قسمت اول فصل جدید سریال بلک میرر: آیا فناوریهای مولد و دیپ فیک و نقض حریم خصوصی، در آینده زندگی آدمهای عادی را هم نابود خواهند کرد؟

سریال بلک میرر را که دیدهاید. این سریال، یک سریال با مقاهیم عمیق است که در مشکلات جامعه، شیوه استفاده ما از فناوری و ذات خاکستری انسانها تمرکز میکند و میخواهد آیندهبینی کند که روند کنونی ما در آینده نزدیک یا دور ما را به کدام گرداب خواهد انداخت.
مشاهده هر قسمت و هر دقیقه این سریال، علاوه بر سوژه اصلی، کلی سوال فرعی در ذهن ما ایجاد میکند. چیزهایی موازی در ذهنمان پدیدار میشود و از خود میپرسیم که به کجا خواهیم رفت.
دیشب فرصتی پیش آمد و قسمت یک سیزن ششم این سریال را دیدم و برای من که عاشق این سریال هستم، باز خیلی جالب بود.
اخطار اسپویل
جوآن، یکی از مدیران فناوری یک شرکت، متوجه میشود که وقایع زندگی او با فاصله یک کم، در حد یک روز، توسط شبکه استریم Streamberry در قالب یک سریال نمایشی با عنوان Joan Is Awful با دقت هر چه تمامتر بازگو میشود.در این سریال فرضی از چهره دیجیتالی سلما هایک به صورت رایانهای به عنوان بازیگر نقش او استفاده میشود.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
جوآن به همین خاطر کارش را از دست میدهد و نامزدش هم از او جدا میشود. پس تصمیم میگیرد که شکایت کند، اما وکیلش به او میگوید با امضای شرایط و ضوابط شبکه پخش جاری فیلم و سریال، با استفاده از دادههای شخصیاش موافقت کرده و هیچ کاری نمیتواند بکند.
این شرکت از یک رایانه کوانتومی برای تولید کل نمایش به صورت CGI بر اساس دادههای جمعآوریشده از دستگاههای شخصی آنها استفاده میکند.
جوآن که متوجه میشود به تنهایی کاری از دستش برنمیآید، تصمیم میگیرد خلاقیت به حرج بدهد و هایک را درگیر ماجرا کند. پس در زندگی واقعیاش کارهای تنفربرانگیز میکند تا هایک به خاطر تصویر زشتی که از او در سریال نشان داده شده، شکایت کند و کاری که خودش نتوانسته را به انجام برساند. اما جالب است که هایک هم متوجه میشود بر اساس قراردادی که امضا کرده، شرکت استریمبری میتواند هر کاری که میخواهد با چهره مجازی او بکند.
پس جوآن و هایک تصمیم میگیرند که یارانه کوانتومی شرکت را از بین ببرند. شرکتی که از روی تصادف رئیسش خانمی به نام مونا جوادی است. یک نام ایرانی!
آنها به دقتر شرکت نفوذ میکنند، اما در هنگام اقدام به نابودی رایانه کوانتومی متوجه میشوند که اصلا خودشان یک واقعیت شبیهسازی شده هستند.
به این ترتیب واقعیت مجازی جوآن کلا پس از نابودی کامپیوتر نابود میشود و جوآن واقی در سکانس آخر نشان داده میشود که کافی شاپی بازی کرده و البته در پایبندی به پای او بسته شده، چون به خاطر نابودی کامپیوتر محکوم به جبس خانگی شده است.
خب این داستان بخش اول سیزن جدید بلک میرر بود که خودش سوالها و احتمالات و ترسها و آرزوهای زیادی در ذهن ما ایجاد میکند:
یکی اینکه ما چندان با ایجاد فیلمهای سینمایی و سریالهایی که بازیگران درگذشته یا زنده با هم در آنها بازی میکنند، فاصله نداریم. مثلا شما میتوانید همفری بوگارت و کلارک گیبل را در کنار مریل استریپ و آنجلینا جولی بازی بدهید.
دوم اینکه از نظر قانونی مدت زیادی جنگ و دعوا برای نوشتن قوانین جدید حق مالکیت چهره دیجیتال اشخاص رخ خواهد داد. مشابه سریال حتی اگر کسی حق استفاده از چهره و کالبد خود را فروخته باشد، باز هم شرکتهای طمعکار ممکن است استفادههای غیرمترقبهای از آن بکنند.
نگرانی دیگر این است که به سبب کممایه شدن روزافزون فیلمنامهها ما سریالهایی با چهرههای مشهور ببینیم، اما از شدت زرد بودن آنها، ناراحت و عصبی بشویم.
آرزوی دیگر ما مخصوصا وقتی گیم بازی میکردیم این بود که چهره خود را به جای قهرمان گیم ببینیم. به زودی میتوانیم سریالها و فیلمهایی ببینیم که خودمان در نقش قهرمان آن هستیم. یک اسکن چهره و بدن از شما گرفته میشود و بعد شما در برنامهای که شخصی خواهید دید، جانشین شخصیت اصلی خواهید شد و البته شرکتی که این کار را میکند کلی سود مالی خواهد برد.
مسئله دیگر این است که کلا دنیای مجازی و فیزیکی در هم تنیده خواهد شد و خودمان یادمان میرود که در کدام دنیا هستیم و پروفایل مجازیمان اهمیت دارد یا خود واقعیمان!
دشواری بعدی همین نقض حریم خصوصی است. با وجود این همه گوشی موبایل و ابزارهای هوشمندی موجود در خانه یا آنهایی که به مچ دست بستهایم و به زودی بر روی چهره میگذاریم یا همنشین بافت عصبی مغز ما خواهند شد (نورالینک) کدام حریم خصوصی باقی میماند.
هر یک از ما کردارهایی داریم که نمیخواهیم احدی از آنها آگاه شود. اما در دنیایی که یک ابرشرکت بداند که مثلا همسر رویایی شما چه شکلی است یا چقدر وفادار هستید و حتی جهت نگاه و میزان تمرکز شما را ثبت کند و داخل خصوصیترین جنبههای زندگی شما شود، هر آن امکان بیآبرویی وجود دارد.
البته ممکن است شرکتهای بزرگ فقط برای بازاریابی گسترده از این اطلاعات استفاده کنند، اما چه کسی جلوی دولتها را میتواند بگیرد. اگر شما جزو شهروندان اصلاحنشدنی قرار بگیرید چه کسی به شما کار خواهد داد و چطور میتوانید زندگی کنید؟!
نرمافزارها و میزان توانایی پردازش روز به روز بیشتر میشود. اما وحشتناکتر از آن معتاد شدن همه ما به چیزهای سطحی است که دوپامین را لحظهای در مغزمان بالا ببرند. به همین خاطر بازار سرگرمیسازی غیرمتعهدانه بسیار داغ خواهد شد و چه چیزی بهتر از سریالهایی با چند خط فیلمنامه نامنسجمِ اما دارای جاذبه هیجانی یا جنسی برای مشتریهای شبکههای استریم آینده. برنامههایی که خودشان میتوانند در آن نقش بازی کنند!
آیا این رخوت ذهنی و سوار شدن هوش مصنوعی بر جامعه انسانی، چیزی از تمدن باقی خواهد گذاشت؟ ایا ما تبدیل به کالبدهای فربهی میشویم که مدام هوش مصنوعی سرگرممان میکند و لابد سر ماه اندکی پول در جیبمان میگذارد؟
پس آن ماجراجویی یا رنج عرفانی که برای صیقل خوردن روح و اندیشهمان لازم بود و آن مطالعات و تاملات دقیق در انبوه کتابهای کاغذی دیگر به چه صورت ادامه خواهند یافت؟
کلا من سریال بلک میرر را به خاطر القای همین اندیشهها و داشتن نگاه ژرف دوست دارم. قسمتهای دیگر را هم به تدریج میبینم و اگر فرصتی پیش آمد در موردشان خواهم نوشت.
خیلی منتظر موندیم. ولی ارزششو داشت///
( پیشنهاد: کاش یه دکمه لایک زیر متن یا نظرات بذارید. خیلی از ماها ممکنه نظر ندیم. ولی لایک حداقل کاریه که میتونیم نظرمون رو در مورد متنتون ابراز کنیم )