نابینایی احساسی و ارتباط آن با روان‌پریشی

پژوهشی جدید نشان می‌دهد که ویژگی‌های روان‌پریشی ممکن است با «الکسیتیمیا» یا نابینایی احساسی (Alexithymia) مرتبط باشد، که می‌تواند توضیحی برای کمبودهای احساسی مشاهده شده در افراد با گرایش‌های روان‌پریشی باشد. افراد با ویژگی‌های قوی روان‌پریشی در شناسایی و توصیف احساسات خود دچار مشکل هستند، که این مسئله به طور مستقیم بر توانایی آنها در نشان دادن همدلی و تنظیم احساسات تأثیر می‌گذارد. این یافته‌ها دریچه‌ای برای مداخلات درمانی جدید باز می‌کند که می‌توانند با بهبود آگاهی احساسی در این افراد، همدلی را تقویت و خطر ارتکاب مجدد جرم را کاهش دهند.

رابطه روان‌پریشی با نابینایی احساسی

تحقیقات اخیر نشان داده است که روان‌پریشی با نابینایی احساسی رابطه تنگاتنگی دارد. افراد دارای گرایش‌های روان‌پریشی به علت عدم توانایی در شناخت و توصیف احساسات خود، در ابراز همدلی و تنظیم احساسات خود ضعف دارند. نابینایی احساسی به حالتی گفته می‌شود که فرد توانایی تشخیص و بیان احساسات خود را ندارد و معمولاً احساسات را به صورت ناراحتی‌های جسمی تجربه می‌کند. به عنوان مثال، افراد با این اختلال ممکن است تنش‌های احساسی را به عنوان دردهای فیزیکی یا ناراحتی‌های جسمی تفسیر کنند.

پژوهش‌هایی که توسط ماتیاِس بورگارت (Matthias Burghart) و همکارانش در موسسه مَکس پلانک در فرایبورگ و دانشگاه کنستانز (Konstanz) انجام شده، نشان داده‌اند که روان‌پریشی با افزایش سطح نابینایی احساسی همراه است. این یافته‌ها می‌تواند توضیح‌دهنده بسیاری از نارسایی‌های احساسی و اجتماعی باشد که در افراد روان‌پریش دیده می‌شود.

ابزارهای پژوهشی و نتایج تحقیق

در این تحقیق، دو گروه از افراد مورد بررسی قرار گرفتند: یک گروه از جمعیت عمومی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند و گروه دیگری از بیماران بستری در یک کلینیک روان‌پزشکی. این گروه‌ها از پرسشنامه‌های مختلفی استفاده کردند تا ویژگی‌های روان‌پریشی، همدلی، نابینایی احساسی و استراتژی‌های تنظیم احساسات در آنها ارزیابی شود. ابزارهایی که در این تحقیق به کار گرفته شد شامل: مقیاس سه‌گانه روان‌پریشی (Triarchic Psychopathy Measure – TriPM)، پرسشنامه شخصیت زاربروکن (Saarbrücken Personality Questionnaire)، مقیاس نابینایی احساسی تورنتو (Toronto Alexithymia Scale – 20) و پرسشنامه تنظیم احساسات (Emotion Regulation Questionnaire) بود.

نتایج این پژوهش نشان داد که افراد دارای ویژگی‌های روان‌پریشی شدیدتر، به طور معنی‌داری در شناخت و توصیف احساسات خود دچار مشکلات بیشتری هستند. این یافته‌ها با تحقیقات قبلی که نشان می‌دهد افراد روان‌پریش در نشان دادن همدلی و کنترل احساسات دچار مشکل هستند، همخوانی دارد.

تأثیر نابینایی احساسی بر روان‌پریشی و همدلی

یکی از نکات مهم این پژوهش این است که نابینایی احساسی می‌تواند توضیحی برای کمبود همدلی در افراد روان‌پریش باشد. نابینایی احساسی به این معناست که فرد نمی‌تواند احساسات خود را به درستی شناسایی و توصیف کند و این مسئله بر توانایی او در برقراری روابط احساسی و همدلی با دیگران تأثیر منفی می‌گذارد. از آنجا که توانایی شناسایی و توصیف احساسات برای تنظیم احساسات و نشان دادن همدلی ضروری است، افراد روان‌پریش به دلیل داشتن نابینایی احساسی در این زمینه‌ها دچار نارسایی هستند.

مطالعات نشان می‌دهند که بهبود آگاهی احساسی و توانایی شناسایی احساسات در افراد با ویژگی‌های روان‌پریشی می‌تواند به تقویت همدلی و بهبود کنترل احساسات آنها کمک کند. همچنین، این رویکرد می‌تواند به کاهش بازگشت به جرم در افرادی که سابقه رفتارهای روان‌پریشی دارند، منجر شود.

راهکارهای درمانی پیشنهادی

پژوهشگران پیشنهاد می‌کنند که با مداخلات درمانی که بر بهبود آگاهی احساسی متمرکز است، می‌توان به افراد روان‌پریش کمک کرد تا همدلی و کنترل احساسات خود را بهبود بخشند. یکی از این مداخلات می‌تواند شامل آموزش شناخت و توصیف احساسات باشد، که به افراد کمک می‌کند تا بتوانند احساسات خود را بهتر درک و بیان کنند.

اگر این افراد بتوانند احساسات خود را بهتر شناسایی و توصیف کنند، نه تنها توانایی همدلی آنها بهبود می‌یابد، بلکه توانایی آنها در تنظیم و کنترل احساسات نیز بهبود خواهد یافت. این رویکرد درمانی ممکن است به کاهش خطر ارتکاب مجدد جرم در افراد دارای گرایش‌های روان‌پریشی کمک کند و از این طریق به بهبود کلی سلامت روانی و اجتماعی این افراد منجر شود.

منبع
neurosciencenews

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]