بیوگرافی و دستاوردهای ادبی استیون کینگ

استیون کینگ به سال ۱۹۴۷ میلادی در پورتلند  مین  دیده به جهان گشود. او دومین فرزند پسر دانلد و نلی و نلی روت پیلشپری کینگاست استیون به گونه‌ای غیر منتظره دیده به جهان گشود. در برابر حیرت همگان – چرا که مدت‌ها پیش به مادرش گفته شده بود که دیگر هرگز صاحب فرزندی نخواهد شد. دانلد و نلی کینگ – پدر و مادر استیون – اختلاف زیادی در زندگی مشترکشان داشتند روزی از روز‌ها پدرش – فروشنده سیار لوازم الکترولوکس – به بهانه خرید پاکتی سیگار منزل را برای همیشه ترک، کرد و از آن پس استیون دیگر هرگز پدرش را ندید .

پس از متارکه‌ی والدین استیون سرپرستی او و برادر بزرگترش دیویدبه مادرش محول شد – دیوید فرزندخواندهی خانوادهی کینگ بود. استیون هنوز نوپا بود که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند وی دوران کودکی خود را در فورت وین ایندیانا – محل اقامت بستگان پدرش در آن دوران – و در اشتراتفوردکانه تیکات گذراند. او برای دیدار‌های مکرر با خویشاوندان مادر، خود به همراه برادرش به مالدن ماساچوست،  پونل  و مین نیز سفر کرد. در واقع استیون و برادرش به همراه مادر مدام در حال آمد و رفت میان ماساچوست و مین بودند.

زمانی که استیون یازده ساله بود مادرش او و دیوید را برای همیشه به دورهام مین برگرداند. از آنجایی که والدین مادر، استیون گای  و نلی پیلشیری به دلیل سن (زیادشان از نظر جسمانی ناتوان شده بودند و به اجبار خاله‌های، استیون نلی کینگ مجبور به پرستاری از آن زوج پیر شد بقیه‌ی اعضای خانواده نیز خانه‌ی کوچکی برای آن‌ها تهیه کردند آنان از حمایت‌های مالی خود نیز دریغ نورزیدند پس از مرگ پدربزرگ و مادربزرگ، استیون خانم کینگ در همان نزدیکی‌ها کاری در آشپزخانه‌ی اقامتگاه عقب افتادگان ذهنی – واقع در پاین تند  – برای خود پیدا کرد .

استیون در سال ۱۹۵۹ پس از نوشتن مقالاتی برای روزنامهی محلی کم تیراژ Dave Range به نویسندگی علاقه‌مند شد او در مورد برنامه‌های تلویزیونی نقد مقاله. نوشت رفته رفته داستان‌های کوتاه آغازین خود را به سی سنت به محلی‌ها. فروخت. بعضی از داستان‌ها را نیز به همشاگردی‌های مدرسه می‌فروخت که معلم‌ها پس از آگاهی از جریان مانعش.شدند.

اکثر آثار ابتدایی اش علمی – تخیلی. بودند پس از خواندن مجلات وحشتناک خاله‌اش در سال ۱۹۵۹ به ژانر وحشت علاقه‌مند شد. او از نویسندگانی همچون هاورد فیلیپس لاؤکرفت رابرت بلاچ و جک فینی الهام، گرفت و سپس داستان ترسناک I was a teenage Grave Robber را نوشت استیون در مدرسه ابتدایی دورهام ثبت نام، کرد و پس از چندی نیز در سال ۱۹۶۶ از دبیرستان لیشبون فائز = فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۶۷ که Startling Mystery Stories چاپ داستان The Glass Floor را به عهده گرفت موفقیت به او رو کرد سال دوم دانشگاه دانشگاه مین واقع در اورونو بود که شروع کرد به نوشتن مقاله‌های هفتگی برای روزنامه دانشگاه روزنامه‌ای تحت عنوان مین کمپس.

استیون در فعالیت‌های سیاسی – دانشجویی نیز شرکت. جست. او یکی از اعضای تشکل‌های دانشجویی بود؛ ابتدا با این عقیدهی محافظه کارانه که جنگ با ویتنام برخلاف قانون اساسی و سپس در مقام یکی از حامیان فعال جنبش ضدجنگ در دانشگاه. اورونو استیون در سال ۱۹۷۰ با مدرک لیسانس زبان انگلیسی از دانشگاه اورونو فارغ التحصیل شد. سپس اجازه یافت که در سطح دبیرستان تدریس کند.

استیون و تابیتا اسپروس  در ژانویه ۱۹۷۱ با یکدیگر ازدواج کردند استیون در کتابخانه‌ی فوگلر دانشگاه مین اورونو با تابیتا آشنا شد هر دو نفرشان در آنجا به عنوان دانشجو کار می‌کردند.

از آنجایی که استیون قادر، نبود شغلی مرتبط با مدرک تحصیلی خود به عنوان معلم – پیدا کند خانواده کینگ از طریق درآمد، استیون در مقام کارگر کارخانه شست و شو و وام دانشجویی و پس انداز‌های تابیتا گذران زندگی می‌کردند) استیون) از نظر سلامت جسمانی برای تدریس واجد شرایط نبود این طور تشخیص داده بودند که او مبتلا به، فشارخون قدرت بینایی، ضعیف کف پای صاف و قدرت شنوایی ضعیف است. البته هر از چندگاهی نیز درآمد مختصری از فروش داستان‌های کوتاه استیون به مجله‌ی «مردان به دست می‌آمد.

استیون اولین داستان کوتاه حرف‌های خود را بلافاصله پس از فراغت از تحصیل به مجله مردان – که تیراژ بالایی داشت – فروخت. او در چند سال اول ازدواج خود همچنان داستان می‌نوشت و به مجله «مردان می‌. فروخت تعداد زیادی از این داستان‌ها بعد‌ها در قالب مجموعه داستان‌های Night Shift و یا در آثار منتخب نویسندگان جمع‌آوری شدند.

در پاییز سال ۱۹۷۱ استیون معلم زبان انگلیسی دبیرستان دولتی‌ها می‌دِنِ مین شد. این در حالی بود که شب‌ها و آخر هفته‌ها به نوشتن داستان‌های کوتاه و بلند نیز می‌پرداخت.

بهار سال ۱۹۷۳ انتشارات Double day & Co داستان بلند «کری» استیون را برای چاپ پذیرفت در همان سال استیون از طریق ناشر جدیدش در Double day & Co یعنی بیل تامسن متوجه فروش بالای کتابش شد و این امر به منزلهی ترک آموزگاری و نوشتن تمام وقت بود.

خانواده در حال ازدیاد کینگ که از زمان، ازدواج در داخل و حومه‌ی شهر بانگور به سر برده بودند.

اواخر تابستان ۱۹۷۳ راهی مین جنوبی شدند البته از دیگر دلایل این سفر بیماری مادر استیون بود آن‌ها خانه‌ای تابستانی در کنار دریاچه‌ی سباگو [۳۰] واقع در ویندهام شمالی اجاره کردند – آن هم در فصل زمستان استیون دومین داستان بلند خود را در اتاقک کوچکی واقع در گاراژ خانه به پایان رساند این داستان به ترتیب از Second Coming به Jerusalem’s Lot، و سپس نیز به Salem’s Lot تغییر نام ، داد و سرانجام به چاپ رسید.

در همین سال بود که استیون مادر خود را در اثر ابتلا به سرطان در سن پنجاه و نه سالگی از دست داد

رمان کری در بهار ۱۹۷۴ چاپ شد. پاییز همان سال خانواده، کینگ مین را به قصد بولّد کولورادو  ترک کردند استیون در طی کمتر از یک سال زندگی در بولدر داستان Shining را به پایان. رساند تابستان ۱۹۷۵ آنان مجدداً به مین بازگشتند و خانه‌ای در لیکزری جیین – واقع در مین جنوبی – خریداری کردند. استیون در منزل جدیدش داستان Stand را نوشت که البته بخش اعظم آن در بولدِر تنظیم شده بود کینگ داستان Dead Zone را در بریجتن به رشته‌ی تحریر درآورد.

در سال ۱۹۷۷ اعضای خانواده کینگ برای تکمیل پروژه‌ کاری یک ساله خود راهی کشور انگلستان ، شدند و سه ماه در این کشور زندگی. کردند اواسط دسامبر همان سال به وطن بازگشتند و خانه جدیدی در سنتر لوول [۳۵] – واقع در مین – خریداری کردند پس از یک سال زندگی در این منزل به سمت شمال یعنی به شهر اورینگتون در نزدیکی بانگور عزیمت، کردند و به این ترتیب استیون موفق شد در دانشگاه مین اورونو در رشته‌ی نویسندگی خلاق به تدریس بپردازد استیون کینگ به همراه خانواده خود در بهار ۱۹۷۹ به سنترلوول بازگشت در سال ۱۹۸۰ آن‌ها دومین خانه زمستانی خود را در بانگور خریداری، کردند و خانه‌ی قبلیشان را – واقع در سنترلوول – به عنوان خان‌های تابستانی برای خود نگه داشتند.

کینگ به سال ۱۹۸۸ چنین گفته است «احساس می‌کنم در حق من و مادرم بیعدالتی صورت گرفته است. او تک وتنها بدون شوهر به هر کاری تن می‌داد گمان می‌کنم از او به نفع خودم استفاده کرده‌ام. او محکوم به کار شاق و زیاد بود بدون کوچکترین شکایتی.

استیون کینگ دارای سه فرزند است به نام‌های نومی ریچل جوهیل، و اوون فیلیپ  و نیز نو‌های به نام این

استیون دارای اصل و نسب اسکاتلندی – ایرلندی، ست با قد حدوداً یک مترو نود و سه سانتی‌متر وزن هشتاد و نه، کیلوگرم رنگ چشم، آبی رنگ پوست، سفید و مو‌هایی با تار‌های ضخیم مشکی. او در بعضی از فصول سبیل می‌گذارد و همیشه از همان اوان کودکی عینک به چشم داشته است.

لازم به توضیح است که Salem’s Lot دومین و Shining سومین رمان ترسناک استیون است. موضوع Shining زمانی به ذهن استیون خطور کرد که برای استراحت با همسرش به هتلی رفته بودند.

استیون به موسیقی راک علاقه، دارد مثل بروس اسپرینگ استین. در خیلی از کتاب‌های خود از متن آهنگ‌های راک استفاده کرده است. او می‌گوید: «گویی به هنگام نوشتن خودم نیستم و شخص دیگری این کار را انجام می‌دهد. سال ۱۹۹۸ سی و یکمین ردیف جدول سرگرم‌کننده‌ترین افراد را به خود اختصاص داد.

سال ۱۹۹۹ در لوول شمالی به هنگام پیاده روی در شانه‌ی خاکی جاده تصادف وحشتناکی با کاراوان برایان ادوین اسمیت داشت در اثر تصادف دچار چند شکستگی در ناحیه زانو و لگن خونریزی از سر و شش‌ها. شد پس از پنج عمل جراحی سرانجام سلامت خود را. بازیافت نکته‌ی حیرت‌انگیز این است که پس از تصادف هوش و حواسش کاملاً سرجا بوده و اندکی بعد خنده کنان در مورد تیم بیسبال مورد علاقه – Boston Red Sox – از همسرش سؤال می‌کرده

برایان اسمیت به دلیل این خلاف چندان مورد مجازات جدی ای قرار نگرفت و فقط گواهی‌نامه‌اش سه ماه به حالت تعلیقی درآمد کینگ در این باره گفته او زمان آرامش ذهنی و سلامت جسمانی‌ام را از من، گرفته هیچ دادگاهی قادر، نیست چنین چیز‌هایی را به من «بازگرداند مدتی بعد جسد برایان اسمیت در خانه‌اش کشف شد او به دلیلی نامعلوم از دنیا رفته بود

بر اساس بسیاری از داستان‌های استیون فیلم ساخته شده است. از آن جمله‌اند

The Shining، The Dead Zone Carrie ,Fire Starter، Salem’s Lot، Christine، Cujo ,Pet Sematary که کینگ علاوه بر نوشتن فیلم نامه نقشی کوتاه نیز در آن ایفا، کرد Misery، The Green Mile، Shawshank Redemption

استیون کینگ در سال ۱۹۸۵ فیلم Maximum Overdrive را نویسندگی و کارگردانی کرد فیلم معروف و محبوب Stand By از یکی از داستان‌های کوتاه او به نام The Body – برگرفته از کتاب Different Seasons اقتباس شده است. کینگ در سال ۱۹۹۲ فیلم نامهی Sleepwalker را نوشت که فیلمی بر اساس آن تهیه شده است.

کینگ یکی از اعانه‌دهندگان دایمی انجمن سرطان آمریکا  است. علاوه براین او به جمع‌آوری کمک‌های مالی – از آکادمی هامپدن – برای دانش‌آموزان دبیرستانی محلی نیز می‌پردازد. استیون به مؤسسات خیریه‌ی محلی و ملی فراوانی نیز یاری می‌رساند.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]