تحقیقات هاروارد میگوید اگر میخواهید عملکرد خود را بهبود ببخشید، بازخورد نخواهید، بلکه مشاوره بخواهید
همه ما میخواهیم در کار خود بهتر شویم و به درآمد و اعتبار بیشتری برسیم. شیوههای ارتقا کدامها هستند و چطور میتوانیم متوجه عیبهای خودمان بشویم.
برای پاسخ به همین سوال یک صنعت با گردش مالی چند میلیارد دلاری در دنیا شکل گرفته که میخواهد شیوههای self-improvement یا خودسازی را آموزش بدهد.
حالا امروز میخواهیم به نکته جالبی برسیم و آن است که گرچه گرفتن بازخورد از مشتریها چیز خوبی است، اما همیشه کارا نیست و یک مشاوره خوب از گرفتن بازخورد بهتر به شما آگاهی میدهد.
محققان مدرسه بازرگانی هاروارد به همین مطلب اعتقاد دارند.
فرض کنید شما به تازگی یک ارائه محصول داشتهاید و سخنرانی کردهاید. خط فکری معمولی این است از مهمانان باید بازخورد بخواهید و نظرشان را بدانید.
اما محققان هاروارد دریافتند که این رویکرد یک مشکل واقعی دارد. بازخورد اغلب خیلی مبهم است و نمیتواند مفید باشد. تجربههای نشان داده که مردم اغلب نمیخواهند که آن چیزی در ذهنشان است با شما در میان بگذارند.
محققان میگویند اگر میخواهید در کاری بهتر شوید، جایگزین بسیار بهتری وجود دارد : مشاوره بخواهید.
چرا مشاوره خواستن بهتر از درخواست بازخورد است؟
در یک مطالعه، محققان از 200 نفر خواستند تا در مورد یک درخواست شغلی نظرات خود را ارائه دهند، از برخی خواسته شد تا در مورد درخواست بازخورد و از دیگران مشاوره ارائه دهند. کسانی که بازخورد دادند مبهم بودند و نقصهای برنامه را ندید میگرفتند و فقط ستایش میکردند.
کسانی که از آنها مشاوره خواسته شد نظرات انتقادی و عملی بیشتری ارائه کردند. در واقع، مشاورهدهندگان نظرات خود را در مورد 34 درصد زمینههای بهبود بیشتر و 56 درصد راههای بیشتر برای بهبود ارائه کردند. سه مطالعه دیگر توسط محققان نتایج مشابهی را به دست آوردند.
مطالعات همچنین مشکل دیگری را در مورد درخواست بازخورد برجسته کردند – این مشکل در مورد ارزیابیها است.
تصور کنید با ارائه آن ارائه فروش که قبلاً ذکر کردم، از صحنه خارج شدید. سپس یکی از مخاطبان را انتخاب میکنید تا به شما بازخورد بدهد. چه اتفاقی میافتد؟ آنها بلافاصله وارد حالت ارزیابی میشوند تا تخیلی کنند که آیا راهی برای ارتقای ارائه وجود دارد یا خیر.
اما اگر مشاوره بخواهید، مخاطب را در چارچوب ذهنی متفاوتی قرار میدهد.
اغلب اوقات وقتی بازخورد میخواهیم، واقعاً درخواست تزریق اعتبار دادهایم، و شخصی که از او میپرسیم به طور غریزی این را میداند. و پاسخی در حهت خوب بودن ما میدهد. البته اگر آدم منفیای باشد به ما میتازد.
مشاور اما ابتدا به ساکن درمییابد که شما برای تعریف نشیدن ئیش او نیامدهاید و راهکارهای ارتقا از او میخواهید.
مثال عرض میکنمک تصور کنید که طراحی سایتم را تغییر دادهام و کادری در سایت گذاشتهام تا هر خوانندهای بازخورد بدهم. معجونی از نظرات متفاوت از آدمهای ناشناس دریافت میکتم. برخی از آنها سالهاست که طراح وب اپلیکیشن را در لب مرور ایستاگرام و تلگرام میبینید و تصوری از ضروریتهای طراحی وب سایت و تغییراتش ندارند برخی هم که کلا خواننده گذری هستند ایرادات دیگری میگیرند و شما از تجمیع این ایرادها تنها به این نتیجه میرسید که بیخیال طراحی جدید شوید و همان طراحی قبلی بهتر بود.
اما وقتی که شما طراحی جدید را به دو سه نفر طراحی برحسته نشان میدهید به سرعت اجزایی گرافیکی و فنی و درستی چینش محتوا و سرعت بارزگاری و دهها جزء دیگر را میسنجند و شما را به جای خوبی میرسانند.
این نوشتهها را هم بخوانید