کتاب دربست؛ پنجاه‌وهشت روایت کوتاه از خیابان‌های قاهره در آستانه‌ انقلاب

پیشگفتار نویسنده کتاب: خالد الخمیسی

چند سالی است که مشتری همیشگی رانندگان تاکسی هستم. آنقدر خیابان‌ها و کوچه‌های قاهره را با تاکسی‌های جورواجور گشته‌ام که حالا بیشتر از هر راننده‌ای چاله چوله‌های خیابان‌های شهر را می‌شناسم البته تعریف از خود نباشد، خدای ناکرده! ). گفت وگو با راننده‌های تاکسی یکی از عادت‌های اصلی من شده، رانندگانی که درحقیقت پای ثابت خیابان‌های قاهره‌اند. کتابی که می‌بینید ثمرهی تجارب مستقیم من و درددل‌هایی است که از‌آوریل ۲۰۰۵ تا مارس ۲۰۰۶ با رانندگان تاکسی داشته‌ام.

این کتاب فقط بخشی از تجارب من از همنشینی با رانندگان تاکسی را در خود دارد، نه همه‌ی آن را. دلیلش هم توصیه‌های حقوقی و قانونی دوستانی است که به من گفتند: «اگر بنا باشد همه‌ی آنچه از راننده‌ها شنیده‌ای و همه‌ی اسم‌هایی را که در لطیفه‌هایشان برای تو گفته‌اند بازگو کنی، سر از جای خوبی درنمی‌آوری و کارت به جا‌های باریک می‌کشد! … بله، جا‌های باریک، پسر جان. » افسوس که با این اوصاف، بسیاری از حرف‌های خیابان‌های مصر هیچ وقت روی کاغذ نمی‌آیند و به دست فراموشی سپرده می‌شوند.

تلاشم این بود که داستان‌های خیابان را با همان زبان خیابان بازگو کنم، زبانی ساده، زنده و در عین حال صادق که با زبان‌های پرآب وتاب ما در محافل و مجالس رسمی بسیار متفاوت است.

هدف من در اینجا تشخیص صحت و سقم گفته‌ها و شنیده‌هایم در این یک سال نبود، بلکه به دنبال این بودم که حرف‌های یک گروه از این جامعه را در لحظه‌ی تاریخی مشخصی بعینه ثبت کنم. از این رو نگاه جامعه شناختی در این کتاب، نسبت به تجاربی که داشتم، در اولویت بود.

رانندگان تاکسی به صورت عمده متعلق به طبقه‌ی اجتماعی خاصی هستند که از لحاظ اقتصادی در شرایط بسیار بدی به سر می‌برند. نشستن دائم روی صندلی ماشین از لحاظ جسمی به شدت به آن‌ها آسیب‌زده است، به طوری که اکثر آن‌ها از مشکلات ستون فقرات رنج می‌برند. هیاهو و شلوغی دائمی خیابان‌ها و تقلای همیشگی برای یک لقمه نان برایشان اعصاب نگذاشته. علاوه بر همه‌ی این‌ها کشمکش‌های دائم بین آن‌ها، مسافران، سایر رانندگان و پلیس باعث شده تا واضع کلمه‌ی «سادیسم» در مقابل ایشان لنگ بیندازد!

ضمن اینکه با درنظر گرفتن تمام دخل و خرج‌های این شغل، شامل استهلاک ماشین، هزینه‌ی سوخت، مالیات، جریمه و… باید گفت چیزی جز ضرر نصیب رانندگان تاکسی نمی‌شود. این وضعیت رانندگان تاکسی را به سمت وسویی سوق داده که کمترین هزینهی ممکن را برای ماشین‌های خود صرف کنند. درنتیجه با تاکسی‌هایی مواجه هستیم که هر روز خراب‌تر و کثیف‌تر و رقت انگیزتر می‌شوند.

همچنین مجموعه‌ای از تغییرات قانونی باعث شده حجم زیادی از مردم به این پیشه روی بیاورند، به نحوی که تعداد تاکسی‌های قاهره به چیزی حدود هشتاد هزار دستگاه رسیده است. در این میان، یکی از مهم‌ترین قوانین در نیمه‌ی دهه‌ی نود تصویب شده، قانونی که به همه‌ی دارندگان خودرو‌های فرسوده اجازه می‌دهد از خودرویشان به عنوان تاکسی استفاده کنند. قانون دومی هم هست که به بانک‌ها اجازهی تملک خودرو‌ها از جمله تاکسی‌ها را داده است. با این اوصاف جماعت عظیمی از افراد بیکار به بازار تاکسیرانی سرازیر شده و در چرخهی طاقت فرسای قسط‌های بانکی گرفتار شده‌اند. تلاش‌ها و رنج‌های بی‌پایانشان نیز ثمره‌ای نداشته جز سود بیشتر برای بانک‌ها، شرکت‌های تاکسیرانی و واردکنندگان لوازم یدکی اتومبیل نتیجه‌ی این وضعیت حضور اقشار مختلف در بین رانندگان تاکسی است، طیفی که از بیسواد تا دارای مدرک فوق لیسانس را دربرمی گیرد (تا حالا با راننده تاکسی دکتر برخورد نکرده‌ام! ).

رانندگان تاکسی به واسطه‌ی تعامل هرروزه با گروه‌های مختلف مردم و تجربه‌ی زیسته‌ی طولانی در سطح جامعه، کوله بار عظیمی از تجربه‌های اجتماعی به دوش دارند. اگر بخواهم صادق باشم، باید اعتراف کنم که بعضی از تحلیل‌های سیاسی ای که از زبان رانندگان تاکسی شنیده‌ام، در مقایسه با گفته‌های بسیاری از تحلیلگران تحصیل کرده، پخته‌تر و صحیح‌تر بوده است. به هر حال، تمدن ملت مصر خودش را در سادگی‌اش نمایان می‌کند و چه بسا این کتاب برای هر حقیقت جویی، سرشار از حرف‌های ناشنیده باشد.

دربست (پنجاه و هشت روایت کوتاه از خیابان های قاهره در آستانه انقلاب)
نویسنده: خالد الخمیسی
انتشارات: میلکان
مترجم: علی رضا رحمانی
تعداد صفحه: 203

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]