چگونه خاطرات بد را فراموش کنم – ۱۸ ترفند خوب
در جلوی جمعیت افتادن. یک جدایی بد – یک ارائه و سخنرانی بد جلوی جمعیت … همه ما خاطرات بد و لحظات شرم آور داریم که ترجیح می دهیم فراموش کنیم. برخی به راحتی پشت سر گذاشته می شوند.
رویدادهای دیگری مانند دلشکستگی ممکن است با شما همراه باشد. رها کردن گذشته آسان نیست.
ممکن است به ویژه با خاطرات آسیب زا دست و پنجه نرم کنیم. خاطرات آسیب زا شدید هستند و به نظر می رسد که کنترل کل بدن ما را به دست می گیرند. آنها می توانند فلاش بک های بصری باشند که باعث می شوند ما از نظر جسمی احساس بیماری کنیم. اینها می توانند باعث سردرد، تعریق زیاد، معده درد و احساس ضعف در ما شوند. همچنین ممکن است بعد از اینکه فکر می کنیم از فلاش بک گذشته ایم، تأثیر استرس شدید را احساس کنیم.
همه میخواهیم انرژی خود را برای داشتن یک زندگی شادتر صرف کنیم، اما گاهی فقط گفتن این کار ساده است.
اگر یاد بگیریم که لحظات آسیبزا از گذشته را فراموش کنید، مزایایی دارد. چه آنهایی که واقعا به شما آسیب زده اند و چه آنهایی که فقط یک شرمندگی مختصر بودهاند اما فکرشان شما را رها نمیکند.
یادآوری سه مرحله اصلی دارد: جذب، ذخیره و به خاطر آوردن. ( این واژهها علمی نیستند.)
رابرت ای بیورک، استاد روانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا میگوید: “وقتی مردم از حافظهشان شکایت میکنند، فکر میکنند مشکلشان این است که به اندازه کافی اطلاعات در ذهن خود نگه نمیدارند. اما حداقل بخشی از این مشکل به این مربوط میشود که آنها به اندازه کافی و به شکل کارآمد فراموش نمیکنند”؛ نظریهای که روز به روز در میان محققان محبوبیت بیشتری پیدا میکند.
درست مثل این است که در یک اتاق شلوغ و بههمریخته، فقط به دنبال پیدا کردن چیزهایی باشید که به آنها نیاز دارید.
ذهن خود را مرتب کنید
هر چه اطلاعات بیشتری به ذهن بسپاریم، احتمال تداخل خاطراتمان هم بیشتر میشود. به نظر میرسد اطلاعات قدیمی و بیربط، تلاش ما برای به کارگیری خاطرات خوب را با مشکل روبرو میکنند، فرایندی که در تصمیمگیریها نقشی حیاتی دارد.
بلیک ریچاردز و پل فرانکلند از دانشگاه تورنتو معتقدند فراموشی، فقط ناتوانی در یادآوری نیست و در واقع یک مکانیزم درونی و ذاتی است. به گفته آنها هدف اصلی حافظه کمک به تصمیمگیری هوشمندانه از طریق نگه داشتن خاطرات مهم و رها کردن اطلاعات غیرضروری است.
فراموش کردن را یاد بگیریم
احتمالا میگویید: “همه اینها خیلی خوب است اما چطور فراموش کنم؟”
برای این کار، به این توصیهها توجه کنید:
۱- دست از مرور خاطرات خود بردارید
توانایی ما برای یادآوری یک خاطره مشخص به مسیری در دل یک جنگل شباهت دارد؛ هر چه بیشتر در آن مسیر جلو میروید، بیشتر نظرتان را جلب میکند. این اتفاق ارتباط فیزیکی میان نورونها در مغز را قویتر میکند و باعث میشود ذهن تصور کند خاطرهای که دنبالش هستیم، مهم است.
۲- تمرین، تمرین،تمرین
حافظه را میشود تمرین و آموزش داد. مایکل اندرسون، استاد دانشگاه کمبریج سال ۲۰۰۱ در تحقیق خود ثابت کرد سرکوب یک سری اطلاعات مشخص به شکل فعالانه میتواند به مهار خاطرات ناخواسته کمک کند.
اگر فروید الان زنده بود احتمالا میگفت این خاطرات سرکوب شده دوباره به سراغت خواهند آمد اما آقای اندرسون معتقد است این بهترین روش برای سر و سامان دادن به احساسات و افکارمان دست کم برای مدتی کوتاه است.
۳- ورزش قلبی- عروقی
بلیک ریچارد روی موشها مطالعه کرده، بنابراین نمیتواند در مورد انسانها تضمینی بدهد. اما او در طول آزمایشهای خود روی این حیوانات به این نتیجه رسیده که میان فراموشی و افزایش تولید نرونها در هیپوکامپ ( مرکز یادگیری در مغز) رابطه وجود دارد.
ارتباطات میان نورنها در مغز ما به شکل مداوم در حال تغییر است. سلولهای مغزی میتوانند ضعیف شوند یا به طور کل از بین بروند. با بوجود آمدن نورونهای تازه اما مدارهای مغزی در هیپوکامپ دوباره شکل میگیرند و جایگزین خاطرات کنونیمان میشوند.
یکی از مطمئنترین راهها برای افزایش تولید سلولهای عصبی در مغز – دست کم در موشها- انجام ورزشهای قلبی -عروقی است.
مهارت در فراموش کردن، به اندازه به یاد آوردن برای انسان ضروری است. خلاص شدن از خاطرات ناخواسته و احساسات مربوط به آنها کار سختی است، اما تمرین اوضاع را برایمان بهتر میکند. پس دست به کار شوید و این توصیهها را به کار ببندید.
4- ایجاد الگوهای فکری سالم – از اشیاء و مکان هایی که باعث تحریک حافظه می شوند اجتناب کنید
آیا متوجه میشوید که وقتی به مکانهای خاصی میروید یا در اطراف چیزهای خاصی هستید، به خاطر حافظه بدتان کور میشوید؟ شاید شما متوجه نشده باشید که آنها هستند که خاطرات شما را تحریک می کنند. به عنوان مثال، شاید حافظه بد شما مربوط به حادثه ای است که در مدرسه ابتدایی شما رخ داده است و هر بار که از آن عبور می کنید به یاد می آورید که چه اتفاقی افتاده است. اگر از صبح مسیر جدیدی را برای رفتن به محل کار خود انتخاب کنید و از خیابانی که مدرسه شما در آن است دوری کنید، می توانید بیشتر اوقات ذهن خود را از حافظه بد دور نگه دارید. اگر بتوانید به طور کامل از چیزهایی که باعث ایجاد حافظه بد شما می شود اجتناب کنید، ممکن است در نهایت از ذهن شما محو شود. شما دلایل کمتری خواهید داشت و با ادامه زندگی، خاطره بد را با افکار مهم تری جایگزین خواهید کرد.
البته، همه محرکها کاملاً قابل اجتناب نیستند، و شاید نخواهید مجبور شوید مسیر خود را برای رسیدن به محل کار تغییر دهید، یا مجموعه کتابهای علمی تخیلی خود را اهدا کنید، یا فقط به خاطر آخرین باری که آنها را دیدید، گوش دادن به گروه مورد علاقهتان را متوقف کنید. زنده همان شبی بود که سابقتان به شما گفت که در حال پایان دادن به رابطه است. اگر اجتناب از محرکها امکانپذیر نیست، یا به این دلیل که تعداد آنها بسیار زیاد است یا اینکه از دادن آن قدرت به حافظه ناراحت هستید، راههای دیگری نیز وجود دارد که میتوانید با حافظه مقابله کنید.
5- به حافظه توان بدهید تا زمانی که قدرت خود را از دست بدهدچ
این مرحله برای بسیاری از افراد جواب می دهد. چند بار اول که چیز بدی را به یاد می آورید، ممکن است شما را غافلگیر کند و احساس اضطراب و بی حالی در شما ایجاد کند. انگیزه شما ممکن است این باشد که تا حد امکان از فکر کردن به آن اجتناب کنید، اما تلاش برای سرکوب کردن حافظه زمانی که دوباره در ذهن شما ظاهر می شود، می تواند به آن قدرت بیشتری بدهد. به جای اینکه آن را از ذهن خود بیرون کنید، به خودتان اجازه دهید آنچه اتفاق افتاده را به یاد بیاورید. تا زمانی که نیش خود را از دست بدهد به آن فکر کنید. در نهایت، دیگر خیلی به آن فکر نمی کنید، و وقتی این کار را انجام دهید، دیگر دردناک نخواهد بود. اگر خاطرات در ذهن شما سنگینتر میشوند، پیادهروی طولانیمدت یا هر ورزش را سریع انجام دهید. سعی کنید از این واقعیت راحت باشید که رویدادی که باعث ایجاد خاطره شده است اکنون به پایان رسیده است. هر اتفاقی افتاده – مردم به خجالت شما می خندند یا موقعیت خطرناکی که تحمل کرده اید – در گذشته است.
در برخی موارد، فکر کردن به یک خاطره بد می تواند کمی وسواسی شود. با یادآوری مکرر خاطره، احساسات خود را مشاهده کنید. اگر متوجه شدید که حتی پس از فکر کردن عمدی به خاطره، همچنان این قدرت را دارد که به شما آسیب برساند، روش دیگری را برای خلاص شدن از شر خاطره بد امتحان کنید.
6- تغییر حافظه را امتحان کنید
هر بار که چیزی را به یاد می آورید، حافظه کمی تغییر می کند. مغز شما شکاف های کوچکی در حافظه شما را با جایگزین کردن آنها با اطلاعات نادرست جبران می کند. شما می توانید با جایگزین کردن قسمت های بد یک حافظه با اطلاعات مختلف، از نحوه عملکرد مغز خود بهره ببرید. در نهایت، شما شروع به یادآوری نسخه تغییر کرده اید.
] به عنوان مثال، فرض کنید یک خاطره از دوران کودکی شما در مورد سوار شدن بر قایق در دریاچه با پدرتان دارید. یادت میآید که پدرت در پشت لنگر با شلوارک قرمز و عینک آفتابی، فریاد میزند و در حالی که تو را تماشا میکند که بیش از حد روی ریل خم شدهای و در آب میافتی، فریاد میزند. میدانید که این اتفاق افتاده است، اما سالها بعد وقتی به عکسی نگاه میکنید از روزی که دیدید پدرتان شلوار جین پوشیده بود و نام قایق “شنگ ماهی” بود. همانطور که می بینید، حافظه ها هرگز کاملا دقیق نیستند و می توان آنها را تغییر داد.
سعی کنید بخشی از حافظه را تغییر دهید که احساس بدی به شما می دهد. با استفاده از مثال بالا، اگر به یاد دارید که هنگام افتادن در دریاچه احساس ترس و تنهایی کرده اید، سعی کنید خاطره را دوباره تصور کنید تا بر روی احساس عالی نجات توسط پدرتان تمرکز کنید.
هر بار که به خاطره فکر می کنید، کمی متفاوت خواهد بود. اگر هر بار به جای احساسات بد روی احساسات خوب تمرکز کنید، لحن حافظه شروع به تغییر می کند. شاید از یک خاطره بد به یک خاطره عالی تبدیل نشود، اما ممکن است قدرت آسیب رساندن به شما را از دست بدهد.
7- روی خاطرات شادتر تمرکز کنید
گاهی اوقات مغز ما وارد شیارهایی می شود که خروج از آن دشوار است. اگر متوجه شدید که زیاد به خاطرات بد فکر می کنید، ذهن خود را آموزش دهید که به جای آن به خاطرات شاد روی بیاورد. به یک خاطره بد به اندازه کافی زمان ندهید تا خلق و خوی شما را تغییر دهد یا در شما احساس اضطراب ایجاد کند. در عوض، لحظه ای که به ذهن شما می رسد، فکر خود را به خاطره ای شادتر تغییر دهید. به تمرین مثبت اندیشی ادامه دهید تا زمانی که دیگر به طور خودکار در همان شیارهای ذهنی قدیمی نیفتید. سعی کنید حافظه بد خود را با یک حافظه خوب همراه کنید. برای مثال، اگر نمیتوانید از فکر کردن به زمانی که ارائهای را زیر و رو کردهاید و کل کلاس خندیدهاند، دست بکشید، آن خاطره را با خاطره زمانی که عملکرد خوبی داشتهاید و مورد تحسین قرار گرفتهاید، جفت کنید. هر بار که به خاطره بد فکر می کنید، افکار خود را به خاطره خوب تغییر دهید. داشتن یک حافظه خوب در ذهن شما باعث می شود وقتی احساس بدی دارید مغز خود را برای
8- یاد بگیرید که در زمان حال باشید
به تمرین توجه بیشتر به لحظه حال می گویند ذهن آگاه بودن . این به معنای تمرکز بر اینجا و اکنون به جای تمرکز بر گذشته یا پیش بینی عصبی آینده است. هوشیار بودن یک راه عالی برای کاهش استرس و بهره مندی بیشتر از زندگی است. به جای صرف زمان و انرژی برای نگرانی در مورد چیزهایی که نمی توانید تغییر دهید، می توانید چمدان ها را رها کنید و فقط باشید . اغلب اوقات، مردم اجازه میدهند که ذهنشان در طول فعالیتهای روزانهشان منحرف شود و کاملاً از کاری که انجام میدهند، آگاه میشوند. بهجای رفتن به «خلبان خودکار»، زمانی را برای توجه به جزئیات کوچک، مانند صداها یا بوهایی که معمولاً به آنها توجه نمیکردید، اختصاص دهید. این به شما کمک می کند تا ذهن شما را به لحظه حال بازگردانید تا اینکه به خاطرات منحرف شوید.
مانترای را بپذیرید که می توانید آن را تکرار کنید، زمانی که افکارتان به مکان هایی می روند که نمی خواهید بروند. به عنوان مثال، می توانید بگویید “من اینجا هستم” یا “من زنده هستم”. چیزی بگویید که در زمان حال شما را متاثر کند. این به شما کمک می کند تا متوجه شوید که یک انتخاب دارید.
توجه داشته باشید که بدن شما در اینجا، در حال حاضر چه احساسی دارد. به حواس خود توجه کنید: در حال حاضر چه چیزی را می شنوید، می بینید، می چشید و چه می بویید؟ مطمئن شوید که حواس خود را به خاطرات گذشته محدود نکنید.
مدیتیشن را امتحان کنید . بیشتر اشکال مدیتیشن همه در مورد ذهن آگاهی هستند. تمرکز بر تنفس و رهایی ذهن از حواسپرتی به شما کمک میکند در زمان حال کاملتر زندگی کنید. تمرین منظم مدیتیشن نه تنها به تمرکز شما کمک می کند، بلکه نشان داده شده است که خلق و خوی کلی را نیز بهبود می بخشد.
9- آنچه را که از رویداد ناگوار یاد گرفتهاید در نظر بگیرید
حتی وحشتناک ترین تجربه ها هم می توانند چیزی به ما بیاموزند. ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا بفهمید چه چیزی یاد گرفته اید، به خصوص اگر حادثه تازه باشد. اما اگر بتوانید به گذشته نگاه کنید و ببینید که از این موقعیت عقل به دست آورده اید، ممکن است حافظه بد شما بخشی از نیش خود را از دست بدهد
آیا می توانید آستر نقره ای را پیدا کنید که قبلاً به آن توجه نکرده اید؟ به یاد داشته باشید که تجربیات منفی بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی هستند. تجربیات دشوار ما را قوی تر می کند و به ما کمک می کند تا لحظات لذت بخش زندگی را درک کنیم. بدون احساس بد گهگاهی، نمیتوانیم از احساس خوب قدردانی کنیم.
سعی کنید نعمت های خود را بشمارید. هر چیزی که ممکن است در نتیجه این حافظه از دست داده باشید، لیستی از چیزهایی که اکنون به خاطر آنها سپاسگزار هستید تهیه کنید.
10- خاطرات شاد جدید را شکل دهید
با گذشت زمان، حافظه بد طبیعتاً کمی کمرنگ می شود. شما می توانید با زندگی کامل و ایجاد خاطرات خوب جدید برای پر کردن ذهن خود، روند را تسریع کنید. برای انجام کارهایی که از آنها لذت می برید با افرادی که شما را خوشحال می کنند وقت بگذارید. هرچه خاطرات مثبت بیشتری بسازید، در دراز مدت خاطرات منفی کمتر به نظر می رسند. رفتن به مکانهایی که قبلاً هرگز نرفتهاید میتواند به شما کمک کند، بنابراین میتوانید تجربیات کاملاً جدیدی داشته باشید که به هیچ وجه به گذشته آلوده نشدهاند. یک پرواز به یک شهر جدید رزرو کنید، یا در شهر خود یک توریست باشید و به محله ای بروید که معمولاً به آن سفر نمی کنید.
اگر سفر هدف شما نیست، روال خود را به روش دیگری تغییر دهید. به رستوران جدیدی بروید که هرگز امتحان نکرده اید، یک غذای چالش برانگیز بپزید یا همه دوستان خود را برای یک مهمانی شام دعوت کنید.
11- زندگی پرمشغله ای داشته باشید
برنامه خود را پر نگه دارید و ذهن خود را تحریک کرده، بنابراین زمان کمتری برای تمرکز بر روی افکار منفی خواهید داشت. اگر تمایل دارید زمان زیادی را تنها بگذرانید، بهتر است بیشتر با دوستان خود بیرون بروید یا بیشتر به خانواده خود سر بزنید. حواس خود را با یک کتاب خوب پرت کنید یا سرگرمی جدیدی انتخاب کنید. هر چه زمان بیشتری را صرف نشستن بدون هیچ کاری بکنید، بیشتر به خاطرات قدیمی فکر می کنید. در اینجا چند عامل حواس پرتی وجود دارد که به شما کمک می کند مشغول بمانید:
فعالیت بدنی جدیدی مانند فوتبال یا کیک بوکسینگ انجام دهید. اگر اهل ورزش نیستید، خود را به چالش بکشید تا روزانه چند مایل پیاده روی کنید یا یوگا را شروع کنید. به چالش کشیدن خود از لحاظ فیزیکی راهی عالی برای رهایی ذهن از افکار منفی است. ورزش باعث می شود مغز شما اندورفین ترشح کند که خلق و خوی شما را بهبود می بخشد.
چیزی جدید ایجاد کنید. شما می توانید یک لباس بدوزید ، یک نقاشی بسازید ، یا یک آهنگ بنویسید . انرژی خود را برای ساختن چیزی بریزید و زمانی برای فکر کردن به خاطرات بد نخواهید داشت.
فرصتی پیدا کنید تا وقت خود را به صورت داوطلبانه اختصاص دهید. کمک به دیگران راهی عالی برای دور کردن ذهن شما از مشکلات خود است.
12- از الکل و مواد مخدر خودداری کنید
استفاده از موادی که ذهن را تغییر می دهد می تواند اوضاع را بدتر کند، به خصوص اگر خاطره بد شما را دچار افسردگی یا اضطراب کرده باشد. الکل می تواند افسردگی، تحریک پذیری و اضطراب را افزایش دهد، به ویژه در افرادی که قبلاً این علائم را تجربه کرده اند. برای اینکه ذهنیت خود را مثبت نگه دارید، بهتر است مصرف الکل و مواد مخدر را محدود کنید یا به طور کامل از آن خودداری کنید. استفاده از الکل و مواد مخدر به عنوان راهی برای فراموش کردن خاطرات بد، یا راهی برای جلوگیری از هر نوع احساس منفی، اغلب منجر به اعتیاد می شود .
اگر متوجه شدید که وقتی نمیخواهید چیزی را که شما را آزار میدهد به خاطر بسپارید، به الکل یا مواد روی میآورید، اکنون به دنبال کمک باشید.
از سایر اشکال فرار نیز باید اجتناب شود. اگر تمایل به قمار، پرخوری یا پناه بردن به عادتی دارید که میتواند برای سلامتی شما مضر باشد، مهم است که رفتار خود را بپذیرید و آن را به تنهایی یا با کمک یک درمانگر کنترل کنید. یا گروه پشتیبانی
13- سلامتی خود را در اولویت قرار دهید
وقتی درگیر افکار منفی هستید، به یاد داشته باشید که به خوبی از خودتان مراقبت کنید. اما حفظ سلامتی بدن تاثیر زیادی بر طرز فکر شما دارد. خوردن غذای مغذی، خواب کافی و ورزش چند بار در هفته کمک زیادی به حفظ خاطرات بد می کند. علاوه بر اطمینان از برآورده شدن نیازهای اولیه خود، برای کمک به کاهش اضطراب ناشی از حافظه بدتان، کمی خود را نازک کنید. رژیم غذایی متعادلی داشته باشید که شامل مقدار زیادی میوه و سبزیجات تازه، پروتئین بدون چربی، غلات کامل و چربی های سالم است.
سعی کنید هر روز 30 دقیقه تا یک ساعت ورزش کنید، حتی اگر فقط یک پیاده روی طولانی بعد از کار انجام دهید.
سعی کنید هر شب هفت تا هشت ساعت بخوابید، زیرا خستگی می تواند احساسات شما را بالاتر از حد معمول کند و مستعد ماندن در خاطرات بد شود.
14- حافظه و احساسات منفی مرتبط با آن را بپذیرید
در حالی که ممکن است این امر معکوس به نظر برسد، کاتارسیس یک عنصر کلیدی در روند درمان است.
سرکوب یک خاطره بد فقط باعث می شود که بعداً در زندگی دوباره و با شدت بیشتری ظاهر شود. اجازه دهید احساس عصبانیت، غمگینی، خجالت یا صدمه دیدن کنید. اگر نیاز به گریه یا فریاد دارید، این کار را انجام دهید. از طرفی بیرون خواهید آمد و احساس توانایی بیشتری برای کنار آمدن دارید تا اینکه بخواهید درد خود را نادیده بگیرید.
15- با کسی در موردش صحبت کنید
به دوست یا یکی از اعضای خانواده که به آنها اعتماد دارید مراجعه کنید. افراد دیگر می توانند توصیه هایی ارائه دهند، داستان های مشابهی را به اشتراک بگذارند و حتی به شما اطمینان دهند که شاید این حادثه به همان اندازه که در ذهن شما تصور کرده اید وحشتناک نبوده است.
ر صورت امکان، با فردی که با حادثه ارتباطی ندارد صحبت کنید. این به شما دیدگاه جدیدی را می دهد که به آن نیاز دارید. پیوستن به یک گروه پشتیبانی را در نظر بگیرید. برای یافتن یک گروه
پشتیبانی در منطقه خود که با موضوع خاصی در دست بررسی است، تحقیق کنید. گروه های حمایتی زیادی برای طلاق های اخیر، جدایی ها، بیماری های مزمن و غیره وجود دارد.
اگر برای به اشتراک گذاشتن تجربه با دیگران راحت نیستید، در مورد آن در یک مجله شخصی بنویسید و آن را در مکانی امن نگه دارید که هیچ کس دیگری آن را پیدا نکند.
16- روان درمانی را در نظر بگیرید
اگر احساس می کنید به چیزی بیش از آنچه که یک دوست یا یکی از اعضای خانواده می تواند ارائه دهد نیاز دارید، صحبت با یک متخصص ممکن است انتخاب مناسبی برای شما باشد. از آنجایی که رابطه پزشک و بیمار محرمانه است، لازم نیست نگران سانسور خود یا احساس خجالت باشید.
یک درمانگر می تواند به شما کمک کند محرک های خود را شناسایی کرده و یاد بگیرید که بر آنها غلبه کنید. او تکنیک هایی را به شما آموزش می دهد که می توانید از آنها برای شکستن خاطرات بد در ذهن خود استفاده کنید.
درمان شناختی رفتاری برای افرادی که با تروما سر و کار دارند مفید است. به دنبال یک درمانگر متخصص در این رویکرد باشید
۱۷- بررسی کنید که آیا به (PTSD) مبتلا هستید یا خیر
این اختلال می تواند پس از یک تجربه وحشتناک و مضر مانند سوء استفاده جنسی، تصادف بد رانندگی، تجاوز شدید یا ابتلا به یک بیماری ناتوان کننده ایجاد شود.
برای افراد مبتلا به PTSD، خاطرات تروما محو نمی شوند. این احساس اضطراب دائمی را ایجاد می کند که وضعیت بد دوباره اتفاق می افتد. اگر فکر می کنید ممکن است به PTSD مبتلا باشید، مهم است که به دنبال کمک باشید، زیرا این چیزی نیست که خودتان بتوانید با آن مقابله کنید
علائم PTSD شامل فلاش بک ها، کابوس ها و افکاری است که شما را می ترساند.
ممکن است از نظر عاطفی احساس بیحسی، افسردگی یا دائماً نگرانی داشته باشید، با این احساس که دائماً در معرض خطر هستید.
۱۸- درمان های خاص را در نظر بگیرید
اگر احساس می کنید در دام خاطرات یک تجربه آسیب زا افتاده اید، درمان هایی وجود دارد که ممکن است کمک کند. این درمان ها معمولاً همراه با روان درمانی برای بهترین نتایج ممکن استفاده می شوند. با یک روانپزشک قرار ملاقات بگذارید تا در مورد اینکه آیا یک درمان خاص ممکن است به شما کمک کند تا در نهایت از خاطرات بدی که بر کیفیت زندگی شما تأثیر می گذارد رهایی پیدا کنید یا خیر، قرار ملاقات بگذارید. دارو ممکن است اولین درمانی باشد که باید امتحان کرد.
داروهای ضد افسردگی یا داروهای ضد اضطراب اغلب برای افرادی که در فرار از افکار منفی مشکل دارند تجویز می شود.
تجربه جسمانی درمانی با هدف بازگرداندن تماس شما با آنچه بدن شما احساس می کند، است. روی تصحیح پاسخ جنگ یا گریز تمرکز می کند تا وقتی خطری وجود ندارد دیگر فعال نشود.
الکتروشوک درمانی روشی موثر برای رهایی از خاطرات آسیب زا در زمانی است که هیچ درمان دیگری کارساز نیست.