۸ راه برای داشتن یک زندگی شادتر و سودمندتر
اول باید ببینیم که زندگی شاد چیست؟ زندگی پرمعنا یعنی چه؟
شادی و زندگی معنادار و هدفمند از مهمترین عواملی هستند که مردم خوشبختی خود را با آن می سنجند. با اینکه زندگی شاد و با معنا با هم در ارتباط متقابل هستند اما دانشمندان می گویند این دو کاملا با هم تفاوت دارند.
سلامتی، دوست داشته شدن، موفقیت در کار، بزرگ کردن فرزندانی سالم، خدمت به کشور یا پایبندی به اعتقادات معمولا از رموز خوشبختی و رضایت از زندگی به شمار می روند اما هیچکدام نمی توانند باعث شاد زیستن شوند.
این نتیجه تحقیق روانشناسان دانشگاههای فلوریدا، مینه سوتا و استنفورد است که درویژه نامه “جورنال روانشناسی مثبت” منتشر شده است.
دانشمندان شادی را سعادتی ذهنی تعریف می کنند که تاثیر عاطفی مثبتی بر فرد می گذارد و این تاثیر در تمام جوامع و فرهنگها یکسان است. شادی می تواند از چیزهای کوچک نشات بگیرد مثلا پیدا کردن گردنبند گمشده یا از رویدادهای مهمتر مثل پایان گرفتن جنگ. شادی، عواطف و احساسات مثبت و خوشایند با خود می آورد و باعث می شود فرد ارزیابی مثبتی از زندگی خود داشته باشد.
شادی ریشه در غرایز و طبیعت دارد. برآورده شدن نیازها و خواسته ها شادی می آورد. این اتفاقی است که در تمام حیوانات می افتد. شادی در لحظه و در زمان حال معنی پیدا می کند و “دم را غنیمت است” به نوعی عصاره مفهوم شادی و زندگی در لحظه اکنون است. با این حال، بررسی دانشمندان نشان می دهد شاد بودن ربطی به زندگی معنادار ندارد.
البته شادی و زندگی در لحظه اکنون می تواند عناصری از گذشته را خود داشته باشد اما باز هم از منظر زمان حال به آن نگاه می شود. به همین دلیل اگر امروز زندگی دردناکی داشته باشیم، گذشته شاد، به ما احساس خوشبختی نمیدهد. شادی چون در حال اتفاق می افتد گذراست و ثبات به همراه نمی آورد.
اما زندگی با معنا ریشه ای متفاوت دارد. معنا از ارزشهای فردی و اجتماعی زاییده می شود بنابراین منشاء فرهنگی دارد. معنا از زبان و فرهنگ و نمادها شکل می گیرد و گذشته و حال و آینده را با هم در پیوند و ارتباط معنادار قرار می دهد. با اینکه معنای زندگی از پیگیری اهداف و ارزشها بوجود می آید اما الزاما شادی به همراه نمی آورد. مثلا یک زندانی سیاسی که زیر فشار بازجویی است نمی تواند شاد باشد اما می تواند عمیقا زندگی خود را معنادار ببیند.
معنا در گستره زمان شکل می گیرد، مثلا ازدواج را می توان “نوشته ای بر یک تکه کاغذ” دید یا آن را “پیوند مادام العمر به معشوق” معنا کرد. ماهیت زندگی تغییر و تحول است و معنا دادن به آن راهی است برای ثبات بخشیدن به جریان پرتلاطم زندگی. مثلا احساس یک زوج به یکدیگر مرتب و روز بروز تغییر می کند اما ازدواج به آن معنایی دائمی و ثابت می دهد. در عمل هم ازدواج به تثبیت رابطه کمک می کند چون قطع رابطه را دشوار می کند اما روشن است که ازدواج الزاما زندگی را شادتر نمی کند.
یکی از مهمترین راههای معنا دادن به زندگی پاداش دادن به خود است، از راه برنامه ریزی و تعهد به اجرای آن که نیاز به انضباط فردی دارد.
بنابراین وقتی فرد با فعالیت و درگیریهای روزمره ای که با هم ربط دارند، هدفهایش را پیگیری و برآورده کند در عمل به زندگی خود معنا میدهد. تحصیل، کسب مهارت، شکل دادن به رابطه ای جدی و صمیمانه همگی به زندگی معنی می دهند، چرا که گذشته و حال و آینده در راستای هدفی مشخص یکپارچه می کنند. به نظر دانشمندان هر چه بیشتر برای تحقق این هدفها “خودتان” باشید، زندگی خود را معنی دار تر می بینید.
اما بر اساس این تحقیق، چه عواملی در شادی موثرند و چه معیارهایی به زندگی معنا می دهند؟
سختی زندگی
افرادی که زندگی خود را آسان و به دور از دشواری می بینند شادترند و آنها که زندگی خود را پرمشقت می دانند افراد شادی نیستند.
اما همان ها که با سختیها دست و پنجه نرم می کنند زندگی خود را با معنی تر می بینند.
بنابراین وقتی به دشواری یا آسانی زندگی نگاه می کنید در واقع شادی زندگی را می سنجید نه معنی آن را.
سلامتی
سلامتی نیازی همگانی و اولیه است و افراد سالم افراد شادتری هستند. اما سلامتی معنای بیشتری به زندگی نمی دهد. استیون هاوکینگ دانشمند سرشناس کاملا فلج است اما شاید زندگی بسیار معنی دارتری از افراد سالم داشته باشد و تاریخ پر از مثالهایی این چنین است.
احساسات مثبت و منفی
بدیهی است که احساس خوب شادی می آورد اما این تحقیق نشان می دهد احساس خوب زندگی را معنی دارتر نمی کند.
از بین احساساتی که در این تحقیق بررسی شده اند، شاید جالبترین مورد بی حوصلگی باشد. بی حوصلگی بی تردید احساسی ناخوشایند است و خوشحالی نمی آورد اما از طرف دیگر، نشانه نبود معنا هم هست، بنابراین فرد بی حوصله نه شاد است نه در طلب معنا.
پول
می گویند پول خوشبختی نمی آورد. این تحقیق نشان می دهد که پول تاثیر شدیدی بر احساس شادی می گذارد اما معنایی به زندگی نمی دهد. خرید ضروریات یا حتی تجملات با شادی رابطه نزدیک دارد و بی ثباتی و بحران اقتصادی لذت از زندگی را کاهش می دهد.
اما دخل و خرج مناسب و هدفمند اثری معکوس دارد. به زندگی معنا می دهد ولی شادی نمی آورد. وقتی برای آینده فرزندتان پس انداز میکنید، قسط خانه را کامل میپردازید یا بدهی خود را تسویه میکنید، زندگی معنی دارتر می شود. تاثیر پول بر زندگی ارتباط نزدیکی با ارزشهای فردی دارد و اینکه فرد چگونه خود را در رابطه با پول تعریف می کند.
روابط
ارتباطهای اجتماعی یکی از عواملی است که هم زندگی را شادتر می کند و هم به آن معنا می دهد. تنهایی یکی از مهمترین عوامل شاد نبودن است. بسیاری از افرادی که در این تحقیق شرکت کرده بودند ارتباط با خانواده و دوستان را معنای زندگی خود می دانستند. به یاد آوردن ساعتها و روزهایی که در تنهایی گذشته و یا احتمال تنها ماندن در آینده تاثیر شدیدی بر شادی دارد.
اما در کمال شگفتی، اینکه چقدر با دوستان یا کسانی که دوستشان داریم وقت می گذرانیم تاثیر زیادی بر شادی ندارد هرچند که به زندگی معنا می دهد. وقت گذراندن با آنها که دوستشان داریم می تواند کار بسیار سختی باشد بنابراین ممکن است خوشحالی زیادی عاید ما نکند اما به زندگی ما معنایی دیگر میبخشد. کسانی که در این تحقیق شرکت کرده بودند و زندگی معنادارتری داشتند، روابط را مهمتر از دستاوردهای زندگی شان می دانستند.
شادی از منفعتی که از دیگران می بریم زاییده می شود و معنا از آنچه به دیگران می دهیم. “گیرنده” شاد است و “دهنده” زندگی با معنایی دارد. کمک به دیگران زندگی را با معناتر می کند اما مستقیما ما را شاد نمی کند. اگر کمک به دیگران لذت دارد برای این است که زندگی معنادارتر می شود. بر اساس این تحقیق فداکاری و از خودگذشتگی تاثیر چندانی بر شادی می گذارد، شاید هم اندکی آن را کاهش می دهد، اما اهمیت بسیاری در معنادار بودن زندگی دارد.
نکته جالب دیگری که در این تحقیق روشن شد این بود که جرو بحث با دیگران شادی را کم می کند اما به زندگی معنایی بیشتر می بخشد. افراد شاد کمتر تمایل به جر و بحث دارند.
فرزند
بزرگ کردن بچه برای بسیاری از پدرها و مادرها دستاوردی مهم تلقی می شود چرا که نیازمند از خود گذشتن و وقف دیگری شدن است. به همین دلیل برای بسیاری از پدر و مادرهایی که در این تحقیق شرکت کرده بودند بزرگ کردن بچه، شادی شان را کمتر کرده اما به زندگی شان معنا داده بود. آنها هرچه وقت بیشتری برای فرزندشان گذاشته بودند زندگی معنی دارتری پیدا کرده بودند و این همان چیزی است که به آن “تناقض بچه داشتن” می گویند.
استرس و نگرانی
نیازی به گفتن نیست که استرس و نگرانی شادی را کم می کند اما عجیب این که به زندگی معنا می دهد. این که چرا چنین است تفسیرهای متفاوتی می تواند داشته باشد. شاید پیوند گذشته و حال و آینده، احتمال خطرهای پیش ِ رو را بیشتر برای فرد آشکار میکند و یا استمرار فعالیتهای دشوار و سنگین برای رسیدن به هدفی در آینده دور (که البته تحقق آن تضمین شده هم نیست) برای فرد استرس و نگرانی می آورد ، هرچند که به زندگی اش معنا می دهد.
محققان در پایان نتیجه می گیرند که شادی بیشتر حاصل برآورده شدن خواسته ها و نیازهاست، بخصوص از طرف دیگران و یا حتی با پول خرج کردن. اما معنا بیشتر فراهم کردن برای دیگران است و بیشتر با با تعریفی که فرد از “خود” دارد مربوط است. خلاقیت و خردمندی و افکار عمیق به زندگی معنی می دهد اما با استرس و نگرانی همراه است.
با وجود شرکتهایی که مشاغلی چون مدیر شادمانی دارند و کتابهای خودیاری که مدام پرفروشتر میشوند، شادی و خوشبختی کسبوکار بزرگی شده است اما گاهی احساس میکنیم که این صنعت خوشبختی است که دربهدر دنبال ماست بهجای اینکه ما در پی یافتن راه خود برای خوشنودی وشادکامی باشیم.
در اینجا چند درس زندگی برای شادی از زبان افرادی که باورهای متفاوتی را دارند نقل میکنیم تا شاید به دست آوردن دوباره شادی و خوشحالی کمک کنند.
۱. از شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید
اسنا اونیل، شخصیت معروف اینترنتی اهل استرالیا، به نظر میرسید همه آنچه میخواست را داشت، حدود یک میلیون فالوور در شبکههای اجتماعی و قراردادهای مدل بودن که از همهطرف به سویش سرازیر بود اما او به طور علنی اعلام کرد که از اینستاگرام بیرون خواهد رفت چون هیچکدام از این چیزها او را خوشحال نمیکند.
در واقع، با اینکه “در اوج” بود گفت که هرگز تا این حد “احساس بدبختی” نکرده است. مارکو لاکوبونی، استاد روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه کالیفرنیا UCLA میگوید که این طبیعی است که ما آنچه دیگران دارند را بخواهیم، چون ما دارای “عصبهای آینهای” هستیم و آنها ما را وامیدارند که چنین باشیم. اگر نتوانیم خود را با بُتهایمان مطابقت دهیم، احساس سرخوردگی و شکست میکنیم.
نیازی نیست همان کاری که اسنا کرد را بکنیم و برای همیشه از شبکههای اجتماعی خارج شویم فقط اگر میتوانیم گاهی به عصبهای آینهایمان استراحتی بدهیم و کمتر به اینستاگرام سر بزنیم.
۲. بیشتر بخوابید
چرتهای کوتاه نقش مهمی در شادمان بودن دارد. ما به راحتی از خواب خود صرفنظر میکنیم، اما خواب کافی به طور چشمگیری سطح شادمانی ما را بالا میبرد. در تحقیقی که دانیل کانمن و آلن ب. کروگر در زمینه تندرستی و شادمانی انجام دادند، دریافتند که ارتباط مستقیمی میان کیفیت خواب و خوشبختی و شادمانی کلی وجود دارد.
سعی کنید به مدت یک یا دو هفته در ساعت مشخصی به رختخواب بروید و تلاش کنید که به هیچوجه پس از آن ساعت بیدار نمانید. آیا این کار تغییری در خلقوخوی شما ایجاد کرد؟ اگر چنین بود تلاش کنید برای همیشه از این برنامه خواب پیروی کنید. کمکم شب زود خوابیدن عادتتان میشود و احساس شادکامی به سوی شما بازمیگردد.
۳. درستکار باشید
رواقیون، گروهی از فلاسفه حدود ۲۰۰۰ سال پیش میگویند اگر گناه نکنیم، دلیلی برای عذاب وجدان و احساس گناه وجود نخواهد داشت. در نتیجه میگویند درستکاری کلید شادمانی و خوشبختی است!
لیز گلوین محقق رواقی از دانشگاه رویال هالووی برای لئو دوره فشرده درستکاری و وارستگی راه انداخت. او میگوید که آنچه ضرورت دارد این است که هر فرد دریابد منطق نهفته در هر گونه بدرفتاری و کار ناشایست چیست و به آن رسیدگی کند.
لیز میگوید: “تنها راه یافتن راهی به سوی شادمانی و نیکبختی این است که با خودمان در مورد مواردی که از اصول اخلاقیمان سرپیچی کردهایم، صادق و روراست باشیم”. او ادامه میدهد: ” چه چیزی باعث میشود که خیانت کنیم؟ یا در نوشیدن افراط کنیم؟ یا دست روی کسی بلند کنیم؟ اگر دلیل این کارها را دریابیم، میتوانیم رفتارمان را عوض کنیم. اگر به فلسفه رواقی باور داشته باشیم، اصل این است که بدون درستکاری و وارستگی، شادمانی و خوشبختی ممکن نیست”.
۴. چیزی پیدا کنید که شور و اشتیاقتان را برانگیزد
در یک سالن ورزشی در شرق لندن، لئو از قهرمان جهانی بوکس تایلندی، رکسانا بیگم پرسید چه چیزی او را خوشحال میکند. او گفت:”اینکه بدانم به کجا میروم و هدفم در زندگی چیست… تمام ماجرا این است که کجا و چطور آدمی میخواهی باشی. وقتی این را دریابی، میتوانی سفر زندگی را ادامه دهی و این سفری خواهد بود سرشار از هیجان و شور و اشتیاق چون میتوانی نورو روشنی را در انتهای راه ببینی”.
هدف داشتن او را شادمان میکرد. توصیه رکسانا را بشنویم و “شور و اشتیاق” در زندگیمان بیافرینیم، چه بوکس باشد، چه بافتنی، چه نجاری و با اراده، هدف زندگی خود را پی بگیریم.
۵. خود را فراموش کن
لئو به معبد بودایی در بوردو فرانسه سفر کرد تا درباره راهی کاملاً متفاوت به سوی خوشبختی تحقیق کند. آیا خوشبختی و شادمانی واقعی با نابود کردن نفس به دست میآید؟
یکی از راهبههای معبد به لئو گفت: “هنر زندگی شادمانه آگاهی از بودن است”. گل سرخ از خاک و نور خورشید و کود ساخته شده است و ما و همه آدمهایی که در هر لحظه از زندگی با آنها برخورد میکنیم، از غذا و آبی که مصرف میکنیم، ساخته شدهایم. تلاش کنیم خود را قطعه کوچکی از پازل بزرگ جهان بدانیم. این فکر شما را شادمانتر نمیکند؟
۶. رنج را بپذیرید
همانطور که لئو در مزرعه کمک میکرد ، اهمیت پذیرش رنج را برای شادمانی و خوشبختی یاد میگرفت. این را سیمون، یک راهب تجربه کرده بود،
او میگوید:”من خیلی خیلی خشمگین بودم، اما این خشم از بین رفت”. ما اغلب سعی میکنیم خشم و رنج خود را خفه و سرکوب کنیم اما بوداییها بر اندوه و ناشادی خود سرپوش نمیگذارند بلکه به آن اجازه میدهند بیاید و آن را در جای خود قرار میدهند.
بدون لایولجن، نیلوفرآبی نمیروید! به جای انکار رنج خود مثلاً وقتی موقعیتی را از دست دادهاید یا احساس بیماری میکنید، تلاش کنید آن را بپذیرید. به حرف آسان است اما در عمل این به شما کمک خواهد کرد که شادمانتر باشید. چنان که لئو میگوید:”چیزهای بد در زندگی همه ما هست… اینها همه تَرَکهایی که اجازه میدهد نور از میان آنها عبور کند و بر ما بتابد”.
۷. از اینجا و اکنون لذت ببرید
درس دیگری که لئو از بوداییها یاد گرفت عشق ورزیدن به همه چیزهای اطرافمان بود. ما باید تلاش کنیم از هر قدم، هر دم و هر لقمه غذایی که میخوریم لذت ببریم و آن را عمیقاً حس کنیم. در مسیر هر روزهتان به محل کارتان، به اطرافتان نگاه کنید و شگفتیهای جهان را ستایش کنید. ذهنآگاهی و مراقبه و مدیتیشن به ما کمک میکند که در لحظه حضور داشته باشیم و از اینجا و اکنون لذت ببریم. برای این کار بد نیست کلاسی در نزدیکی خود پیدا کنید و در آن نامنویسی کنید!
۸. بشردوست و فداکار باشید
انجام دادن کارهایی برای دیگران و تلاش برای نجات دادن آدمها و چیزها، کمک میکند که شادمانتر باشیم. لئو میگوید:” شادمانی و خوشبختی احساسی ناپایدار است، اما احساسی که موقع کمک دارم احساس عمیق رضایتمندی و کامیابی است”. جنگیدن برای چیزی که به آن باور داریم یا شرکت داوطلبانه درنیکوکاری و خیریهای محلی به ما احساس بسیار خوب ارزشمندی میدهد و به ما کمک میکند تا کامیاب و شادمان باشیم.
این نوشتهها را هم بخوانید