فیلم آواتار – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Avatar (2009)
فیلمنامهنویس و کارگردان: جیمز کامرون، بازیگران سام ورتینگتون (جک سالی)، زو سالدانا (نیتیری)، سیگورنی ویور (کریس)، استیون لانگ (سرهنگ کوارتیج). ۱۶۳ دقیقه، درجهٔ نمایشی. PG-13
جیمز کامرون کارگردان پنجاه و شش سالهٔ کانادایی تبار سینمای آمریکا با عرضهٔ فیلم آواتار، دوباره بر تخت پادشاهی سینمای جهان جلوس کرده و تاج پادشاهی را بر سر گذاشته است. تا قبل از به نمایش در آمدن آواتار حرف و حدیثهای بسیاری دربارهٔ این فیلم بر سر زبانها بود. خیلیها معتقد بودند که کار تازهٔ کامرون قرین با شکست و ناکامی خواهد بود. این وضعیت شباهت فراوانی به دوازده سال پیش داشت، در آن زمان نیز خیلیها در موفقیت تایتانیک، کار قبلی کامرون، شک و تردیدهایی ابراز کرده بودند اما موقعی که فیلم به روی پرده آمد، معلوم شد که همهٔ این ابراز تردیدها بیپایه و اساس بوده، و حالا دوباره شاهد همین اتفاق در مورد کار تازهٔ کامرون هستیم. آواتار به روی پرده آمده و خط بطلانی بر همهٔ شک و تردیدهای قبلی کشیده است. آواتار به قول یکی از منتقدان آمریکایی، یک پدیدهٔ سینمایی در حد و اندازهٔ جنگهای ستارهای (۱۹۷۷) است؛ پدیدهای که تأثیر آن بر سینما و به ویژه ژانر علمی – تخیلی تاریخ ساز خواهد بود.
پیشنهاد تولید فیلم آواتار دوازده سال قبل به جیمز کامرون ارایه شده بود. اما وی در آن زمان چنین تشخیص داده بود که تکنولوژی لازم برای تولید جلوههای ویژهٔ فیلم هنوز به حد کافی پیشرفته نیست و باید زمان بگذرد تا این تکنولوژی فراهم شود. کامرون به همین دلیل ترجیح داد به جای ساختن آواتار، تایتانیک را بسازد.
آواتار با یک بودجهٔ تقریبا ۳۰۰ میلیون دلاری ساخته شده، به این ترتیب آواتار را باید گران قیمت رین فیلم تاریخ سینما عنوان کرد. بنا به گفتهٔ سخنگوی فاکس قرن بیستم، شرکت سازندهٔ آواتار، بیش از ۲۰۰۰ نفر طی دو سال روی این فیلم کار کردهاند. فیلم به دو شیوه ساخته شده؛ یکی به صورت معمولی و دیگری به صورت سه بعدی آواتار تا اینجای کار که یک ماه از اکران عمومیاش میگذرد، موفق شده بیش از یک میلیارد دلار در سینماهای آمریکا و جهان فروش کند. کارشناسان اقتصادی هالیوود معتقدند که آواتار موفق به راهیابی به ردهٔ دوم جدول پرفروشترین ده فیلم تاریخ سینمای جهان خواهد شد.
داستان فیلم آواتار در سال ۲۱۵۴ میلادی سپری میشود. در این هنگام کرهٔ زمین بسیاری از منابع معدنی ضروری خود را از دست داده و شدیدا به تأمین این منابع از کرات و سیارات دیگر کهکشان نیاز دارد. یکی از مکانهایی که میتوان منابع معدنی مورد نیاز کردی زمین را از آنجا تأمین کرد، قمری است به نام پاندورا که از حیث اندازه معادل با کرهٔ زمین است و در مدار یک سیارهٔ عظیم میچرخد. پاندورا دارای جنگلهای انبوهی است که در آن موجودات دراز و غول مانندی با چشمان طلایی و پوست آبی رنگ زندگی میکنند. این موجودات ((ناوی)) نام دارند. ((ناوی)) ها موجودات آرام و بیآزاری هستند که در تطابق کامل با محیط اطراف خود به سر میبرند. ((ناویی)) ها و قمری که آنها بر روی آن زندگی میکنند، هیچ تهدیدی برای کرهٔ زمین محسوب نمیشوند اما ارتش ایالات متحده تصمیم میگیرد با اعزام نیروهای نظامی مزدور خود به پاندورا تمامی ((ناوی)) ها را نابود و منابع معدنی این قمر را به تصاحب خود در آورد.
به این ترتیب پاندورا هدف بمباران سفاین فضایی زمینیها قرار میگیرد. اما زمینیها نمیتوانند به راحتی بر روی سطح پاندورا قدم بگذارند و ((ناوی)) ها را نابود کنند چون اتمسفر این قمر برای انسانها غیرقابل تنفس است، به همین دلیل زمینیها اقدام به ساختن ((آواتارها)) کردهاند؛ ((آواتار)) ها که از DNA انسان و DNA ((ناوی)) ها ساخته شدهاند، در واقع بدل ((ناوی)) ها هستند. هر ((آواتار)) از سوی انسانی که در سفینهٔ فضایی قرار دارد از حیث ذهنی کنترل و هدایت میشود. به این ترتیب آواتارها حتی اگر نابود هم شوند، آدمهایی که در سفینه آنها را کنترل میکنند، هیچ آسیبی نمیبینند. قهرمان داستان، جک سالی (سام ورتینگتون)، یک سرباز وظیفهشناس آمریکایی است که به علت شرکت در جنگهای سابق فلج شده است. جک دارای یک آواتار گران قیمت است که برخلاف خود او که قادر به راه رفتن نیست، میتواند راه برود و در عملیات جنگی شرکت کند، جک در آغاز بر روی پاندورا همچون یک سرباز خوب و وظیفهشناس عمل میکند. در ادامهٔ ماجرا، جک در خطر نابودی قرار میگیرد اما نیتری (زو سالدانا)، دختر شجاع رئیس قبیلهٔ ناویها، وی را نجات میدهد، ناویها در ابتدا نظر مثبتی نسبت به جک ندارند و میخواهند وی را نابود کنند اما نیتری به آنها میگوید که جک نظر کردهٔ خدای آنهاست و با دیگر همنوعان خود فرق دارد. به این ترتیب جک نزد ناویها میماند و از توان و نیروی خود برای حفاظت از جان آنها در برابر زمینیهای متجاوز استفاده میکند.
طرح داستانی آواتار شباهتهای زیادی به دو فیلم با گرگها میرقصد و پوکاهونتاس دارد. پیامهای فیلم کاملا آشکار و گویاست مخالفت با جنگ، احترام به خرده فرهنگها حفاظت از محیط زیست، مخالفت با روند جهانی شدن، و در یک کلام درک حضور دیگری. اما ویژگی اصلی آواتار، جدای از ارزشهای روایی تمام عیار و پیامهای ارزنده و مترقی آن، خصوصیت تکنیکی آن است؛ خصوصیتی که موجب خلق تصاویری شده که در نوع خود کاملا بینظیر است. کامرون این استادی را داشته که اکشن حرکت زنده را با صحنههای کامپیوتری و جلوههای ویژه به بهترین نحو ممکن و در نهایت دقت و رعایت تمامی جزئیات ترکیب کند، آواتار از حیث سبک بصری چشمنواز و خیرهکننده است، کامرون برای ساختن آواتار از یک نسل تازهٔ جلوههای ویژه بهره برده است. بخش عمدهٔ صحنههای فیلم که بر روی قمر پاندورا میگذرد، با افههای کامپیوتری و به نحو کاملا باورپذیری درست شده است، ناویها هم با استفاده از تکنیکهای موشن کپچر ساخته شدهاند و با این حال کاملا طبیعی و قانعکننده به نظر میآیند.
آواتار برخلاف بسیاری از همتایان هالیوودی خود داستانگویی و شخصیت پردازی را قربانی صحنههای اکشن نکرده است؛ هر چند که از حیث داشتن صحنههای اکشن هیچ کم و کسریای ندارد. پایبندی به اصول سینمایی روایی ویژگی عمدهٔ فیلمهای جیمز کامرون است که در آواتار نیز خودنمایی میکند.
آواتار با اینکه گران قیمتترین فیلم تاریخ سینمای جهان است اما در نهایت تعجب از ستارگان درجهٔ اول سینما هیچ بهرهای نبرده است. شاید این عدم بهرهگیری از ستارگان به نوعی یک پیام به تماشاگران باشد؛ پیامی به این مضمون: ستارهٔ اصلی فیلم آواتار جلوههای ویژهی آن و تکنیکهای بصری به کار رفته در آن است.
منبع: نشریه دنیای تصویر