فیلم بیتل جوس- معرفی و بررسی و نقد – Beetlejuice 1988
سال تولید : ۱۹۸۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ریچارد هاشیموتو، لاری ویلسن و مایکل بِندر
کارگردان : تیم برتن.
فیلمنامهنویس : مکداول و وارن اسکارن، برمبنای داستانی نوشته ویلسن و مکداول
فیلمبردار : توماس آکرمن
آهنگساز(موسیقی متن) : دانی الفمن
هنرپیشگان : الک بالدوین، جینا دیویس، مایکل کیتن، کاترین اوهارا، گلن شادیکس، وینونا رایدر، جفری جونز، سیلویا سیدنی و پاترس مارتینز.
نوع فیلم : رنگی، ۹۲ دقیقه.
«آدام میتلند» (بالدوین) و همسرش، «باربارا» (دیویس)، که برای خرید از خانه خارج شدهاند، در جریان تصادفی کوچک میمیرند. اما روحشان پس از مدتی به زمین باز میگردد. آن دو بیهوده میکوشند تا «چارلز دیتس» (جونز)، همسرش، «دلیا» (اوهارا) و دخترشان، «لیدیا» (رایدر) را که به خانه آنان نقل مکان کردهاند، بترسانند و فراری دهند. آن دو آرامآرام با «لیدیا» که برخلاف والدینش شخصیتی آرام و منزوی دارد، رابطه برقرار میکنند. همچنین بهطور ناخواسته با روح شریری بهنام «بیتل جوس» (کیتن) آشنا میشوند و هنگامی که کوشششان برای به وحشت انداختن «چارلز» و «دلیا» به جائی نمیرسد، از او کمک میخواهند. اما «بیتل جوس» دردسر درست میکند و هنگامی که قصد دارد «لیدیا» را وادار به ازدواج با خود کند، «آدام» و «باربارا» به کمک دختر جوان میآیند…
بیتلجوس که به یک برداشت نقاشی متحرک سوررآلیستی امروزی از تاپر (نورمن ز. مکلیود، 1937) میماند، مثل ساخته قبلی برتن، ماجرای بزرگ پی وی (1985) توانائی او را در خلق یک دنیای «نقاشی متحرک» به نمایش میگذارد. نمونه درخشان فضاسازی سوررآل برتن، اتاق انتظار مردگان در جهان دیگر است که آنان در آن به همان شکلی که مردهاند، منتظر رسیدن نوبتشان هستند! فیلم به لحاظ مضمونی نیز از غنیترین آثار برتن به شمار میآید: «میتلندها» بهعنوان شخصیتهای اصلی فیلم، مثل دیگر شخصیتهای آثار برتن («جوکر» و «زنگربهای») میمیرند و در قالب تازهای به زندگی برمیگردند.
آنان همچنین مثل دیگر شخصیتهای تیپیک برتن از حریم شخصی خود، که اینجا در قالب خانهشان تجلی یافته، دفاع میکنند و کوشششان برای بیرون راندن «دیتسها» از خانه، تلاش سایر شخصیتهای دیگر فیلمهای برتن را برای دفاع از هویتشان در ذهن تداعی میکند. شخصیت «بیتل جوس» با تنهائی ابدی و بهویژه «منطق» نامعقول اعمالش، طرحی اولیه برای شخصیتهای منفی آثار بعدی برتن، مثل «جوکر» و «پنگوئن» به شمار میآید. دیدگاه نقاد و نکتهیاب برتن در مورد عملکرد «رسانهها» در اینجا نیز «تلویزیون» و «مطبوعات» را بینصیب نمیگذارد: «بیتل جوس» با مطالعه روزنامه از آمار در گذشتگان آگاهی مییابد و همچنین از طریق تلویزیون با «میتلندها» تماس برقرار میکند و به تبلیغ برای خویش میپردازد. اما مسلماً جذابترین ایده فیلم، نحوه برخورد آن با «مرگ» است:
بهعنوان پدیدهای «بدیهی» و گریزناپذیر و در عین حال اندوهبار و ترسناک. تصویری که حتی چشمانداز ارائه شده در فیلمی نامتعارف مثل وحشتآفرینان (پیتر جکسن، 1996) در قیاس با آن قراردادی و رنگباخته مینماید و البته از احساساتگرائی آثاری مثل همیشه (استیون اسپیلبرگ، 1989) و روح (جری زوکر، 1990) فرسنگها فاصله دارد. کیتن در نقشی که پیش از او، از سوی استیو مارتین و سامی دیویس جونیر رد شده بود، میدرخشد.
هرچند در تکرار توفیق آن در قالبی دیگر، بلندهای پاسیفیک (جان شلهزینجر، 1990) ناکام میماند. فیلم باموفقیت بزرگی مواجه میشود و یک مجموعه نقاشی متحرک تلویزیونی را در ادامه همراه دارد.
این نوشتهها را هم بخوانید