معرفی و خلاصه کتاب پنج حلقه، طریقت جنگآوری ساموراییها | موساشی میاموتو
میاموتو موساشی، سامورایی افسانهای ژاپن و رهبری نظامی با استراتژیهای بزرگ بود. هنرهای وی از جمله نقاشی، مجسمهسازی و خطاطی در تاریخ این کشور بینظیر است. به دلیل مهارتی که میاموتو در شمشیرزنی داشت در ژاپن به او لقب «قدیس شمشیر» دادند. کتاب«پنج حلقه» موساشی که در باب طریقت جنگآوری ساموراییها است، هنوز در ژاپن و کشورهای مختلف تدریس میشود.
این اثر در چهار دفتر با نامهای «دفتر زمین»، «دفتر آب»، «دفتر باد» و «دفتر تهیا» تنظیم شده است که در هر دفتر قوانین خاص آن بخش را آموزش میدهد. در بخشی از «دفتر زمین» میخوانید: «طریقت جنگجو، پذیرشِ مداومِ مرگ است. هر چند که نه تنها جنگاوران، بلکه راهبان، زنان، دهقانان، و مردمانِ مسکین نیز آگاه گردیدهاند که به سببِ وظیفه یا از سرِ شرافت، بیدرنگ مهیای مرگ شوند؛ اما اینها چیز دیگری است. جنگجو متفاوت از این است، چرا که طریقت تدبیر با وارسیِ شیوهی فاتحان و پیروزمندان بنیاد نهاده شده است. به واسطهی پیروزیهای انفرادیِ شمشیرزنان یا با فرمانِ جنگهای بزرگ، ما میتوانیم بر قدرت و ناموریِ خود یا سرورانِ خود بیافزاییم. این، باور به تدبیراست.»
کتاب پنج حلقه
طریقت جنگآوری ساموراییها
نویسنده: موساشی میاموتو
مترجم: ویکتور هریسحسین میرشکرایی
انتشارات ورا
هنگامی که رقیب بی پروا میشتابد، شما میباید باژگونه عمل نمایید، و آرام بمانید. نباید از دشمن تاثیر پذیرید. برای درک این سخن بسیار بکوشید.
فریبکارانه میاندیشید و صداقت پیشه کنید. این طریق به ممارست میسر میشود. از هر هنری شناخت حاصل کنید. شیوهی تمامیِ مشاغل را فراگیرید. در امور دنیایی میان سود و زیان، دستیابی و فقدان تمایز قائل شوید. در همهی امور ارزیابی و ادراک شهودی خود را وسعت بخشید. آن چه که نادیدنی است را درک کنید. حتی امورِ کمبَها را وقع نهید. هرگز کارِ بیسود و سَببی انجام مدهید.
انسِ بیش از حد با یک سلاح به همان اندازه عیبناک است که آشنا نبودن با آن به حدِ نیاز. مقلّدِ سایرین نباشید. سلاحی را بکار گیرید که میتوانید نیک از آن بهره برید.
هنگام که زندگیات را قمار میکنی، باید از هر آنچه در کفِ اختیارِ توست بهره گیری. خطاست اگر چنین نکنی و بمیری، در حالیکه سلاحی بُرون نآمده به همراه داشتی.
امروز قادرید تا بر دیروزِ خویش برتری جویید؛ فردا بر مردمانِ دون چیرگی خواهید یافت و سپس، برای فروکوفتنِ مردانِ پرتوان و زبردست، بر اساسِ آموزههای این دفتر تمرین نمایید و پیش روید. مگذارید دل و جانتان به انحراف کشانیده شود. حتی آن هنگام که حریفی را از پای در میآورید، چنانچه بر طبقِ آموزههای پیشینِ خود عمل نکردهاید، ره به خطا بردهاید.
روحِ آتش درندگی است، خواه شعلهای حقیر باشد یا زبانهی افروختهی آتش و این دربارهی نبرد هم صدق میکند. راه و روشِ جنگ در یک رویاروییِ تن به تن یا کارزاری ده هزار نفره یکسان است. باید آگه باشید که اندیشه میتواند خرد یا کلان باشد. هر آنچه بزرگ باشد به سهولت درک میشود، هر آنچه خرد و حقیر است به دشواری. جان کلام آنکه، انبوهی از مردان به دشواری قادرند تغییر وضعیت دهند، بنابراین حرکات آنها به آسانی پیشبینی میشود، اما یک فرد به آسانی میتواند اندیشهی خویش را دگرگون سازد، بنابراین پیشبینیِ حرکاتِ وی دشوار است. باید این را دریابید.
جادهای هزار فرسخی را گام به گام بپمایید. در گذر سالیان، بر طریقتِ تدبیر مداومت نمایید و روحیه ی دلیران و جنگاوران را بجویید
چنانچه بر اجرای شگردی میکوشید که پیش از این در اجرای آن ناکام بودهاید و باز هم ناکام میشوید، زان پس باید سیاقِ ستیز و هجومِ خویش را دیگرگونه سازید. اگر دشمن در اندیشهی کوهساران است، تو چون دریا با او درآویز. اگر در اندیشهی دریاست، همچون کوهساران با او بستیز. ژرف در این باره بیاندیش.
راه و روشِ جنگ در یک رویاروییِ تن به تن یا کارزاری ده هزار نفره یکسان است.
هر آن کس که بخواهد جانمایهی تدبیر مرا دریابد لازم است تا کوششِ بسیار کند، بر آن اندیشه نماید، و بامداد و شام به تمرین این طریقه همت گمارد. بدینگونه او مهارتهای خود را صیقل میدهد، از نفسِ خویش تبری میجوید، و قابلیتهایی شگفتی گِرد میآورد. او به پیدایشِ نیرویی اعجازگون در جانِ خویش پی خواهد برد. این دستاوردِ انجام پذیرِتدبیر است.
چهار سیاقِ گذرانِ عمر از این قرار است: به شیوهی نجیبزادگان، همچون دهقانان، به طریق پیشهوران و به گونهی بازرگانان.
اگر مایلاید به فهمِ ارزشِ راستینِ شمشیرزنی نایل شوید، لازم است از مرزها و حدودِ فنونِ شمشیر فرا رَوید.
هرچند، در پیکار تن به تن، باید همواره در اندیشهی پیشی گرفتن و یورش بردن باشید. باید همیشه برای تقدم یافتن و تهاجم گوش به زنگ و مصمم باشید. نگرش یعنی مترصدِ مجالی باشیم برای درآویختن با دشمن. بر آن اندیشه کنید. در جنگهای تن به تن باید نگرش رقیب را از جای بجانبانید. هنگامی بر وی بتازید که روحیهای نااستوار دارد، او را مشوش سازید، بیازارید و به هراس افکنید. آن وقت، از ضرباهنگِ فروپاشیدهی او سود برید و پیروزی را فراچنگ آورید.
اگر مایلاید به فهمِ ارزشِ راستینِ شمشیرزنی نایل شوید، لازم است از مرزها و حدودِ فنونِ شمشیر فرا رَوید.
گفته میشود که جنگاوری شیوهی دوگانهی قلم و شمشیرست، و جنگجو میباید سررشتهای از این هر دو داشته باشد. حتی آنکه از استعدادهای ذاتی بیبهره است، باکوشش بسیار در این دو، میتواند به جنگاوری بدل شود.
سَرِ موش، گردنِ گاو «سر موش و گردن گاو» یعنی هنگامی که با رقیب میستیزیم و ما هر دو با جزییاتِ ناچیز و ریزِ پیکار دست به گریبانیم، به یاد آوریم که طریقتِ تدبیر را همواره باید هم سرِ موش بپنداریم و هم گردنِ گاو. هر زمان که خاطرِ ما از جزییاتِ ناچیز انباشته بود، باید به ناگه نگرشِ خویش را دیگرگونه سازیم و روحیهای ارجمند بیابیم. ناچیز را رها کنید و جلیل را برگیرید. این از اساسِ تدبیر است. ضروری است تا یک جنگجو هر روز زندگی در این معنا اندیشه کند. در تدبیرِ بزرگ مقیاس و یا در پیکاری تن به تن از آن غافل نباشید.
اگر طریقتی باشد که روحیهی فاتحان را بیاموزد، شخص را یاری دهد و شرافت ببار آورد، آن راه تدبیر است.
فریبکارانه میاندیشید و صداقت پیشه کنید. این طریق به ممارست میسر میشود. از هر هنری شناخت حاصل کنید. شیوهی تمامیِ مشاغل را فراگیرید. در امور دنیایی میان سود و زیان، دستیابی و فقدان تمایز قائل شوید. در همهی امور ارزیابی و ادراک شهودی خود را وسعت بخشید. آن چه که نادیدنی است را درک کنید. حتی امورِ کمبَها را وقع نهید. هرگز کارِ بیسود و سَببی انجام مدهید
فریبکارانه میاندیشید و صداقت پیشه کنید. این طریق به ممارست میسر میشود. از هر هنری شناخت حاصل کنید. شیوهی تمامیِ مشاغل را فراگیرید. در امور دنیایی میان سود و زیان، دستیابی و فقدان تمایز قائل شوید. در همهی امور ارزیابی و ادراک شهودی خود را وسعت بخشید. آن چه که نادیدنی است را درک کنید. حتی امورِ کمبَها را وقع نهید. هرگز کارِ بیسود و سَببی انجام مدهید.
گفته میشود که جنگاوری شیوهی دوگانهی قلم و شمشیرست، و جنگجو میباید سررشتهای از این هر دو داشته باشد.
جنگاوری مضمونِ زندگی هر روزهی یک سامورایی است و او قادر است چنان با مرگ رویاروی گردد که گویی جزیی از روالِ عادی زیستن است.
«نو ساختن» آن وقت به کار میآید که در حین جدال با رقیب پریشان و خموده گشتهایم و قادر نیستیم تا تدبیری بیاندیشیم. باید از کوشش دست کشیم، بر اوضاع نگاهی نو بیافکنیم و ضرباهنگی تازه بنیاد نهیم و پیروزی را فراچنگ آوریم. هنگامی که در ستیز با دشمن راه به جایی نمیبریم، نو ساختن یعنی، بیآنکه شرایط را دیگرگونه سازیم اندیشهی خویش را تغییر دهیم و با بهرهگیری از شگردی تازه رقیب را از پای بیافکنیم. ضروری است که دریابیم چگونه «نو ساختن» در تدبیر بزرگ مقیاس به کار خواهد آمد. پیوسته بر این اندیشه کنید.
برش آبِ روان آن وقت به کار میآید که در هنگامهی پیکاری شمشیر به شمشیر با دشمناید. آن وقت که دفاع وی را فروشکستید و رقیب شتابان عقب نشست، بکوشید که بر شمشیر بلندش نیرو وارد کنید، جسم و جانِ خویش را بگسترانید و با شمشیربلند آرام و بیشتاب بر او ضربه و زخم زنید، و اندامِ خویش را چونان آبِ روان به جریان آورید. چنانچه این مهارت را فراگیرید، قادر خواهید بود آن را با قاطعیت به کار گیرید. لازم است بدانید دشمن در چه مرتبتی از مهارت قرار دارد.
زمانی که شمشیر به دست میگیرید نخستین خواستهی شما باید فروکوفتنِ ضربتی بر دشمن باشد، حالا به هر سیاقِ میسر. هر زمان که حملهی دشمن را پس میزنید، جست و خیز میکنید، ضربه میزنید و یا با شمشیر در حالِ ضربتِ دشمن تماس مییابید، باید در همان حال به دشمن ضربه زنید. رسیدن به چنان مرتبهای ضروری است.
بزرگای جثهتان هرچه باشد، نباید فریبِ واکنشهای اندامِ خویش را بخورید. با روحی گشاده و نامحصور، از بلندا به تماشای هر چیز بنشینید. بر بسترِ جان و خردِ خویش کِشت نمایید. اندیشهتان را صیقل دهید. عدالت اجتماعی را فرا گیرید. نیک و بد را از یکدگر بازشناسید. شیوهی سایر هنرها و صنایع را یک به یک وارسی کنید. آن هنگام که دیگر فریفتهی مردمان نشوید فرزانگیِ تدبیر را در خواهید یافت.
اگر به صرفِ مطالعهی کتاب بسنده کنید شیوهی تدبیر را درنخواهید یافت. آنچه در این کتاب میخوانید را به اندیشهی خویش درکشید. فقط به خواندن، از بر کردن و تقلید نپردازید، مگر در صورتیکه مبانی و اصول طریقت را در کُنهِ قلب احساس کرده باشید. سخت بخوانید و بسیار بکوشید تا اینها را به جانِ خویش درکشید.