اختلال هویت یکپارچگی بدن: افرادی که دوست دارند عضوی از بدنشان قطع شود!

اختلال هویت یکپارچگی بدن (BIID)، همچنین به عنوان اختلال هویت قطع عضو شناخته میشود، یک وضعیت روانی نادر است که با تمایل شدید برای قطع یک یا چند اندام سالم مشخص میشود. افراد مبتلا به BIID احساس عمیقی از عدم تطابق بین تصویر بدن درک شده و وضعیت فیزیکی واقعی خود را تجربه میکنند. این اختلال سوالات اخلاقی و پزشکی پیچیدهای را مطرح میکند و نادر بودن آن آن را به موضوعی چالش برانگیز برای تحقیق و درک تبدیل میکند.
مروری تاریخی:
اولین مورد مستند BIID به سال 1977 باز میگردد که دکتر گرگ فورث مطالعه موردی را منتشر کرد که در آن تمایل شدید مردی برای قطع عضو را توصیف میکرد. از آن زمان، گزارشهای پراکندهای از افراد وجود داشته است که تمایلات مشابهی را تجربه میکنند. این اختلال با شک و بحث مواجه شده است و طبقهبندی آن در چارچوبهای روانپزشکی در طول زمان تکامل یافته است.
خصوصیات بالینی:
BIID به عنوان یک اختلال متمایز در کتابچه راهنمای تشخیصی عمده روانپزشکی مانند DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم) فهرست نشده است. با این حال، افراد مبتلا به BIID اغلب ویژگیهای مشترکی از خود نشان میدهند، از جمله میل مداوم برای قطع عضو، احساس ناراحتی مربوط به حضور اندام(ها)، و احساس کامل بودن یا تسکین در هنگام تصور قطع شدن مورد نظر. برخی از افراد ممکن است برای رسیدن به قطع عضو دست به اقدامات افراطی بزنند، از جمله آسیب رساندن به خود.
دیدگاههای عصبی و روانی:
اتیولوژی BIID نامشخص است و تحقیقات در مورد اساس عصبی این اختلال محدود است. برخی از مطالعات نشان میدهند که BIID ممکن است شامل ناهنجاریهایی در بازنمایی مغز از بدن، بهویژه در لوب جداری باشد. علاوه بر این، عوامل روانشناختی مانند مسائل مربوط به هویت و قطع ارتباط بین تصویر بدن و واقعیت فیزیکی ممکن است به توسعه BIID کمک کنند.
چالشهای تشخیص و درمان:
تشخیص BIID به دلیل نادر بودن و فقدان معیارهای استاندارد، چالشهایی را به همراه دارد. علاوه بر این، افراد مبتلا به BIID ممکن است به دلیل ترس از انگ زدن، تمایلی به جستجوی کمک حرفهای نداشته باشند. فقدان کد تشخیصی شناخته شده برای BIID نیز پوشش بیمهای برای درمانهای احتمالی را پیچیده میکند و دسترسی افراد مبتلا به مراقبتهای مناسب را دشوار میکند.
گزینههای درمانی برای BIID محدود است و هیچ رویکرد درمانی پذیرفته شده جهانی وجود ندارد. برخی از افراد به قطع عضو متوسل میشوند که اغلب منجر به عواقب شدید جسمی و روانی میشود. در مواردی که قطع عضو توسط یک متخصص پزشکی انجام میشود، نگرانیهای اخلاقی در رابطه با نقش پزشک در برآورده کردن درخواستی که مغایر با اصول اخلاق پزشکی، به ویژه اصل “زیانی نرسان” است، ایجاد میشود.
ملاحظات اخلاقی:
پیامدهای اخلاقی BIID فراتر از حوزه عمل پزشکی است. سوالاتی در مورد استقلال افراد مبتلا به BIID، مسئولیتهای متخصصان مراقبتهای بهداشتی و درک اجتماعی از این اختلال مطرح میشود. ایجاد تعادل بین احترام به استقلال فردی و وظیفه حفاظت از رفاه بیماران یک معضل اصلی اخلاقی است.
یک استدلال به نفع احترام به استقلال ریشه در اصل خودمختاری بیمار، یک مفهوم اساسی در اخلاق پزشکی دارد. طرفداران استدلال میکنند که اگر افراد مبتلا به BIID عقل سلیم داشته باشند و به طور کامل در مورد خطرات و پیامدهای بالقوه آگاه باشند، باید حق تصمیمگیری در مورد بدن خود را داشته باشند، حتی اگر این تصمیمات شامل اقدامات غیرمتعارف یا شدید باشد.
از سوی دیگر، مخالفان نگرانیهایی را در مورد احتمال آسیب در تحقق خواستههای افراد با BIID مطرح میکنند. انجام قطع عضوهای غیرضروری از نظر پزشکی ممکن است به عنوان نقض اصل عدم سوء استفاده تلقی شود، که متخصصان مراقبتهای بهداشتی را ملزم به اجتناب از ایجاد آسیب میکند. پیامدهای فیزیکی و روانی بلندمدت قطع عضو، چه عمدی و چه ناخواسته، بر پیچیدگی بررسی ملاحظات اخلاقی در BIID تاکید میکند.
علاوه بر این، ادراکات و تعصبات اجتماعی میتوانند بر گفتمان اخلاقی پیرامون BIID تأثیر بگذارند. انگ زدن به افراد مبتلا به این اختلال ممکن است به بی میلی آنها برای کمک گرفتن یا افشای خواستههایشان کمک کند. پرداختن به ابعاد اخلاقی BIID مستلزم درک دقیقی از تأثیر متقابل بین استقلال فردی، هنجارهای اجتماعی، و وظیفه حرفه پزشکی برای اولویت دادن به رفاه بیمار است.
اختلافات و پیامدهای حقوقی:
ماهیت بحثبرانگیز BIID به حوزههای قانونی گسترش مییابد، جایی که سؤالاتی در مورد مرزهای استقلال بدن و مسئولیتهای ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی مطرح میشود. فقدان قوانین خاصی که به BIID رسیدگی کند، سیستمهای حقوقی را با نحوه رسیدگی به مواردی که افراد به دنبال قطع عضوهای غیرضروری پزشکی هستند دست و پنجه نرم میکند.
سوابق قانونی مربوط به جراحیهای انتخابی، مانند روشهای زیبایی، ممکن است در در نظر گرفتن جنبههای قانونی BIID مرتبط باشد. با این حال، BIID چالشهای منحصربهفردی را به دلیل احتمال آسیبهای غیرقابل برگشت و نگرانیهای اخلاقی مرتبط با انجام درخواستی که برخلاف اصول مرسوم عمل پزشکی است، معرفی میکند.
رهنمودهای آینده در تحقیق و درمان:
کمیاب بودن تحقیق در مورد BIID نیاز به بررسی بیشتر در مورد علل زمینهای، معیارهای تشخیصی مؤثر و درمانهای بالقوه را نشان میدهد. یک رویکرد چند رشتهای شامل عصبشناسی، روانپزشکی و اخلاق برای پیشرفت درک ما از BIID و توسعه مداخلات مناسب بسیار مهم است.
تحقیق در مورد رویکردهای درمانی جایگزین، مانند درمان شناختی-رفتاری و درمان مواجهه با واقعیت مجازی، ممکن است گزینههای غیرتهاجمی را برای افراد مبتلا به BIID ارائه دهد. هدف این رویکردها رسیدگی به پریشانی روانی مرتبط با اختلال بدون توسل به مداخلات فیزیکی غیرقابل برگشت است.
نتیجه:
اختلال هویت یکپارچگی بدن مجموعهای منحصر به فرد از چالشها را در تقاطع پزشکی، روانشناسی و اخلاق ایجاد میکند. درک محدود علت آن، همراه با عدم وجود معیارهای تشخیصی استاندارد و پروتکلهای درمانی، بر پیچیدگی BIID تأکید میکند. از آنجایی که جامعه با ملاحظات اخلاقی، پیامدهای قانونی و نیاز به افزایش تحقیقات دست و پنجه نرم میکند، ضروری است که به BIID با همدلی، احترام به استقلال فردی و تعهد به پیشبرد چارچوبهای پزشکی و اخلاقی برای حمایت بهتر از افراد آسیب دیده نزدیک شود. همانطور که ما پیچیدگیهای BIID را بررسی میکنیم، یک رویکرد جامع و مشارکتی برای پرداختن به ابعاد چند وجهی این اختلال نادر و مرموز ضروری است.