از حوصلهام سر رفته دوران کودکیام تا سوژه ناب ندارم در حال حاضر! سوژههای نوشتن تمامنشدنی هستند!
کودک که بودم در آن تابستانهای تمام نشدنی خیلی وقتها حوصلهام سر میرفت، هر چه کتاب بود خوانده بودم، پیچ رادیو را پیچانده بودم، دوچرخهسواری کرده بودم و دیگر چیز جالبی برای چالش مغزی و سرگرم شدن نداشتم!
در این موارد گاهی بلن بلند میگفتم «حوصلهام سر رفته» تا پدر و مادر به تکاپوی ایجاد سرگرمی برای من بیفتند و چیزی پیشنهاد بدهند.
الان این مورد برای نویسندهها و تولیدکنندهها محتوا شاید در قالب کم آوردن سوژه، درآمده باشد. البته مطالبق شیوه یک پزشک هیچ وقت سوژه کم نمیآید و هر روز دهها سوژه سوخت میشوند. انبوهی از سوژههای در مایههای طنز یا یک سری موارد حساس هستند که صلاح میبینم فعلا نوشته نشوند.
اما فرض کنید که من در یک کشور دیکر میزیستم و میشد با نوشتن داستانهای علمی تخیلی یا کتاب گذران زندگی کرد. در این صورت احتمالا گاهی آدم فکر میکرد اکثر سوژههای ناب را بقیه برداشتهاند و کار کردهاند و از سویی خوصله صرف ۱۰ سال زندگی برای خلق یک دنیای بزرگ تخیلی به سبک تالکین یا آسیموف را که نداشتم. احتمالا میانهام با داستانهای علمی تخیلی ۱۰ هزار کلمهای بهتر بود.
در این صورت موتور خود را با چه چیزهایی گرم میکردم؟
این سوالی است که گاهی تخیل میکنم.
گاهی فقط کافی است کمی به ذهن خود اجازه دهید در دنیای بیپایان ایدههای علمی تخیلی کاوش کند. دنیایی که محدودیتهای علمی و واقعیات روزمره را پشت سر میگذارد و به اکتشاف مفاهیم جدید و ناشناخته میپردازد.
اگرچه بسیاری از ایدهها در ژانر علمی تخیلی به شکلی مشابه تکرار شدهاند، هنوز هم فضای زیادی برای نوآوری و خلق داستانهایی وجود دارد که قبلاً کمتر به آن پرداخته شده است. این موضوع میتواند الهامبخش شما باشد تا به کاوش در سوالات و فرضیات جدید بپردازید؛ سوالاتی که ممکن است کمتر کسی به آنها توجه کرده باشد. در ادامه ۳۰ سوژه داستان علمی تخیلی که کمتر دیده شدهاند، ارائه میشود تا شما را در خلق داستانهای کوتاه و جذاب یاری کند:
۳۵ سوژه علمی تخیلی منحصر به فرد:
- همزیستی انسان با گونهای از حیات که فقط در یک بعد چهارم فضا قابل مشاهده است.
- جامعهای که افراد با دادن بخشی از حافظه خود به عنوان مالیات، هزینههای زندگی را میپردازند.
- دانشمندی که از مواد ژنتیکی گونههای مختلف زمین موجودی بینهایت شکلپذیر خلق کرده است.
- شهروندان یک سیاره که هر روز یک واقعیت متفاوت را تجربه میکنند، و روز بعد همه آن تجربه را فراموش میکنند و گذشته تصنعی را به عنان خاطره میشناسند.
- تمدنی که از نور ستارگان برای نوشتن تاریخچه خود بر سیارهای دوردست استفاده میکند.
- دنیایی که در آن انسانها با استفاده از هوش مصنوعی، خاطرات جعلی خلق میکنند تا رویدادهای تاریخی را به نفع قدرتهای سیاسی تغییر دهند.
- کاوشگرانی که در یک کهکشان دور، رویاروی با موجوداتی قرار میگیرند که فقط از انرژی ذهنی ساخته شدهاند.
- زمانی که انسانها به توانایی تسخیر ذهنهای دیگر دست پیدا میکنند و کنترل جمعیت به این شکل اتفاق میافتد.
- گروهی از مسافران زمانی که در آیندهای قرار میگیرند که تمام دستاوردهای علمی به دست فراموشی سپرده شده و بشر به دوران ابتدایی بازگشته است. یک مقدار تکراری است البته. اما قالب را میشود تغییر داد.
- جهانی که در آن، موجودات زنده از اتمهای سیاهچالهها تشکیل شدهاند و تمام قوانین فیزیک به طور متفاوتی عمل میکند.
- موجودات بیگانهای که برای ادامه حیات به تخیلات و رویاهای انسانها نیاز دارند.
- سیارهای که ساکنان آن بر اساس فرکانسهای صوتی که تولید میکنند، با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و زبان صوتی مهمترین منبع قدرت است.
- تمدنی که یاد گرفته است با دستکاری نور و سایه، ماده خلق کند.
- پیدا شدن ابزاری که میتواند از آینده خاطرات به دست آورد، ولی این آیندهها به دلیل استفاده از دستگاه، تغییر میکنند.
- گونهای از انسانها که به جای اکسیژن به نور ستارگان نیاز دارند و در غروب هر روز باید به پناهگاههای ویژه بازگردند.
- پیشرفت تکنولوژی به حدی که انسانها قادر به تغییر در ساختار DNA خود در هر لحظه از زندگیشان هستند.
- داستانی درباره موجوداتی که توانایی دارند درون آینهها زندگی کنند و تنها زمانی دیده میشوند که به عقب نگاه میکنید. این یکی فانتزیطور است.
- ارتباط از طریق حواس، جایی که کلمات و جملات دیگر وجود ندارند و تمام ارتباطات به شکل احساسات تجربه میشود.
- سیارهای که جاذبه در آن هر روز تغییر میکند و ساکنان باید خود را با این تغییرات سریع سازگار کنند.
- زمانی که انسانها یاد میگیرند که خاطرات اجداد خود را به شکل مستقیم تجربه کنند و این تجربیات بر تصمیمات حالشان تأثیر میگذارد.
- جهانی که هر ده سال، قوانین فیزیکیاش به طور کامل تغییر میکند و موجودات هوشمند باید خود را دوباره سازگار کنند.
- داستانی درباره سیارهای که ساکنان آن از تکانههای عاطفی به عنوان سوخت استفاده میکنند و یک عشق قدرتمند میتواند یک شهر را به حرکت درآورد.
- کشفی از تمدنی باستانی که موجودات آن توانایی کنترل زمان به صورت غریزی را داشتهاند.
- شهرهای فضایی که از صدا ساخته شدهاند و با تغییر موسیقی شهر، ساختار آن نیز تغییر میکند.
- پیدایش یک گونه جدید از انسانها که بدون نیاز به خواب میتوانند بیپایان کار کنند، و تأثیرات این تغییر بر بقیه جامعه.
- جهانی که هر روز، همه ساکنان یک سیاره یک خاطره مشترک را تجربه میکنند که هیچکدام از آنها واقعیت ندارد.
- موجوداتی که به شکل ابرهای گازی هستند و انسانها را به عنوان بخشی از خود جذب میکنند.
- انسانهایی که میتوانند مرگ خود را پیشبینی کنند و زندگی خود را بر اساس این پیشبینیها تنظیم میکنند.
- شهرهایی که در میان لایههای زمان قرار دارند و ساکنان آنها میتوانند با گذر از دیوارهای زمان به دورههای مختلف سفر کنند.
- ابرانسانهایی که گاه زاده میشوند و با قدرت تاثیرگذاری ذهنی باعث تغییر تاریخ و کودتاهای پیدا و پنهان و توسعه علم میشوند و کستی آنها را نمیشناسد.
- دنیایی که هوش مصنوعی و رباتهای شکلهای جدیدی و تمان نشدنی از فحشا در آن به وجود آوردهاند و تقریبا همه بالغین اسیر این شکل از کامجویی میشوند و کسی پیدا میشود که در آن نگران آینده انسانها میشود.
- داستان مرد نامرئی منتها به این شکل که فقط میتواند ببیند و دیده نشود. او ابتدا تبدیل به یک موجود منحرف میشود، اما کم کم تصمیم میگیرد با دیدن امور سیاسی و جنایتهایی که در حخا رخ میدهند و افشا کردن آنها در یک نو ویکی لیکس نظم دنیا را تغییر بدهد.
- داستان تمدنی که در آن همه از بدون تولد به فضای ذخیرهسازی ابری که به تراشههای مغزیشان متصل استِ مجهز میشوند و خاطرهای ظاهرا نباید فراموش شود. اما بعد این فضای ابری هک میشود و انبوعی از مشکلات امنیتی یا شرمندهکننده برای همه پیش میآیدپ.
- داستان آیندهای که در آن میشود به دلخواه با دستکاریهای ژنتیکی ظاهری دلخواه پیدا کرد و معیارهای جدیدی برای زیبایی پیدا میشود که بسیار عجیب و غریب میشوند و جامعه به یک سیرک زنده پیدا میشود.
- جامعهای که در آن افکار به ظاهر خطرناک قبل از پرورده شدن در ذهن شعرا و نویسندهها از ذهنشان فرمت میشود و فقط مطالب مطلوب اجازه انتشار پیدا میکنند.