثار بزرگ او را تمایز میبخشد؛ یعنی حرکات قوی، چیرهدستی او در تکنیک، شناخت عمیقش نسبت به انسان.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
نقاش در 1577 به تولد و مهاجرت کرد. گر چه به او «ال گرکو»(یونانیائی) میگفتند، اما او همیشه آثارش را با نام «دومنیکوس تئوتوکوپولوس»2 امضاء میکرد و بالای آن نام خود را با حروف یونانی مینوشت. فیلیپ دوم، در حقیقت، میخواست نقاشانی چون «تینتورتو» و «ورونس» را به اسپانیا دعوت کند، اما این سرآمدان هنر زمان، راضی به ترک ایتالیا نشدند. شاید مهاجرت گرکو بر حسب «اتفاق» صورت گرفته باشد، اما این نیز قابل یادآوری است که خلق و خوی او با حالت معنوی اسپانیا در آن عصر عمیقا سازگاری داشت.
بیشک وی با خلق آثاری در صومعهٔ تولد و، توانست توجه پادشاه را جلب کند. چیزی نگذشت که این «یونانی» تازهوارد سفارشی از دربار دریافت کرد. گرچه تابلوهائی که بنا به این سفارش ساخت (مانند رؤیای قیلیپ دوم، شهادت سنت موریس) به علت دنیای پیچیدهٔ نمادینشان، موردپسند واقع نشدند، اما صریحا هم رد نگردیدند.
این استاد بلامبارز که همیشه بر یونانی بودن خود تأکید داشت، در اسپانیا از اقتدار معنوی و مادی برخوردار بود. وی در آن واحد-حتی بدون سفارش-روی چندین تابلو کار میکرد و چنین بود که در لحظهٔ مرگ صدها تابلو ناتمام از خود به جای گذاشت. بارها بر سر حق الزحمه، کارش به محاکمه کشید. وقتی که «مراسم تدفین کنت اورگاز» را به او سفارش میدادند، خواستند مبلغی کمتر به او بپردازند؛ مجبور شد قیمت را بالاتر ببرد. خانهاش در محلهٔ قدیمی کلیمیها بود؛ جائی که برگزیدگان تولد و برای برخورداری از مصاحبت آن هنرمند بافرهنگ میآمدند. در کتابخانهٔ وی گذشته از آثار آباء کلیسا، نوشتههای نویسندگان کلاسیک یونان و لاتین دیده میشد. باتوجه به آنچه «پاکهکو» pacheco -پدرزن «ولاسکز»-نوشته، ال گرکو به تحقیق دربارهٔ تئوری هنر نیز اشتغال داشته، اما متأسفانه نوشتهای از وی در این زمینه باقی نمانده است. از او چند طرح معماری بجا مانده است.
مرگ او معاصرانش را عزادار کرد. گنگورا Gongora در غم از دست رفتن او «سونات وداع» را سرود و در آن نبوغ خارقالعادهٔ او را ستود.
عصر ال گرکو را به دورهء ضد رفورم میتوان شناخت. در اسپانیا تعلیمات لوتریا کالوین توفیقی نمیتوانست کسب کند. بازماندگان اعراب و کلیمیها بناچار غسل تعمید یافته بودند. «تفتیش عقاید» به همهجا سر میکشید و هیچ بدعتگزاری از چشمش دور نمیماند. نقاشی نیز از این قاعدهٔ سانسور مستثنی نبود. مذهب کاتولیک در اسپانیای قرن هفدهم، آمیزهای عجیب از ترس از دستگاه قضائی-که همهچیز را زیر نظر داشت-و ایمان بیچون و چرا به کلیسا بود. درپارهای اشعار راهبان و راهبهها شوری هیجانآور، برای «یاری» به مردم دیده میشود تا «بدیهای این جهانی» را فراموش کنند. و این بدان جهت بود که در آن عصر بر قدرت سیاسی اسپانیا ضربات جبرانناپذیری وارد شده بود: طلائی که از آمریکا به اسپانیا سرازیر میشد، نظم طبیعی حیات اقتصادی را برهم زد، و نیروی دریائی ملکهٔ پرتستان انگلستان در 1588 فرمانروای دریاها را نابود کرد. چنین شد که چندین دهه اسپانیائیها رو به کلیسا آوردند و نقاشی نیز چشم به آسمان داشت، تا آنکه ناگهان با ظهور ولاسکز به زمین بازگشت.
گرکو غالبا از یک نقاشی، با ترکیبات مذهبی و چهرههای آزاد نظیرههای متعددی میساخت. گذشته از دلایل اقتصادی، نقاش راهی برای کاملتر ساختن نمونههای خود میجست. بهعنوان مثال، میتوان از پردهٔ «پرستش شبانان» نام برد که از آن نظیرههای مختلفی در پرادو و موزهٔ هنرهای بخارست وجود دارد. نظریهٔ موجود در مادرید، مقبرهٔ نقاش را در تولد و مزین میکرده است. این نقاشی نشأتآور از لحاظ رنگ، از غنای بینظیری برخوردار است. نور از کودک خوابیده ساطع شده و شبانان را در برمیگیرد. هنرمند از مدتها پیش از این، به مسألهٔ نور در نقاشی توجه داشته و یکی از نخستین خلاقیتهای مهم او، تابلوی«پسری که در آتش میدمد» است؛ با این تفاوت که در «پرستش شبانان» نور دیگر هدف نیست، بلکه وسیلهای است برای بیان نظرات هنری او.
بیشتر تاریخنویسان هنر، ال گرکو را هنرمندی شیوهگرا (manierist) میشناسند؛ حتی اگر این نقطهنظر را بپذیریم، باید از آن، هر تکیهٔ تحقیرآمیزی را بزدائیم؛ گرچه این عقیدهٔ واساری Vasari دیگر قابلقبول نیست که شیوهگرائی هنری است که بدون در نظر داشتن عمق حیات رنسانس، جهان سطحی رنسانس متأخر را به کار میگیرد. امروز دیگر شکی باقی نمانده که شیوهگرائی، مکتب هنری مستقلی است که در اواخر قرن شانزدهم و اوائل قرن هفدهم متبلور شد و از لحاظ کیفی بر آثار ال گرکو استوار است. مثلا ترکیببندی تابلوی محفوظ در موزهٔ بخارست، گرچه نمونههایی از آن در بین آثار نقاشان ایتالیایی دیده میشود، اما بروشنی میتوان دید که ال گرکو از آنها تقلید نکرده، بلکه مدلهایش را کاملا بازسازی کرده است.
«تدفین کنت اورگاز»3 از مشهورترین آثار ال گرکو است که در حدود 1585 آفریده شده، که در کلیسای «سانتو تومه» واقع در تولدو از آن نگهداری میشود. تابلو همچون کلیسائی گوتیک پایهریزی شده است. در این تابلو آسمان و زمین، رویا و حقیقت، به هم تافته شده و در مراسم تدفین کنت پارسا، معجزهای در حال وقوع است. جسم بیجان او قبل از اینکه توسط اسقفهای این جهانی لمس شود، توسط قدیسینی چون استفن و اگوستین در قبر گذاشته میشود. در قسمت بالای پردهء نقاشی، آسمان گشوده شده و فرشتهای بالدار روح او را به جانب ساکنان ملکوت و عیسی مسیح ملبس به جامهای سفید، میبرد. با این همه، دنیای زمینی با همهٔ تاروپودش، متعلق است به عزادارانی که لباس عزا پوشیدهاند. هرکدام از آنها، تصویر آدمی است که دقیقا میدانیم نامش چیست. این تصویر عارفانه به اینگونه، نه تنها به زمین میپیوندد، بلکه یادآور مقامات بلندپایهٔ یک شهر شناخته شده است.
چهرههای کشیدهٔ این پرده به نحوی با چهرههای کشیدهٔ این پرده به نحوی با چهرههائی که ال گرکو در نقاشیهای دیگر تصویر کرده است، شباهت دارند و همین امر او را در عداد استادان مسلم نقاشی قرار میدهد. دو چهرهٔ بسیار ظریف در این پرده یکی مربوط به همسر او و دیگری که در عزای اورگاز میگرید، فرزند اوست. در بسیاری از آثار او «اتو پرترهٔ» نقاش مکشوف است (مثلا پیرمردی که سمت راست اسقف در پردهٔ «نامزدی باکره» دیده میشود.)
اوج هنر وی در ارائهء چهرهٔ انسانی، در پرترههای مردان شناختهشدهای تحت عناوین قدیسین دیده میشود: (یرونیم مقدس-لندن؛ آندره مقدس-بوداپست؛ لوکای مقدس-تولدو؛ فیلیپ مقدس-نیویورک و مخصوصا پرترهٔ مأمور تحقیق و ضد رفورم به نام نینود گوئهوارا).
ال گرکو نه تنها استاد مسلم چهرهپردازی و روانشناسی چهرهها به شمار میرفت، بلکه-هر چند شگفت مینماید-در نقاشی منظره نیز سرآمد بود. در اینباره کافی است فقط پردهٔ گئورگهٔ مقدس را در نظر بیاوریم. ال گرکو در این نقاشی، سنتی بسیار قوی از خود بجای گذاشته، چه رسد به منظرهٔ تولد و مناظری از کتاب عهد جدید. کار او در نقاشی دو تابلو از منظرهٔ شهر کاملا نو است. او در یکی از این تابلوها، در کنار منظره، نقشهٔ شهر را نیز کشیده و منظره را قدری جرح و تعدیل کرده؛ بدینگونه که یکی از ساختمانها را جابجا کرده که جلوی ساختمان دیگر را نگیرد (تولدو، موزهٔ ال گرکو). در تابلوی محفوظ در مترو پولیتن نیویورک، بر فراز شهر بنا شده در زیر کوهستان، ابرهای تیره جمع شده است. نامزدی باکره، رنگ و روغن روی بوم،83*110 سانتیمتر، (1614-1610)، موزهٔ هنر بخارست.
تابلوی تولد و در توفان، منظرهای عاطفی است و همانقدر برانگیزانندهٔ احساسات که راهها و مزارع وان گوگ محاط به درختان از ریختافتادهٔ توفان. تولدو در توفان را نه تنها میتوان «اتو پرتره» به حساب آورد، بلکه اعترافنامهٔ زمان خویش است.
شور و هیجان و ژرفبینی ال گرکو نه تنها به شاگردان و پیروانش انتقال نیافت، بلکه پسرش نیز از آن بیبهره ماند. شاگرد برگزیدهٔ او «تریستان د اسکامیلا»(1624-1568) توانست فقط بعضی از خصوصیات هنر استاد را در کارهای خود حفظ کند. با آنکه ال گرکو پس از مرگش خیلی زود از خاطرهها محو شد، اما در قرن بیستم نامش دوباره بر سر زبانها افتاد.
سالشمار زندگی ال گرکو
1541-در «فودله» نزدیک «کاندیا»(کرت) زاده شد.
1560-ال گرکو در ونیز با تیسین، تینتورتو و یاکوب داپونته آشنا شد. (احتمالا) زمانی کوتاه در آتلیهٔ تیسین کار کرد و سپس در آتلیهٔ یاکوب داپونته (در باسانو نزدیک ونیز) به کار پرداخت.
1570-ال گرکو ونیز را ترک کرد و به رم رفت. در رم با جولیو کلوویو (مینیاتوریست) آشنا شد.
3-1570-در رم به کار مشغول بود. نقاشی آثاری
131 هنر, تابستان 1366 – شماره 14
چون: پسر در حال دمیدن به آتش، پرترهٔ جولیو کلوویو، عیسی تاجران را از معابد بیرون میکند، شفای کور مادرزاد.
1573-ال گرکو به اسپانیا وارد شد.
1576-درگذشت تیسین.
7-1576-ال گرکو در مادرید و سپس در تولدو، جائی برای همهٔ عمر اقامت گزید. برای نقاشی محراب کلیسای سانتو دومینگوال آنتیگو و تابلوی «اسپولیو» برای کلیسای تولدو، سفارش گرفت.
1578-فرزند ال گرکوو جرونیم دلاس کوواس به نام «یورگه مانوئل» زاده شد.
درگذشت جولیو کلوویو
1579-نقاشی «اسپولیو» به اتمام رسید.
1580-سفارش پردهء «شهادت سنت موریس» از سوی فیلیپ دوم برای کلیسای اسکوریال.
1583-ال گرکو بابت پردهٔ «شهادت سنت موریس»800 دوکات دریافت میکند. تابلو موردپسند فیلیپ دوم قرار نگرفت.
1585-ال گرکو در قصر مارکیزد ویلهناس ساکن شد.
1586-اتمام تابلوی «تدفین کنت اورگاز».
1588-دادخواست شورای کلیسای سانتوتومه برای بهای تابلوی «تدفین کنت اورگاز». دادگاه به نفع ال گرکو رأی میدهد.
شکست نیروی دریائی اسپانیا از انگلیس.
1591-نقاشی محراب کلیسای تاوالرا.
1594-درگذشت تنیتورتو.
1596-سفارشی برای نقاشی محرابی در مدرسهٔ ماریا د آراگون (مادرید) میپذیرد.
1597-سفارشی برای نقاشی کلیسای سن خوزه (تولدو) دریافت کرد.
1598-درگذشت فیلیپ دوم. فیلیپ سوم به جای او به تخت نشست.
1599-تولد «ولاسکز».
1600-نقاش محراب مدرسه ماریا د آراگون را به اتمام میرساند.
1603-پردهٔ «سن برنارد ودسینیا» را برای مدرسهٔ سن برناردینو (تولدو) نقاشی کرد. سفارشی برای نقاشی محراب کلیسای بیمارستان «کاریداد».
روبنس برای مأموریت سیاسی به اسپانیا وارد شد.
1606 تولد رامبراند.
1607-دادخواست مربوط به نقاشی محراب بیمارستان کاریداد. شهرداری تولد و به او چند پرده نقاشی برای کلیسای سن ویسنته سفارش میدهد.
1608-قراردادی در مورد ترکیب محرابهای کلیساهای بیمارستان سنخوان باتیستا منعقد میکند.
1614-ال گرکو در هفتم آوریل این سال درگذشت. او را در کلیسای سن دومینگوال آنتیگوا به خاک سپردند.
«انتشار دن کیشوت»
1616-درگذشت سروانتس.
ترجمه: محمد فرهاد خواجه نوری