تحلیل و بررسی و نقد فیلم تلقین یا Inception به کارگردانی کریستوفر نولان
فیلم «Inception» به کارگردانی کریستوفر نولان در سال ۲۰۱۰ است. داستان فیلم Dom Cobb با بازی لئوناردو دی کاپریو، دزد حرفهای است که با نفوذ در رویاهای مردم، اطلاعات را میدزدد. او استخدام میشود تا یک «شروع» را انجام دهد – عمل کاشتن یک ایده در ذهن کسی از طریق رویاهایش-کاری که تقریباً غیرممکن تلقی میشود. کاب تیمی از متخصصان را برای این کار گرد هم میآورد، اما وقتی آنها عمیقتر در ضمیر ناخودآگاه هدف خود میروند، مشکلاتی ایجاد میشود.
نقد سایت راجر ایبرت ا، فیلم را به دلیل مفهوم خلاقانه و جاه طلبانه، جلوههای بصری عالی و گروه بازیگران چشمگیرش ستایش میکند. ایبرت مینویسد که این فیلم «فیلمی مصون از اسپویل» است و آن را به هر کسی که از به چالش کشیدن و غافلگیر شدن از طرح فیلم لذت میبرد توصیه میکند. او نولان را به خاطر کارگردانی ماهرانهاش و خلق فیلمی هیجانانگیز و هیجانانگیز تحسین میکند.
ایبرت همچنین خاطرنشان میکند که “Inception” فیلم پیچیدهای است که برای درک کامل آن نیازمند توجه دقیق تماشاگر است و ممکن است برخی آن را گیجکننده یا طاقتفرسا بدانند. او همچنین اذعان میکند که مضامین فیلم – که شامل ماهیت واقعیت، قدرت ضمیر ناخودآگاه و پیامدهای وسواس است – ممکن است برای برخی از بینندگان بسیار سنگین باشد.
به طور کلی، ایبرت به «Inception» چهار ستاره از چهار ستاره میدهد و آن را «پیروزی سبک و تخیل بر داستانی که آنقدرها هم که فکر میکند عمیق نیست» مینامد. او نقد خود را با گفتن این که این فیلم “یک ذهن پر زرق و برق” است که ارزش دیدن را دارد به پایان میرساند.
منتقد مشهور، پیتر بردشاو در گاردین مینویسد که این فیلم “یک تریلر پیچیده و خیرهکننده از نظر روانی” است که از زمان اکران خود به یک “کلاسیک کالت” تبدیل شده است.
بردشاو خاطرنشان میکند که “Inception” فیلمی است که توجه و تمرکز تماشاگران را میطلبد. او طرح فیلم را به عنوان «تالاری از آینه» توصیف میکند که وقتی شخصیتها در لایههای متعدد رویاها حرکت میکنند، میپیچد و میچرخد. با این حال، بردشاو همچنین نولان را به خاطر ساخت فیلمی که علیرغم مضامین ذهنیاش از نظر بصری خیرهکننده و سرگرمکننده است، تمجید میکند.
این فیلم “نوعی شبیه ساز واقعیت مجازی” است که راههایی را بررسی میکند که درک ما از واقعیت را میتوان دستکاری کرد. او همچنین خاطرنشان میکند که شخصیتهای فیلم توسط شیاطین شخصی مانند احساس گناه و اندوه تسخیر میشوند که به عمق احساسی داستان میافزاید.
برادشاو نقد خود را با تمجید از گروه بازیگران فیلم، به ویژه لئوناردو دی کاپریو و تام هاردی، به پایان میرساند، که او آنها را “دو تا از جذابترین و کاریزماتیکترین بازیگران نسل خود” توصیف میکند. او همچنین خاطرنشان میکند که «Inception» به لطف کارگردانی استادانه نولان و جلوههای بصری بدیع فیلم، به «سنگ محک فرهنگی» و «نقطه عطفی در تاریخ سینما» تبدیل شده است.
در مجموع، بردشاو به «Inception» پنج ستاره از پنج ستاره میدهد و آن را «فیلمی که بازپرداخت تماشاها و بحثهای مکرر است» مینامد. او فیلم را به هر کسی که عاشق «معمای آزاردهنده مغزی» و «معمای گرهدار و فلسفی» است، توصیه میکند.
کنت توران، خاطرنشان میکند که مفهوم اصلی فیلم برای ورود به رویاها و دستکاری آنها هم “درخشان” و هم “بسیار سرگرم کننده” است. توران همچنین از بازیگران فیلم، به ویژه لئوناردو دی کاپریو و الن پیج، که آنها را “خوفناک” توصیف میکند، تمجید میکند.
این فیلم “درباره مبارزه برای تشخیص تفاوت بین آنچه واقعی است و آنچه نیست، بین آنچه میدانیم و آنچه فکر میکنیم میدانیم” است. او همچنین خاطرنشان میکند که این فیلم “مراقبهای در ماهیت خود سینما” و روشی است که فیلمها میتوانند درک ما از واقعیت را دستکاری کنند.
توران در پایان بررسی خود را با نامیدن “Inception” یک “پیروزی فیلمسازی تجاری” میداند که هم “تفکر انگیز” و هم “بسیار سرگرم کننده” است. او این فیلم را به هر کسی که عاشق «فیلمهای هوشمند و از نظر بصری خیرهکننده است که توجه کامل شما را میطلبد» توصیه میکند.
در مجموع، توران به «Inception» نقدی درخشان ارائه میکند و آن را «یکی از بهترین فیلمهای سال» و «برای هر فیلمبازی جدی باید ببیند».
برنامهریزی و تحقیقات گستردهای که برای خلق فیلم انجام شده و همچنین استفاده از جلوههای عملی و تکنیکهای نوآورانه فیلمبرداری بحث میکند. بخش بازیگران اطلاعاتی در مورد هر یک از بازیگران و نقشهای آنها در فیلم ارائه میدهد، در حالی که بخش پذیرش به موفقیت انتقادی و تجاری فیلم، از جمله نامزدیها و برندههای جوایز متعدد آن اشاره میکند.
موسیقی فیلم را هانس زیمر ساخته است. زیمر از انواع سازها و سبکهای موسیقی استفاده میکرد. استفاده از گیتار الکترونیکی نواخته شده با آرشه ویولن سل، گروهی از شیپورها و استفاده برجسته از آهنگ ادیت پیاف “Non, je ne regrette rien” جالب توجه است.
«Inception» بیش از 800 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد که جلوههای بصری، داستانگویی و اجراهای فیلم را تحسین کردند. این صفحه همچنین در مورد تأثیر فیلم بر فرهنگ عامه، از جمله تأثیر آن بر سایر فیلمسازان و ایجاد تقلیدها و ارجاعات مختلف در برنامههای تلویزیونی و سایر رسانهها بحث میکند.
کریستوفر نولان و تیمش از ترکیبی از جلوههای عملی و CGI برای خلق بسیاری از صحنههای پیچیده و بصری خیرهکننده فیلم استفاده کردند.
خلاصه داستان “Inception” حول مفهوم به اشتراکگذاری رویاها متمرکز است، جایی که تیمی از عوامل ماهر میتوانند وارد ضمیر ناخودآگاه شخص شوند و در حالی که او در خواب هستند دستکاری کنند. داستان درباره Dom Cobb (با بازی لئوناردو دی کاپریو)، یک دزد ماهر و معمار رویا است که پس از متهم شدن به قتل همسرش، مال (ماریون کوتیار) فراری شده است.
یک تاجر ثروتمند به نام سایتو (کن واتانابه) به کاب مراجعه میکند، او پیشنهاد میکند نامش را پاک کند و به او اجازه دهد در ازای انجام یک کار به ظاهر غیرممکن به خانوادهاش بازگردد: کاشتن یک ایده در ذهن رقیب تجاری سایتو، رابرت فیشر. جونیور (کیلیان مورفی)، از طریق یک سری رویا. این فرآیند که به عنوان “شروع” شناخته میشود، بسیار دشوار و خطرناک در نظر گرفته میشود، اما کاب قبول میکند که این کار را به عهده بگیرد.
کاب تیمی از متخصصان رویا شامل آرتور (جوزف گوردون-لویت)، آریادنه (الن پیج)، ایمز (تام هاردی) و یوسف (دیلیپ رائو) را گرد هم میآورد و آنها شروع به ورود به رویاهای فیشر میکنند و سناریوهای پیچیده و خطرناکی را خلق میکنند. تا ایده را در ذهن او بکارد.
همانطور که تیم عمیقتر در ضمیر ناخودآگاه فیشر میکاود، با موانع و خطرات مختلفی از جمله پیشبینی ضمیر ناخودآگاه فیشر و تداخل مال، که ناخودآگاه خود کاب را آزار میدهد، مواجه میشوند. مخاطرات هرچه به عمق ذهن فیشر میروند بیشتر میشوند، و تیم باید برای تکمیل ماموریت خود و فرار ایمن به واقعیت، رویاهای پیچیده و خائنانهای را دنبال کند.
در طول داستان، مضامین حافظه، هویت و ادراک و همچنین ماهیت خود واقعیت مورد بررسی قرار میگیرد. صحنههای پایانی فیلم مخاطب را زیر سوال میبرد که چه چیزی واقعی است و چه چیزی نیست، تاثیری ماندگار ایجاد میکند و به جایگاه فیلم به عنوان یک کلاسیک مدرن کمک میکند.
این نوشتهها را هم بخوانید