.

گفتاری در احوال وب‌مستری و تولید محتوا و سئوکاری در ایران – تولید محتوا بر اساس ترندزها یا برای ارتقای تدریجی مردم؟

سه رویکرد عمده برای انتشار مطالب در سایت‌های ایرانی وجود دارد:

۱- رویکرد خبری: خبرهای هیجان‌انگیز را با مقادیری تیتر هیجان‌انگیز و البته خبرهای زرد مخلوط می‌کنی و کار سایت می‌گذرد. البته هر سایت‌ خبری‌ای برای خودش قوانینی دارد. برخی بر درستی خبرهای انتشاری و پوشش خبرهای مهم (تا حدی که می‌شود) و تحلیل هر چند تا عمق کم و تیترهایی که واقعا با متن پست مرتبط هستند، تکیه می‌کنند. برخی فقط هیت می‌خواهند و در کنار خبرهای مهم جهان و دغدغه‌ها مردم، خبرهای زرد سلبریتی و اینفلؤنسرها (که دوست دارند خودشان را بلاگر بنامند، ولی ابدا هیچ ربطی به بلاگری ندارند) منتشر می‌کنند. برخی به اصطلاح پیازداغ هر خبری را زیاد می‌کنند و مثلا در بحران خاورمیانه، تیترهای هیجان‌انگیزِ اما توخالی منتشر کردند.

۲- رویکرد دومی هم وجود دارد. در این رویکرد یک سری خبرهای روز از منابع معتبر فرنگی و نیز خبرهای روز را منتشر می‌کنی و بر رنگ و لعاب این دسته می‌افزایی و در بخش دوم کار کلیدواژه‌های محبوب کاربران را با پیدا می‌کنی و آن دسته‌ای که با مطالبت تا حدی قرابت دارند را بسط می‌دهی.

اما در این وسط چون خیلی‌ها متوجه این کلمات کلیدی هستند و رقابت بسیار زیاد است، تقریبا هم به مطول‌نویسی و مانور برای هماهنگی با الگوریتم‌های متعیر گوگل روی آورده‌اند و راستش بیشتر این کلمات کلیدی آنچنان ارزشی ندارند که وقت این همه متخصص تولید محتوا را بگیرند.

اما اقتصاد نشر هم مهم است و کاری نمی‌شود کرد!

۳- رویکرد سوم دشوار و مهجور و با ریسک بالا همراه است. این رویکرد این است که انبوهی از سایت‌ها و سوژه‌ها در ذهن و مطالب کتاب‌ها را مرتب مرور کنی و سوژه‌های جذاب از آنها بیرون بکشیِ طوری که منطبق با سلیبقه اقلیتی مشتاق از خواننده‌ها شوند.

پیدا کردن سوژه در این قسمت بسیار دشوار است. اما اگر در این بخش حرفه‌ای شوید آنقدر سوژه خواهید داشت که ۲۴ ساعت روز هم برایتان کم می‌آید.

خوبی این روش این است که خواننده‌ها همیشه حس می‌کنند با یک انسان سر و کار دارند که برایشان اهمیت قائل است و منتظر خواندن مطالب نو غیرتکراری می‌مانند و در درازمدت سایت به سهم خود اندکی دانش و تخلیل و حتی آرزوهای پتهان مردم را بالا می‌برد که این یکی خیلی ارزشمند است.

بدی این روش این است که چون مطالب از اول به قصد سئو تهیه نشده‌اند. دسته اندکی از مطالب بازدیدکننده در آینده می‌آوردند. یعنی تو به بازدیدکننده روزانه مختاج می‌شوی و مطالب قدیمی‌ات می‌سوزند. هرچند که ترفندهایی برای بالا آوردن مطالب قدیمی و به‌ورز کردن آنها وحود دارد.


با این مقدمه می‌رسیم به سوژه جالبی که امروز به نظرم رسید و آن تقسیم‌بندی سرچ‌های عالب مردم ایران بر اساس اطلاعات گوگل ترندز است. گوگل ترندز سایتی است که نشان می‌دهد که به طور نسبی هر روز، هر هفته، ماه و … چه کلیدواژه‌هایی بیشتر سرچ می‌شوند یا در حال محبوب شدن هستند و این را به تفکیک منطقه جغرافیایی می‌تواند نشان بدهد.

اطلاعات گوگل ترندز در کنار اطلاعات دیگر سایت‌هایی که کار مشابهی می‌کنند (و این دسته در بسیار موارد پولی هستند و اطلاعات دقیق‌تری می‌دهند) چیزهای جالبی در مورد جامعه‌شناسی ایرانیان یا دغدغه‌های آنها نشان می‌دهند:

۱- دسته‌ای که از پیش سایت‌های مرجع خبری را در زمینه‌های مختلف شناسایی نکرده‌اند: هر کس بنا به سلیقه و مشرب سیاسی یک سری سایت‌ها را از قبل بوک‌مارک کرده یا در ذهن دارد. مثلا می‌داند که برای مطلغ شدن از نتایح مسابقه‌های فوتبال یا دیدن خلاصه بازی‌ها باید به کدام سایت‌ها برود. اما کسانی هستند که اینها را جستجو می‌کنند تا سایتی به تصادف پیدا کنند.

به همین صورت حتی در جستجوی امور خطیرتر مثل مساءب پزشکی هم داستان بر همین روال است. کاربران که نمی‌دانند چطور از کلیدواژه‌های مناسب به زبان انگلیسی استفاده کنند، با زبان ساده و اصطلاحاتی که اغلب قرابتی با اصطلاحات سایت‌های عتبر فارسی ندارد، درد و مشکل خود را جستجو می‌کنند و راهی سایت‌هایی می‌شوند که از پیش زمان عامیانه مردم را پیش‌بینی کرده و بر همان اساس مطلب سئو کرده‌اند.

۲- دسته بعدی، کاربران مشتاق دانلود به خصوص کاربران فیلم‌ها هستند. کم پیش می‌آید که آنها به دنبال نقد و تحلیل و حواشی یک فیلم باشند و بیشتر با هدف دانلود یک فیلم جستجو می‌کنند. متاسفانه گوگل در این بخش کاربران را به سایت‌های تخصصی فیلم و سریال یا سایت‌هایی که فیلم یا سریالی را با دقت بررسی کرده‌اند، هدایت نمی‌کند و انبوهی از سایت‌های دانلود در صفحات یک و دو و سه و بیشتر دیده می‌شود.

البته به تازگی گوگل در این بخش حرکت‌هایی زده و دیگر مثل قبل سایت‌های دانلود را پیش از سایت‌های تحلیلی نمی‌آورد. اما به هر حال چون کاربران هدفشان دانلود است و مثلا جسنجو نمی‌کنند، تحلیل یا نقد فلان فیلم، سایت‌هایی که برای نقد و بررسی بنا شده‌اند، میزان زیادی از ترافیک خود را از دست می‌دهند.

به علاوه به خاطر بحران اقتصادی، حوصله‌ها کاهش یافته و راستش مردم مثل کتاب‌ها سخت‌خوان حوصله دیدن فیلم‌هایی که طولانی هستند و مفهوم گنگ دارند و پاداش صبر برای دیدن فیلم را در واپشین دقایق فیلم خواهند دید، وقت نمی‌گذارند و بیشتر می‌خواهند برای سرگرمی فیلم و سریال ببینند.

آنهاا که واردتر هستند معمولا می‌دانند از کدام سایت‌های یا کانال‌های تلگرام فیلم و سریال دانلود کنند و آنهایی که وارد نیستند به جستجوهای بی‌هدف رو می‌آورند.

در ابن بخش دانلودکننده‌های موسیقی را هم باید گنجاند.

۳- دسته بعدی کاربرانی هستند که معضلشان رسیدن به سایت‌های سازمانی و دولتی ایرانی است. یا نمی‌توانند مرحله‌ای از کار در این سایت‌ها که اعلبشان رابط کاربری بسیار بد و فناوری قدیمی دارند، به پیش ببرند. بنابراین بسیار پیش می‌آید که ترافیک یک سایت فناوری از محل چگونگی کار با مثلا با سایت سهام عدالت و امثال آن تامین شود که این هم باعث تاسف است. جستجوی وضعیت هوا در فصول سرد زیاد صورت می‌گیرد.

۴- دسته بعدی احتمالا کسانی هستند که با شخصیت‌ها آشنا نیستند یا در پی منتشر شدن خبر راست یا دروغی در مورد یک فرد مشهور می‌خواهند به سادگی با جستجو به خبر برسند.

۵- جستجوهای مذهبی مثلا در مورد ادعیه‌ها هم بخشی از جستجوها را تشکیل می‌دهد که نشان می‌دهد که این دسته از کاربران نیاز به افزایش آگاهی در مورد سایت‌های مرجع دارند.

۶- دسته دیگر جستجوها مربوط می‌شود به دغدغه مردم در مورد تورم و حفظ سرمایه ناچیز خود که در قالب جستجو قیما طلا و سکه و ارزها نمودار است.

همه اینها جستجوهای شایع را تشکیل می‌دهند. البته اگر انواع جستجوی جنسی را ندید بگیریم و از کنار این دسته بگذریم که به نظر ترافیک بسیار بالایی از سرچ را تشکیل می‌دهند.

پس می‌بینیم که هیچ یک از این جستجوها با شمارگان بالا، جستجوهای سطح بالایی بری یک وب‌مستر یا تولیدکننده محتوا با انگیزه و هدف ارتقای سطح فرهنگی یا دانش مردم نیست و نمی‌تواند بر آنها تکیه کند.

البته این دسته می‌توانند روی کلیدواژه‌های دانش- فناوری – کتاب – فیلم – پزشکی و سلامت و تاریخ تکیه کنند و سعی کنند ببینند مردم کنجکاوند که چه چیز بدانند.

اما وقتی آنها از ابزارهای تخصصی‌تر استفاده می‌کنند می‌بینند که مردم مثلا به دنبال تازه‌های نشر تر و تازه یا پیدا کردن چندیدن دیدگاه از یک رویداد تاریخی نیستند و صرفا مثلا در این دسته می‌خواهند چیزی پیدا کنند که نظرشان را تایید کند. همان بایاس تایید.


کوتاه‌سخن اینکه نوشتن بر اساس آنچه مردم جستجو می‌کنند و نه آنچه که می‌خواهی بر مبنای جیزی که بدانند یا در ضمیر ناخودآگاه می‌خواهند بدانند، چیز خواستنی‌ای برای نویسندگان نیست و معضل ما در سال‌های اخیر همین بوده است.

پادکست‌ها در برهه‌ای با رفتن به سراغ مطالب دشوارتر این مشکل را برطرف کردند و نقش پادکست‌ها در دوره اوج را برعهده گرفتند. اما از نظر محتواهای ناب نوشتاری ما هنوز دچار سرگردانی و آشفتگی هستیم و خجم مطالب تولیدی غیرتکراری متناسب با جمعیت ما نیست.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]