فیلم وقایعنگاری نارنیا: شیر، زن جادوگر و لباسها – معرفی و خلاصه و تحلیل – The Chronicles of Narnia: The Lion, the Witch and the Wardrobe
سرگذشت نارنیا: شیر، جادوگر و جالباسیعنوان فیلمی فانتزی برگرفته از رمانی شیر، کمد و جادوگر نوشته سی اس لوئیس است که توسط اندرو آدامسون کارگردانی و توسط کمپانی والت دیزنی تولید و در سال ۲۰۰۵ اکران گردید. این فیلم نخستین قسمت از سهگانه سرگذشت نارنیا محسوب میشود. در این فیلم ویلیام مسلی در نقش پیتر پونسی، آنا پاپپلول در نقش سوزان پونسی، اسکندر کینس در نقش ادموند پونسی و جورجیا هنلی در نقش لوسی پونسی نقشآفرینی میکنند.
سرگذشت نارنیا:شیر، جادوگر و جالباسی در ۹ دسامبر ۲۰۰۵ در اروپا و آمریکای شمالی با استقبال منتقدان اکران شد و در گیشه بسیار موفق بود و بیش از ۷۴۵ میلیون دلار فروش جهانی داشت و به سومین فیلم موفق سال ۲۰۰۵ تبدیل شد. این فیلم در هفتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار در سه رشته بهترین چهرهپردازی و آرایش مو، بهترین صداگذاری و بهترین جلوههای تصویری نامزد شود که موفق به دریافت جایزه بهترین چهرهپردازی شد.
دنباله این فیلم با عنوان سرگذشت نارنیا: شاهزاده کاسپین در سال ۲۰۰۸ اکران شد.
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مارک جانسن و فیلیپ استیوئر
کارگردان : اندرو آدامسن
فیلمنامهنویس : آن پیکاک، کریستوفر مارکوس، استیون مکفیلی و آدامسن، برمبنای کتابی نوشتهٔ ک. ا. لوئیس
فیلمبردار : دانلد مکآلپاین
آهنگساز(موسیقی متن) : هَری گرگسن ـ ویلیامز
هنرپیشگان : جرجی هنلی، اسکندر کینز، ویلیام موزلی، آنا پاپلول، تیلدا سوئینتن، جیمز مکاووی، جیم برودبنت، کیران شاه، ری وینستون، دون فرنچ و جیمز کازمو
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۰ دقیقه
خواهر و برادرهای ̎خانوادهٔ پونسی̎ (̎پیتر̎/ موزلی، ̎سوزان̎/ پاپلول، ̎ادموند̎/ کینز و ̎لوسی کوچک̎/ هنلی)، پس از گسترش بمبارانهای لندن، به اتفاق مادرشان به ملک آرام و دوردستی که پروفسور (برودبنت) در آن زندگی میکند، میروند. موقع بازی قایمموشک، ̎لوسی̎ وارد گنجهای بزرگ میشود و ناگهان خود را در جنگلی پوشیده از برف مییابد. او در آنجا با یک ̎فون̎ (ربالنوع دشت و جنگل در اساطیر رُمی) به نام ̎آقای تامنوس̎ (مکاووی) روبهرو میشود که نیم انسان ـ نیم بز است و شگفتی خود را از دیدن ̎لوسی̎ ـ که او را ̎دختر حوا̎ مینامد، ابراز و او را به اقامتگاه راحت و دلچسب خود دعوت میکند.
̎فون̎ اظهار میدارد که ̎نارنیا̎ تحت سلطهٔ ملکهٔ خبیثی به نام ̎جادوگر سفید̎ (سوئینتن) است که آن سرزمین را در زمستانی ابدی نگه داشته و صد سالی مانع ورود کریسمس به آنجا شده است. با آنکه ملکه فرمان داده تا هر آدمی در ̎نارنیا̎ پیدا شد باید بلافاصله به او تحویل شود ولی ̎آقای تامنوس̎ به ̎لوسی̎ اجازه میدهد به سفر خود ادامه دهد. موقع دومین سفرش از طریق گنجه، برادرش، ̎ادموند̎ نیز ̎لوسی̎ را همراهی میکند اما بلافاصله ملکه، ̎ادموند̎ را پیدا میکند و فریبش میدهد که اگر بعداً خواهر و برادرهایش را نیز همراه بیاورد، او را پادشاه نارنیا خواهد کرد. در سفر بعدی، ̎پیتر̎ و ̎سوزان̎ به خواهر و برادرشان، ̎لوسی̎ و ̎ادموند̎ میپیوندند و در آنجا ̎خانم و آقای بیور̎ (با صدای وینستون و فرنچ) از ایشان پذیرائی میکنند و شادمانه از ورود قریبالوقوع منجی شیروشِ بزرگ، ̎اصلان̎، خبردارشان میکنند.
از سوی دیگر، ̎ادموند̎ که از جمع بچهها جدا شده و به سراغ ملکه رفته، اسیر این ساحرهٔ خبیث شده و به اتفاق ̎فون̎ در سلولی سرد و یخ محبوس شده است. ساحره که از ورود قریبالوقوع آن موجودات مزاحم باخبر شده، گرگهای وحشیاش را به استقبالشان میفرستد. اما با ورود ̎اصلان̎ به صحنه، ماجرا جنبهای متفاوت به خود میگیرد. ̎اصلان̎ برای نجات ̎نارنیا̎ و ساکنانش، معاملهای با ملکه انجام میدهد و برای دست یافتن به یک هدف خیر بزرگ خودش را قربانی میکند.
مجموعه رمان هفت جلدی وقایعنگاری نارنیا را میشود به تعبیری ارباب حلقههای نوجوانان نامید. لوئیس، دوست و هماتاق و همکار آکسفوردی تالکین بود و دنیاهای مشترکی که این دو نفر آفریدند، از منشأهای فکری و عقیدتی مشابهشان سرچشمه میگیرد. نارنیا هم مثل ارباب حلقهها منبع الهام و تأثیر خیلیها بوده (رولینگ نویسندهٔ مشهور سری هری پاتر میگوید کتابهای نارنیا را جائی گذاشته که چشمش به آنها نیفتد، والا ناچار میشود بهمحض دیدنشان برای بار چندم از سر تا تهاش را بخواند). لوئیس (۱۸۹۸ ـ ۱۹۶۳) پیش از مرگ تمایلی به فیلم شدن نارنیا نداشت و خصوصاً تلویزیون را برای اینکار حقیر میشمرد.
او فقط موقعی با ساخته شدن فیلم موافقت کرد که نسخهٔ آزمایشی کوتاهی از بخشی از داستان را نشانش دادند تا خیالش از بابت واقعنمائی تکنولوژیک دنیای افسانهای داستان راحت شد (پسرخواندهاش، داگلاس گرشم هم بهعنوان یکی از تهیهکنندگان فیلم در این تغییر عقیده بیتأثیر نبود). نخستین فیلم سری، به مفهوم واقعی، اثر نوجوانانهٔ مخصوص کریسمس است که هم سرگرمی و فانتزی باب این سن و سال را دارد و هم آموزههای اخلاقی و مذهبیاش را به زبان سادهای میگوید. اقتباس نسبتاً وفادارانهٔ آدامسن در فاصلهٔ خیلی دوری نسبت به ارباب حلقههای پیتر جکسن میایستد؛ نه عمق و چندلایگی آن را دارد و نه از نظر ساخت و پرداخت به گرد پای حماسهٔ جکسن میرسد. برای مثال کافی است هر کدام از صحنههای نبرد سه گانهٔ ارباب حلقهها را با صحنهٔ جنگ موجودات افسانهای در نارنیا مقایسه کنید. شاید بخشهای بعدی داستان که روی پرده بیاید، سازندگان سری فکری برای این مقایسهٔ گریزناپذیر و ارتقاء سطح کیفی و فنی و سینمائی اثر بکنند. هرچند فیلم آدامسن جلوههای ویژهٔ قابل قبولی دارد و شخصیت شیر داستان کاملاً محصول تکنولوژی دیجیتال است، اما قسمت اول فیلم ـ برخلاف نظر مرحوم لوئیس ـ چیزی شبیه محصولات شبکههای تلویزیونی است که شاید تماشایش خیلیها را مغبون نکند، اما حاصل قابل توجهی هم برای مخاطب نخواهد داشت.
این نوشتهها را هم بخوانید