فیلم هنگامی که هری، سالی را ملاقات کرد – معرفی و نقد و بررسی- When Harry Met Sally… (1989)

سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : راب راینر و اندرو شینمن
کارگردان : راینر
فیلمنامه‌نویس : نورا افران
فیلمبردار : باری سانفلد
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک شیمن
هنرپیشگان : بیلی کریستال، مگ رایان، کاری فیشر، برونو کربی، استیون فورد، هارلی کوزاک، کوین رونی، لیزا جین پرسکی، میشل نیکاسترو، گرچن پالمر و جو ویویانی.
نوع فیلم : رنگی، ۹۵ دقیقه.

سال 1977. «سالی‌آلبرایت» (رایان) و «هاری برنز» (کریستال)، هر دو از دانشگاه شیکاگو فارغ‌التحصیل شده‌اند، و «سالی» که می‌خواهد به نیویورک برود، «هاری» را هم سوار اتوموبیلش می‌کند. بدبینی «هاری» برای «سالی» قابل تحمل نیست و آن دو با یکدیگر مشاجره می‌کنند؛ «هاری» می‌گوید زن و مرد هرگز نمی‌توانند با هم دوست باشند. پنج سال بعد، «سالی» که روزنامه‌نگار شده، «هاری» را در فرودگاه می‌بیند و هر دو با یک هواپیما سفر می‌کنند. مشاجره آن دو بار دیگر شروع می‌شود و «هاری» می‌گوید قصد دارد با «هلن» (کوزاک) ازدواج کند. او «سالی» را به شام دعوت می‌کند، که «سالی» نمی‌پذیرد. پنج سال بعد، «سالی» و محبوب دیرینه‌اش، «جو» (فورد) از یکدیگر جدا می‌شوند، و «هلن» هم قصد طلاق گرفتن از «هاری» را دارد. «هاری»، «سالی» را در یک کتاب‌فروشی می‌بیند و با هم قهوه‌ای می‌خورند و درباره رابطه‌های‌شان گب می‌زنند. و بعدتر عشقی افلاطونی میان‌شان شکل می‌گیرد.

در جشن سال نو، علاقه‌شان به هم بیشتر می‌شود و هر یک سعی می‌کند دیگری را با دوستش، «مری» (فیشر) و «جس» (کربی)، آشنا کند. چهار ماه بعد، آن دو هنگام خرید کادوی ازدواج برای «مری» و «جس»، «هلن» و محبوبش، «آیرا» (رونی) را می‌بینند. «هاری» دل‌خور از این ماجرا با «سالی» درگیر می‌شود. مدتی بعد، «سالی» به «هاری» تلفن می‌زند، و از ازدواج «جو» می‌گوید. «هاری» برای دل‌جوئی «سالی»، به آپارتمان او می‌رود، و با هم ارتباط برقرار می‌کنند. اما با دل‌خوری از هم جدا می‌شوند و هر کدام از دیگری می‌خواهد که ماجرای آن شب را فراموش کند. در جشن سال نو، «سالی» همراه با «مری» و «جس» به مهمانی می‌رود، اما «هاری» تنها و نومید در خیابان‌ها پرسه می‌زند. هنگامی که «سالی» از محل مهمانی خارج می‌شود، «هاری» را می‌بیند. حالا «هاری» به «سالی» ابراز عشق می‌کند.

از کمدی – رمانتیک‌های موفق و پُر سروصدای دهه 1980 که بازیگران اصلی‌اش، رایان و کریستال را در هالیوود مطرح کرد و موقعیت راینر را نیز که با کنار من بمان (1986) و شاهزاده خانم عروس (1987) خودی نشان داده بود، مستحکم‌تر کرد. راینر در تقابل نگاه منفی و بدبیانه شخصیت مرد به زندگی، با خوش‌بینی بیمارگونه شخصیت زن نسبت به همه چیز و رابطه بحران‌زده و به شدت کنترل شده این دو نفر – که هر دو بازی‌های قابل قبولی ارائه می‌دهند – در جست‌وجوی یافتن پاسخی به این پرسش فیلسوفانه است که آیا مرد و زن می‌توانند، بی‌آنکه مسائل جنسی در رابطه آنان خللی وارد کند، با هم دوست باشند؟ و پاسخ – البته – منفی است. فیلم به اعتقاد بسیاری، از نظر نوع شوخی‌ها، استفاده از موسیقی، شخصیت‌پردازی و تأملات فلسفی، الگوبرداری از آثار اولیه (دوره کمدی) وودی آلن است. به روایت دیگر، هنگامی که هاری، سالی را ملاقت کرد یکی از فیلم‌های آلن است که خود او هرگز نساخت.


خلاصه از ویکی پدیا:

در سال 1977، هری برنز و سالی آلبرایت از دانشگاه شیکاگو فارغ التحصیل شدند و با هم به شهر نیویورک رفتند، جایی که او مدرسه روزنامه‌نگاری را شروع کرد و او در حال شروع حرفه‌ای است. هری با دوست سالی آماندا ریس قرار می‌گیرد.

در طول رانندگی، هری و سالی در مورد ایده‌های متفاوت خود در مورد روابط صحبت می‌کنند. او با این ادعای او مخالف است که زن و مرد نمی‌توانند با هم دوست باشند زیرا “بخش جنسی مانع می‌شود”. در یک غذاخوری، هری به سالی می‌گوید که او بسیار جذاب است، و او با عصبانیت او را متهم می‌کند که به او پاس داده است. آن‌ها در نیویورک با شرایط غیر دوستانه جدا می‌شوند.

پنج سال بعد در سال 1982، هری و سالی خود را در یک پرواز می‌بینند. معلوم شد که سالی با جو، همسایه هری قرار می‌گیرد، و هری با زنی به نام هلن نامزد کرده است، که او را شگفت‌زده می‌کند، زیرا به نظر می‌رسد که نسبت به او خوش‌بین نیست. هری به آن‌ها پیشنهاد می‌کند که با هم دوست شوند و او را وادار می‌کند که موقعیت قبلی خود را در مورد عدم امکان دوستی زن و مرد واجد شرایط کند. آن‌ها از هم جدا می‌شوند و به این نتیجه می‌رسند که دوست نخواهند بود.

پنج سال بعد در سال 1987، هری و سالی دوباره در یک کتابفروشی با یکدیگر برخورد کردند. آن‌ها قهوه می‌نوشند و در مورد روابط قبلی خود صحبت می‌کنند. سالی و جو از هم جدا شدند زیرا او خانواده می‌خواست و او نمی‌خواست ازدواج کند و هلن هری را به خاطر مرد دیگری ترک کرد. آن‌ها قدم می‌زنند و توافق می‌کنند که یک دوستی را دنبال کنند. آن‌ها در اواخر شب مکالمات تلفنی دارند، به شام ‌می‌روند و با هم در مورد زندگی عاشقانه خود صحبت می‌کنند.

در طول یک مهمانی شب سال نو، هری و سالی خود را مجذوب یکدیگر می‌کنند، حتی یک بوسه سریع را به عنوان مراسم رسمی سال نو به اشتراک می‌گذارند. با وجود اینکه آن‌ها دوست باقی می‌مانند، آن‌ها با بهترین دوستان مربوطه خود، ماری و جس، یکدیگر را تنظیم می‌کنند. وقتی این چهار نفر به رستوران ‌می‌روند، ماری و جس به سرعت عاشق یکدیگر می‌شوند و بعداً نامزد می‌کنند.

یک شب هنگام صحبت با تلفن، سالی با گریه به هری می‌گوید که سابقش ازدواج می‌کند. او برای آرامش او به آپارتمان او می‌رود و در وضعیت آسیب‌پذیر سالی، شروع به بوسیدن و رابطه جنسی می‌کنند. هری صبح روز بعد با احساس ناخوشایندی و پشیمانی از آنجا می‌رود. دوستی آن‌ها سرد می‌شود تا اینکه در شام عروسی جس و ماری با یکدیگر مشاجره شدیدی پیدا می‌کنند که در آن سالی با عصبانیت به هری سیلی می‌زند. او سعی می‌کند دوستی آن‌ها را اصلاح کند، اما سالی احساس می‌کند که آن‌ها نمی‌توانند دوست باشند.

در جشن سال نوی ۱۹۸۸، سالی بدون هری احساس تنهایی می‌کند. او شروع به گذراندن سال نو به تنهایی می‌کند و شانزدهمین جشن سالانه راکین سال نو دیک کلارک را تماشا می‌کند. قبل از نیمه شب، او در شهر قدم می‌زند. در حالی که سالی تصمیم می‌گیرد قبل از نیمه شب مهمانی را ترک کند، هری ظاهر می‌شود و عشق خود را به او اعلام می‌کند. او استدلال می‌کند که تنها دلیلی که او آنجاست این است که تنها است، اما او چیز‌های زیادی را که در مورد او دوست دارد فهرست می‌کند. سپس آن‌ها یک بوسه نیمه شب سال نو را دارند. هری و سالی سه ماه بعد، دقیقاً 12 سال و سه ماه پس از اولین ملاقاتشان با هم ازدواج می‌کنند.

این فیلم شامل چندین بخش پراکنده از زوج‌های مسن‌تر است که درباره نحوه ملاقاتشان بحث می‌کنند. داستان‌های واقعی که توسط نورا افرون گردآوری شده است توسط بازیگران روایت می‌شود. زوج آخری که قبل از تیتراژ پایانی با آن‌ها مصاحبه شد، هری و سالی هستند.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]