کشف جدید از احتمال نمایش سرطان سینه در نقاشیهای میکلآنژ
بازتاب دقت شگفتانگیز هنری و واقعگرایی آناتومیک در آثار رنسانس

تحقیقاتی که اخیراً توسط تیمی از پزشکان و متخصصان هنر روی نقاشیهای میکلآنژ (Michelangelo) انجام شده، پرده از یکی از جنبههای کمتر شناختهشده شاهکار او در سقف کلیسای سیستین (Sistine Chapel) برداشته است. در بخشی از این نقاشیها که صحنه طوفان نوح را به تصویر میکشد، زنی با یکی از پستان سالم و دیگری دارای علائم بیماری دیده میشود. این تفاوتها به قدری دقیق است که محققان معتقدند این زن خیالی ممکن است بهطور نمادین نشاندهنده یک مورد نادر سرطان پستان باشد.
نقش جزئیات نمادین در هنر رنسانس
در دوره رنسانس، نمایش دقیق و واقعگرایانه بدن انسان در آثار هنری، ارزش بسیاری داشت. هنرمندان بزرگ این دوره مانند میکلآنژ از تکنیکها و دانش آناتومی برای خلق تصاویری دقیق و نزدیک به واقعیت استفاده میکردند. در صحنه «طوفان» که بخشی از داستان نوح و سیل عظیم را به تصویر میکشد، میکلآنژ زنی را نشان داده که با چهرهای آکنده از ترس در حال فرار از آبهای طوفان است. در کنار این تصویر کلی، توجه دقیق به فرم بدن این زن نشان میدهد که هنرمند بهطور هدفمند، تفاوت بین دو پستان او را نشان داده که یکی سالم و دیگری علائم بیماری دارد. در واقع، این نوع استفاده از جزئیات نهتنها برای ایجاد دقت هنری، بلکه بهعنوان یک ابزار نمادگرایانه بهکار رفته است.
تلاش برای تشخیص بیماری از طریق هنر
تحقیقاتی که به نام «آیکونودیگنوزیس» یا تشخیص بیماری از طریق هنر شناخته میشود، شاخهای از دانش پزشکی است که تلاش دارد از طریق آثار هنری قدیمی به نشانههای بیماریهای مختلف پی ببرد. پروفسور آندریاس نرلیش (Andreas Nerlich) از دانشگاه لوودویگ-ماکسیمیلیان مونیخ، با مطالعه دقیق این تصویر، به این نتیجه رسیده که پستان راست این زن علائم بیماری را نشان میدهد. به نظر او، دو غده قابل مشاهده در قسمت بالایی سینه و همچنین تغییرات پوست اطراف هاله سینه نشاندهنده نشانههای احتمالی یک بیماری هستند. البته تغییر رنگ جزئی در بخشی از این سینه ممکن است یک اثر هنری و نه نشانهای از بیماری باشد.
بیماریهای نادر در دوره رنسانس و احتمال وجود سرطان سینه
در اروپا در دوره رنسانس، بیماریهای مختلفی شایع بودند که برخی از آنها مانند سل (Tuberculosis) به جوامع آن دوره صدمات بسیاری وارد میکردند. محققان در ابتدا احتمال دادند که بیماری این زن خیالی ممکن است ناشی از سل پستان باشد که به ندرت در آن دوران دیده میشد. اما پس از بررسیهای بیشتر، نتیجهگیری کردند که بر اساس سن و ویژگیهای ظاهری این زن، شایعترین بیماری که میتوانست این علائم را ایجاد کند، سرطان سینه است.
دانش آناتومیک میکلآنژ و تاثیر آن در آثار او
با توجه به اینکه میکلآنژ در جوانی در کالبدشکافیها شرکت کرده بود و به آناتومی انسانی اشراف داشت، او به یکی از هنرمندانی تبدیل شد که با دقتی فوقالعاده به نمایش اجزای بدن انسان پرداخت. اگرچه برای خلق صحنههای کتاب مقدس در کلیسای سیستین، از مدلهای زنده استفاده نمیکرد، اما دانش او از ساختار بدن انسان و بیماریها بر آثارش تاثیر شگرفی گذاشته است. در آن دوره، بازتاب بیماریها یا ناهنجاریها در آثار هنری اغلب بهعنوان نمادی از گناهان به تصویر کشیده میشدند؛ با این حال، مشخص نیست که آیا میکلآنژ این زن بیمار را بهعنوان نمادی از یکی از گناهان مرسوم در رنسانس، مانند شهوترانی، به تصویر کشیده است یا خیر.
ارتباط ژنتیکی بیماری و منطقه توسکانی
بر اساس تحقیقات جدید، احتمال بروز سرطان سینه در سنین پایین به ژنی به نام BRCA1 مرتبط است که در منطقه توسکانی، زادگاه میکلآنژ، از ۱۳۰۰ سال پیش وجود داشته است. بنابراین این احتمال وجود دارد که او در طول زندگی خود با مواردی از این بیماری مواجه شده و آگاهی از آن بر روی آثارش اثر گذاشته باشد. جالب است که ۱۴ سال پس از خلق این نقاشیها، میکلآنژ در مجسمهای دیگر به نام شب، مجدداً به بیماری مشابهی پرداخته و اینبار آن را بهجای تنبیه الهی، به عنوان نمادی از سرنوشت و فناپذیری انسان نمایش داده است.
تاثیرات احتمالی هنر بر بینندگان معاصر
اگرچه در زمان میکلآنژ، علم پزشکی به اندازه کافی پیشرفته نبود که بتواند به درمان بیماریهای اینچنینی بپردازد، اما کشف این نکات در آثار هنری قدیمی میتواند بینندگان معاصر را به اهمیت سلامت و معاینات منظم برای پیشگیری از بیماریها ترغیب کند. این نمونه برجسته از تلفیق هنر و دانش آناتومیک میتواند بر قدرت هنر برای بازتاب و ترویج پیامهای مهم اجتماعی و بهداشتی تاکید کند.
این نوشتهها را هم بخوانید