.

دیوید لینچ، کارگردان «مخمل آبی» و «توئین پیکس» در ۷۸ سالگی درگذشت

دیوید لینچ، خالق آثاری چون «مخمل آبی»، «جاده مالهالند» و سریال ماندگار «توئین پیکس»، در سن ۷۸ سالگی به دلیل آمفیزم (Emphysema)، یک بیماری تنفسی ناشی از سال‌ها سیگار کشیدن، درگذشت. او در سال ۲۰۲۴ از این بیماری پرده برداشت و اعلام کرد: «احساس می‌کنم گویی یک کیسه پلاستیکی روی سرم قرار دارد و نفس کشیدن دشوار شده است.»

دوران کودکی تا ورود به دنیای هنر

دیوید لینچ در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۶ در میسولا، مونتانا (Missoula, Montana)، در خانواده‌ای علمی متولد شد. پدرش پژوهشگری در وزارت کشاورزی بود که خانواده را به نقاط مختلف آمریکا، از جمله ایالت‌های آیداهو، واشینگتن، کارولینای شمالی و ویرجینیا، منتقل کرد. لینچ در کودکی علاقه‌ای به تحصیلات رسمی نشان نمی‌داد و بیشتر وقت خود را صرف طبیعت‌گردی و نقاشی می‌کرد. در این دوره، او با مفاهیم اولیه هنر و زیبایی‌شناسی آشنا شد.

دوران نوجوانی‌اش در شهر الکساندریا (Alexandria)، ویرجینیا گذشت، جایی که علاقه‌اش به نقاشی بیشتر شد و تصمیم گرفت این هنر را به‌طور جدی دنبال کند. او ابتدا وارد مدرسه هنر بوستون شد، اما پس از یک سال تحصیل را رها کرد و به اروپا رفت تا به همراه دوستش جک فیسک (Jack Fisk) در زمینه نقاشی دیواری آموزش ببیند. اما سفرشان کوتاه بود و لینچ به زودی به آمریکا بازگشت و در مدرسه هنرهای زیبای فیلادلفیا ثبت‌نام کرد.

زندگی در محله‌ای صنعتی و تاریک در فیلادلفیا، تأثیر عمیقی بر شخصیت و سبک هنری لینچ گذاشت. او بعدها این دوره را با عباراتی همچون «تجربه زندگی در کابوس» توصیف کرد. در این محیط، او اولین فیلم‌های کوتاهش، از جمله «شش مرد بیمار می‌شوند» و «الفبا» را ساخت. این آثار به دلیل سبک بصری خاص و محتوای نمادین، توجه موسسه فیلم آمریکا (AFI) را به خود جلب کرد و لینچ بورسیه‌ای برای تحصیل در این موسسه دریافت کرد.


اولین گام‌ها در فیلمسازی

در دوران تحصیل در فیلادلفیا، لینچ اولین فیلم کوتاهش، «شش مرد بیمار می‌شوند» (Six Men Getting Sick)، را ساخت که ترکیبی از انیمیشن و هنر تجربی بود. این اثر توجه موسسه فیلم آمریکا (AFI) را جلب کرد و او توانست با بورسیه این موسسه، فیلمسازی را در لس‌آنجلس ادامه دهد. او در AFI کار روی اولین فیلم بلند خود، «کله‌پاک‌کن» (Eraserhead)، را آغاز کرد.


کله‌پاک‌کن: تولد یک سبک سوررئالیستی

«کله‌پاک‌کن» که ساخت آن پنج سال طول کشید، داستان مردی را روایت می‌کرد که با تولد نوزادی عجیب و غریب زندگی‌اش دگرگون می‌شود. این فیلم سیاه‌وسفید و سوررئالیستی در ابتدا در جشنواره‌ها رد شد، اما در اکران‌های نیمه‌شب (Midnight Movies) به یک اثر کالت (Cult) تبدیل شد. موفقیت «کله‌پاک‌کن» در نهایت لینچ را به هالیوود معرفی کرد.


مرد فیل‌نما: اولین قدم در سینمای جریان اصلی

مل بروکس، تهیه‌کننده مشهور، تحت تأثیر «کله‌پاک‌کن»، لینچ را برای کارگردانی فیلم «مرد فیل‌نما» (The Elephant Man) انتخاب کرد. این فیلم داستان زندگی جان مریک (Joseph Merrick)، مردی با ناهنجاری‌های جسمانی شدید، را روایت می‌کند. «مرد فیل‌نما» با بازی جان هرت (John Hurt) و آنتونی هاپکینز (Anthony Hopkins) توانست هشت نامزدی اسکار، از جمله بهترین کارگردانی، را به دست آورد و لینچ را به سینمای جریان اصلی معرفی کند.


شکست با تلماسه و بازگشت با مخمل آبی

پس از موفقیت «مرد فیل‌نما»، لینچ پروژه علمی-تخیلی «تلماسه» (Dune) را بر اساس رمان فرانک هربرت (Frank Herbert) کارگردانی کرد. این فیلم به دلیل تدوین‌های شدید در مرحله پس‌تولید و عدم تطابق با سلیقه مخاطبان، شکست تجاری خورد. اما لینچ با ساخت «مخمل آبی» (Blue Velvet) در سال ۱۹۸۶ بازگشتی درخشان داشت. این فیلم داستان رازهای تاریک یک شهر کوچک را روایت می‌کند و با بازی کایل مک‌لاکلن، ایزابلا روسلینی و دنیس هاپر به یک شاهکار سینمایی تبدیل شد.


توئین پیکس: انقلابی در تلویزیون

دیوید لینچ و مارک فراست (Mark Frost) در سال ۱۹۹۰ سریال «توئین پیکس» (Twin Peaks) را ساختند. این سریال که با قتل لورا پالمر (Laura Palmer) آغاز می‌شود، ترکیبی از معما، درام روان‌شناختی و طنز تلخ بود. موفقیت این سریال، که در ابتدا غیرمنتظره بود، نقطه عطفی در تاریخ تلویزیون شد. فصل سوم این سریال در سال ۲۰۱۷ ساخته شد و بار دیگر مخاطبان را به دنیای عجیب و رازآلود لینچ بازگرداند.


جاده مالهالند: شاهکاری برای قرن بیست‌ویکم

در سال ۲۰۰۱، لینچ فیلم «جاده مالهالند» (Mulholland Drive) را ساخت، که ابتدا به‌عنوان یک سریال تلویزیونی طراحی شده بود اما به یک فیلم سینمایی تبدیل شد. این اثر، که داستان‌های پیچیده و غیرخطی را در دنیای تاریک هالیوود روایت می‌کند، توانست تحسین جهانی منتقدان را جلب کند و در سال ۲۰۱۶ به‌عنوان بهترین فیلم قرن بیست‌ویکم انتخاب شد.

سبک فیلمسازی دیوید لینچ

لینچ در آثار خود مرز بین واقعیت و خیال را محو می‌کند. او از نمادگرایی (Symbolism)، شخصیت‌های چندلایه و داستان‌هایی پیچیده برای خلق فضایی خاص استفاده می‌کند. موسیقی و طراحی صدا در آثار لینچ نقش کلیدی دارند و به مخاطب حس غوطه‌ور شدن در جهانی متفاوت می‌دهند. مضامینی چون ترس‌های ناخودآگاه، خشونت، فساد و معصومیت از جمله تم‌های اصلی آثار او هستند. در عین حال، لینچ از طنز تلخ و شخصیت‌های عجیب‌وغریب برای تلطیف فضای تاریک آثارش بهره می‌برد.


زندگینامه دیوید لینچ -کارگردان معروف سینما – و بهترین فیلم‌هایش

بهترین فیلم های دیوید لینچ بر اساس امتیاز IMDB به همراه خلاصه آنها

فیلم جاده مالهاند ساخته دیوید لینچ – نقد و تحلیل و بررسی – Mulholland Drive

فیلم و کتاب (فیلمنامه) بزرگراه گمشده – دیوید لینچ

تابلوهایی که الهام‌‌بخش دیوید لینچ شده‌اند، نمایش پهلو به پهلو صحنه‌هایی از این فیلم‌ها و تابلوها

گفت‌وگوی اختصاصی قدیمی با دیوید لینچ


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]