فیلم همیشه – معرفی و نقد و بررسی – Always (1989)
سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : استیون اسپیلبرگ، کاتلین کندی و فرانک مارشال
کارگردان : اسپیلبرگ
فیلمنامهنویس : جری بلسن و دایان تامس، برمبنای فیلمنامه مردی بهنام جو نوشته دالتن ترومبو از داستانی نوشته فردریک هازلیت برنان، چندلر اسپراگیو و دیوید بوئم.
فیلمبردار : میکائیل سالومون
آهنگساز(موسیقی متن) : جان ویلیامز
هنرپیشگان : ریچارد دریفوس، هالی هانتر، جان گودمن، براد جانسن، رابرتس بلاسم، کیت دیوید، جیمز لشلی و آدری هیبرن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۱ دقیقه.
«پیت سندیج» (دریفوس)، خلبان هواپیمای اطفای حریق در یک منطقه جنگلی شمالغربی آمریکا، اوقات فراغتش را با مأمور کنترل پرواز، «دوریندا دورستن» (هانتر) میگذراند. «پیت» که عاشق ماجراجوئیهای بیباکانه است، در یکی از عملیاتش دچار سانحه میشود و وقتی به خود میآید، در مییابد که مرده است. فرشتهای بهنام «هَپ» (هپبرن) روح او را مأمور مواظبت از خلبان تازه کار جانشین او، «تدبیکر» (جانسن) میکند. «پیت» ابتدا از اینکه «تد» و «دوریندا» به یکدیگر نزدیک شدهاند، آزرده میشود ولی سرانجام درک میکند که زندگی روی زمین باید مستقل از او ادامه یابد و با رضایت، عشق «تد» و «دوریندا» را میپذیرد.
معنویت و اخلاق به سبک اسپیلبرگیاش، در یکی از آرامترین، جمعوجورترین و شخصیترین فیلمهای کارگردان پولساز و ابرستاره. فیلم بازسازی یکی از آثار مورد علاقه اسپیلبرگ و دریفوس به نام مردی به نام جو (ویکتور فلمینگ، 1943) است (اسپیلبرگ این فیلم را الهامی برای کارگردان شدنش عنوان میکند) و نشانه روشنی از عشق آشنای اسپیلبرگ به ژانر فیلمهای هوانوردی دهههای 1930 و 1940. فیلم یک سال پیش از روح جریزوکر، با مایه مشابه روحی که در زندگی و عشق محبوبهاش مداخله میکند، ساخته شد ولی در حالی که روح موفقیت تجاری بزرگی کسب کرد، فیلم لطیفتر و بیتکلفتر اسپیلبرگ شکستی تجاری و انتقادی بود. هپبرن در آخرین حضور سینمائی خود بهعنوان فرشته نگهبان ظاهر میشود.
خلاصه از ویکی پدیا
پیت سندیچ یک آتش نشان هوایی است که ریسک بیش از حدش در هوا دوست دخترش دوریندا دورستون، خلبانی که به عنوان کنترلکننده ترافیک هوایی برای آتش نشانان دو برابر میشود، عمیقاً آزار میدهد. این همچنین به دوست صمیمی پیت، آل یاکی، یک خلبان آتش نشان همکار مربوط میشود.
پس از یک پرواز خطرناک و تقریباً مرگبار دیگر که پیت به طور اتفاقی شانه خالی میکند، ال به او پیشنهاد میکند شغل ایمنتری را بپذیرد که خلبانان آتش نشانی را در فلت راک، کلرادو آموزش میدهد. پیت امتناع میورزد تا اینکه دوریندا با اشک با او روبرو میشود و به ترس و اضطراب همیشگی خود اعتراف میکند که او کشته خواهد شد. پیت تسلیم میشود و به دوریندا میگوید که او کار آموزشی را بر عهده خواهد گرفت.
علیرغم پیشبینی غمانگیز دوریندا، پیت آخرین مأموریت را انجام میدهد. در جریان بمباران آتش، موتور آل آتش میگیرد و در شرف انفجار است. پیت یک شیرجه شیب دار خطرناک انجام میدهد و به طرز ماهرانهای موتور آل را با یک دوغاب ضد حریق خنثی میکند و آل را نجات میدهد. در حالی که پیت تلاش میکند تا کنترل خود را از شیرجه به دست بیاورد، مستقیماً از میان آتش جنگل پرواز میکند و موتور خود را مشتعل میکند و باعث انفجار هواپیما میشود.
پیت در جنگلی سوخته قدم میزند. با آمدن به یک فضای خالی کوچک، او هاپ را ملاقات میکند که توضیح میدهد پیت در انفجار مرده است و اکنون هدف جدیدی دارد: همانطور که ارواح در طول زندگی برای او انجام دادند، او Spiritus (“نفخه الهی”) را برای راهنمایی دیگرانی که تفسیر میکنند ارائه میدهد. سخنان او به عنوان افکار خودشان.
اگرچه زمان از منظر پیت غیر خطی است، اما شش ماه در دنیای واقعی سپری شده است و آل میخواهد دوریندای غمگین را از مرگ پیت عبور دهد. او او را با خود به کلرادو میبرد تا در مدرسه پروازی که پیت در آنجا فرماندهی خلبانانی را که برای مبارزه با آتش آموزش میبینند، کار کند، که یکی از آنها تد بیکر است. ماههای بیشتری میگذرد و با ناراحتی پیت، تد عاشق دوریندا میشود که او از سوگواری یک سالهاش خارج میشود. پیت تلاش میکند تا داستان عاشقانهی نوپا را خراب کند، اما هاپ به او یادآوری میکند که زندگیاش به پایان رسیده است. او برای الهام بخشیدن به تد و همچنین خداحافظی دوریندا فرستاده شد.
تد، با الهام از پیت، یک ماموریت نجات خطرناک از آتش نشانان به دام افتاده را برنامهریزی میکند. دوریندا که قادر به تحمل ضرر دیگری نیست، هواپیمای تد را میگیرد تا خودش کار را انجام دهد. پیت که دوریندا او را نمیبیند، نمیتواند او را منصرف کند. با این حال، با راهنمایی پیت، دوریندا میتواند آتش نشانانی را که روی زمین گرفتار شدهاند، نجات دهد. در پرواز برگشت، پیت همه چیزهایی را که میخواست در زندگی بگوید به او میگوید.
دوریندا یک فرود اضطراری آب در یک دریاچه انجام میدهد. با سیل شدن کابین خلبان هواپیمای غرق شده، دوریندا تمایلی به فرار ندارد. پیت در مقابل او ظاهر میشود و در حالی که دستش را دراز میکند، او را به سطح میبرد. وقتی دوریندا که اکنون تنهاست به ساحل میرود، پیت قلبش را رها میکند تا به تد اجازه دهد جایگزین او شود.
دوریندا به پایگاه هوایی برمی گردد و تد را در آغوش میگیرد. پیت لبخند میزند و به سمت مخالف حرکت میکند تا جای آخرت خود را بگیرد.