بیوگرافی ایوان تورگنیف و دستاوردهای ادبی او – به مناسبت زادروز او

ایوان سرگی ویچ تورگنیف در نهم نوامبر 1818 میلادی در ناحیه اوریل از ولایات روسیه مرکزی به دنیا آمد. پدرش سرگی نیکلای ویچ تورگنیف افسر ارتش بود که در موقعیتی بحرانی از نظر مالی خانوادگی بنا به توصیه پدر خود با زنی به نام «واروار اپتروونالوتووینوا» ازدواج کرد، این زن که از شوهر خود چندین سال بزرگ‌‌‌تر بود و از زیبایی نیز بهره‌‌‌ای نداشت مالک زمین‌‌‌های فراوانی بود و با خوی تندی که داشت در برابر جزئی‌‌‌ترین خطاها، دهقانان را شلاق می‌‌‌زد و گرسنگی می‌‌‌داد، کمی پس از تولد ایوان پدرش از خدمت نظام کناره گرفت و همراه خانواده خود در املاک‌‌‌شان واقع در دهکده سپاسکوی سکونت اختیار کرد.

هنگامی که ایوان دو ساله بود پدرش همسر و سه فرزند خود را به اروپای غربی برد و به سیر و سیاحت در کشورهای این ناحیه پرداخت، ایوان که دومین پسر خانواده بود در چنین محیطی تربیت یافت. رفتار خشن مادر با زیردستان موجب شد تا وحشت از بردگی و نظام «سرواژ» در روح ایوان تقویت شود.

ایوان سال‌‌‌های کودکی را در دامان طبیعت گذرانید و با زندگانی اشراف و مالکان روسیه و همچنین دهقانان فقیر از نزدیک آشنا شد.

ایوان تحت مراقبت‌‌‌های مادرش که برای تحصیل فرزندان خود اهمیت فراوانی قائل بود، تحصیلات اولیه را نزد معلمان فرانسوی و آلمانی آغاز کرد، در سال 1827 خانواده تورگنیف روستا را به مقصد مسکو ترک کردند. ایوان برای ادامه تحصیلات به یک شبانه‌‌‌روزی خصوصی سپرده شد، و در سال 1833 با علاقه‌‌‌ای که به ادبیات داشت وارد دانشگاه مسکو شد. ولی یک سال بیشتر در دانشگاه مسکو نماند و خود را به دانشکده ادبیات سن پترزبورگ منتقل کرد، و در رشته زبان‌‌‌شناسی به تحصیل ادامه داد. در این دوران توسط یکی از استادانش با الکساندر پوشکین آشنا شد، این سال‌‌‌ها مصادف با رواج مکتب و جنبش آزادی‌‌‌خواهانه که در کشورش گسترش یافته بود. او به نوشتن پرداخت، ابتدا متأثر از لردبایرون نمایشنامه‌‌‌ی منظومی نگاشت تحت عنوان استینا که تقلیدی بود از مانفرد اثر بایرون.

نخستین اشعارش را در نشریه‌‌‌ای که استادش پروفسور پلتنف منتشر می‌‌‌کرد به چاپ رسانید. در سال 1837 مدرک لیسانس خود را گرفت و چون فکر می‌‌‌کرد که ادامه تحصیل در روسیه میسر نیست و به تشویق مادرش به برلین رفت و در دانشگاه این شهر به تحصیل فلسفه و تاریخ پرداخت، تحصیلش در آلمان قریب سه سال به طول انجامید و در سال 1841 به روسیه بازگشت، نخست تصمیم داشت به خدمت دانشگاه درآید اما چون این امر امکان نیافت به خدمت دولت درآمد. ولی پس از دو سال از خدمت دولت بیرون آمد و بیشتر اوقات خود را صرف کارهای ادبی کرد. مادرش آرزو داشت که پسرش ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد، اما این آرزو هرگز عملی نشد و تورگنیف تا پایان عمر همسری اختیار نکرد، از سوی دیگر با توجه به روح حساس تورگنیف زیستن در کنار مادر و مشاهده‌‌‌ اعمال و رفتار مستبدانه او با رعایا امکان نداشت. از سوی دیگر در سال 1843 با دیدن یک برنامه اپرا زندگی او دستخوش تغییر و تحول گردید در آن سال اپرای ایتالیائی سن پترزبورگ برنامه‌‌‌ای داشت که آوازخوان مشهوری موسوم به مادام پولین و یاردو در آن ایفای نقش می‌‌‌کرد، تورگنیف شیفته این زن شد و از این زمان تا پایان عمر، زندگی او با زندگی این زن و خانواده‌‌‌اش پیوند خورد.

تورگنیف در 1847 عزمش را جزم کرد و برای مصاحبت با پولین و یاردو جلای وطن کرد، نخست در بادن‌‌‌بادن و سپس در پاریس که مقر خانواده و یاردو بود نقل مکان کرد. مادرش در سال 1850 درگذشت و ثروتی فراوان برای او برجای گذاشت. تورگنیف در پایان عمر در اروپا ماند و گاه برای مدتی کوتاه به روسیه مراجعت می‌‌‌کرد تا به املاک خویش رسیدگی کند و آثارش را منتشر کند.

کتاب «خاطرات یک شکارچی» در واقع نخستین اثر تورگنیف، بین سال‌‌‌های 1841 تا 1852 نوشته شد. و در نوع خود واقعه ادبی و اجتماعی مهمی بود. دولت تزاری از انتشار این کتاب که در واقع علیه «رعیت‌داری» بود دچار رنجش شد ولی چون بهانه‌‌‌ای برای بازداشت نویسنده پیدا نکرد، حدود یک ماه بعد، پس از انتشار مقاله‌‌‌ای که به مناسبت مرگ نیکلای گوگول توسط تورگنیف نوشته شده بود، دستور توقیف او را صادر کرد. تورگنیف به زندان افتاد و سپس برای مدت هیجده ماه (1853- 1852) در ملک شخصی‌‌‌اش به صورت تبعید به سر برد.

در سال 1856 رمان بلندش را به نام «رودین» منتشر کرد. این اثر محبوبیت او را نزد نسل جوان روسیه دوچندان کرد، تورگنیف رمان‌‌‌های دیگری هم نوشت. از جمله «آشیانه‌‌‌ نجبا»، «قبل از ماجرا» «پدران و پسران»، «دود»، «خاک بکر» و …. .

نمایش‌‌‌نامه‌‌‌هایی که از تورگنیف به جای مانده است عمدتاً مربوط به سال‌‌‌های 1848 تا 1856 است این نمایشنامه‌‌‌ها همگی از حیث دقت در احوال نفسانی شخصیت‌‌‌ها در خور توجه‌‌‌اند، «مباشر فامیلی»، «توافق دوستانه» و «آدم مجرد». که در سال‌‌‌های 50-1849 نوشته شد. نمایشنامه «یک ماه در دهکده» که در سال 1850 نگاشته شد به اعتقاد بسیاری از صاحب‌‌‌نظران بهترین نمایشنامه تورگنیف است. ماجرای این نمایشنامه شرح عشقی پیجیده است که تورگنیف با ظرافت آن را در بافتی روانکاوانه به شیوه‌‌‌ای جذاب بازگو می‌‌‌کند، رشته اصلی و مرکزی نمایشنامه، مبارزه بین دو زن است که به یک مرد دل باخته‌‌‌اند. درواقع جنگ تن به تنی است بین یک زن شوهردار و دختر جوانی که با هم نسبت خانوادگی دارند. و ناگهان به صورت دو دشمن در مقابل یکدیگر قرار می‌‌‌گیرند. ناتالیا پترورنا قهرمان زن این نمایشنامه همه زندگی‌اش را در اطاق نشیمنی مجلل و محصور در میان سنت‌‌‌هایی دست و پاگیر، به دور از طبیعت گذرانده است، به گفته نویسنده او همچون گل‌‌‌های رز گلخانه‌‌‌ها تربیت‌‌‌یافته، مصاحب دائمیش شوهریست که ناتالیا دوستش ندارد و راکی تین دوست شوهرش و احساسی لطیف و انسانی که آن دو به این زن ابراز می‌‌‌دارند. زوج دیگری به نام وروچکا و بلایف که دانشجوئی است جوان در نمایش حضور دارند. ناتالیا با دیدن این زوج، مجذوب سادگی و رابطه آنها می‌‌‌شود و آرزوی عشقی ساده و طبیعی را در دل می‌‌‌پروراند: «گل رز گلخانه می‌‌‌خواهد و در غیر این صورت به گل وحشی مبدل می‌‌‌شود». لیکن تمنای او سرانجامی ناگوار به همراه دارد. ناتالیا عاشق بلایف می‌‌‌شود و وروچکارا که صمیمانه دل در گرو عشق بلایف دارد دلشکسته می‌‌‌سازد. او همچنین ستایشگر با ایمان خود یعنی راکی تین را در این میان از دست می‌‌‌دهد ناتالیا با آن که خود را عاشق بلایف می‌‌‌داند اما حاضر به نزار به او نمی‌‌‌شود. در پایان او دوباره خود را در همان اتقا نشیمن دلگیر محبوس می‌‌‌یابد.

11-9-2016-6-25-24-pm

میرسکی در مورد نمایشنامه‌‌‌های تورگنیف می‌‌‌نویسد: «نمایشنامه‌‌‌های تورگنیف سبک و شیوه جدیدی در نمایشنامه‌‌‌نویسی روس پدید آورد و راه را برای نمایش‌‌‌های چخوف باز کرد، این آثار به واسطه کثرت مکالمه و قلت حرکت و عمل مقام مهمی را احراز کردند».

در سوم سپتامبر 1883 تورگنیف اندکی پس از آخرین دیدارش از روسیه در اثر بیماری سرطان در منزل خانواده و یاردو در نزدیکی پاریس در سن 65 سالگی چشم از جهان فروبست. جسدش را با احترامی خاص به روسیه انتقال دادند و در کشورش با مراسمی باشکوه به خاک سپردند.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]