عکس‌ها لحظات ناگفته‌ی تاریخ را روایت می‌کنند: در پسِ هر جراحت، داستانی هست!

فرانک مجیدی: تقریباً درباره‌ی هر واقعه‌ی تاریخی، آثار و سرنخ‌هایی وجود دارد که به ما کمک می‌کند دانشی درباره‌ی آن موضوع داشته‌باشیم. اگر آن واقعه در باب تاریخ معاصر باشد، مدارک و و شواهد و روایات بیشتر هم می‌شوند. مثلاً جنگ جهانی دوم. چقدر سند و نوشته و اعتراف درباره‌اش وجود دارد؟ تحلیل‌ها را می‌توان از روی مستندات تنظیم کرد و کدام مستند، واقعی‌تر از عکس و فیلم؟ تنها چیزی که حقیقتی را که هزار کلمه بیان نمی‌کند، در «آن لحظه» بیان می‌کند. عدم اطمینان، ترس، فرمان‌برداری، خود برتر پنداری، خشم، غرور… می‌توان درباره‌ی هر لحظه‌ی تاریخ بسیار نوشت، یا آن که درکی مینیمال‌تر و در عین‌حال، گویاتر مانند تصویر در اختیار داشت. در این پست، تصاویری نادر از دلِ تاریخ را خواهیم دید که ما را به درکی تازه از آن زمان و زمانه می‌رساند. ما روایت می‌کنیم تا در ذهن‌ها بازسازی ایجاد کنیم، اما این‌ها درست لحظاتی هستند که دنیا به خود دید و تاب آورد.

1- سال 1922. کودکان آلمانی با بسته‌های پول در دوران جمهوری وایمار بازی می‌کنند. این دوره از سال 1919 تا 1933 ادامه یافت و مشکلات اقتصادی و تورم سرسام‌آور، در دهه‌ی بیست به افزایش محبوبیت‌ گروه های راست‌گرا، از جمله حزب نازی منجر شد. سر انجام این دوره، با به قدرت رسیدن حزب نازی پایان یافت.

11-17-2014 2-19-44 AM

2- جشن حزب نازی در بوکِبرگ. تصویر مربوط به سال 1934 است. این دست تصاویر در دوران اوج قدرت و محبوبیت حزب، تأثیر تبلیغاتی فراوانی داشته‌است. از جمله دستاویزهای حکومت‌های خودکامه، همواره انتشار تصاویری از دارا بودنِ حمایت عمومی است تا به آن‌چه که هستند و بعدها عملی می‌کنند، وجهه‌ای مشروع ببخشند.

11-17-2014 2-20-10 AM

3- در سال 1933، نیروهای نازی با خواندن سرودهایی مردم را تشویق به تحریم خرید از مغازه‌هایی که صاحبان‌شان یهودی هستند، می‌کنند. امروز این کار بسیار ابلهانه به نظر می‌رسد، اما روزگاری مردم با افتخار و قطعیت، این القائات را می‌پذیرفتند.

11-17-2014 2-20-44 AM

4- سال 1938. روی برخی از صندلی‌های پارک‌های اتریش می‌نوشتند «فقط برای یهودی‌ها». زنی با شرم، روی خود را با کیف دستی‌اش از عکاس پوشانده.

11-17-2014 2-21-11 AM

5- سال 1936. نیروهای نازی SS بیرون استادیوم محل برگزاری بازی‌های المپیک برلین، استراحت می‌کنند.

11-17-2014 2-21-38 AM

6- مراسم «شب شیشه‌های شکسته» در مونیخ در سال 1938 برگزار شد. این مراسم، برای سوگند وفاداری مجدد و بیعتی دوباره با اهداف پیشوای مهربان برپا گردید!

11-17-2014 2-22-09 AM

7- این مردان در سال 1938، آن‌قدر از نظر نظامی و بدنی کارآزموده بوده‌اند که وظیفه‌ی حفاظت از شخصِ پیشوا را بر عهده داشته‌اند.

11-17-2014 2-22-39 AM

8- یک مجلس یک‌دست و فرمان‌بردار. مشخصه‌ای دیگر از نظام فاشیستی هیتلر. سال‌های خوشیِ نازی‌های وفادار بود. اتریش در سال 1938 ضمیمه‌ی آلمان شده‌بود و نازی‌ها با شادی و دادن سلام نظامی، از راهبری داهیانه‌ی پیشوا سپاسگزاری می‌کنند!

11-17-2014 2-23-05 AM

9- یک زاویه‌ی دیگر از همان تصویر و این‌بار، رنگی.

11-17-2014 2-23-31 AM

10- سال‌های التهاب است اما دانشمند حرفه‌ای، یک دانشمند حرفه‌ای است. انیشتین با صندل و شلوارک در ساحل!

11-17-2014 2-23-56 AM

11- در طول جنگ جهانی، از سلاح‌هایی که اعصاب و روان را تحت تأثیر قرار می‌داد، استفاده می‌شد. این یک واقعیت تاریخی است. با این‌حال، هولناکی حقیقت را نمی‌توان دریافت، مگر با دیدن این تصویر. این سرباز اهل شوروی قربانی چنین سلاح‌هایی بود. سربازان فنلاندی، بقایای یخ‌زده‌ی او را در این حال یافتند. تاوانِ تلاش و تقلای ناتمامی با همه‌ی توان!

11-17-2014 2-24-26 AM

12- چهره‌نگاری از جوزف استالین در سال 1911، توسط پلیس مخفی حکومت تزاری.

11-17-2014 2-25-02 AM

13- خودِ استالین به تنهایی در کنار تصادفات، حوادث غیرمترقبه و سرطان، از عوامل نابودی نوع بشر در قرن بیستم بود. این هم تصویری از بامزگی‌های یک دیکتاتور.

11-17-2014 2-25-33 AM

14- جوزف استالین (راست) و بدل او، فلیکس دادائف، سمت چپ

11-17-2014 2-26-05 AM

15- شادی در چهره‌ی افسران نازی هویداست. آن‌ها «یاکوف جوگاشویلی» را دستگیر کرده‌اند. پسر استالین را! پسرک بعدها در زندان کشته‌شد.

11-17-2014 2-26-35 AM

16- مهربانی‌های کوچک جنگ. یک سرباز آلمانی از غذایش به مادری روستایی و اهل روسیه تعارف می‌کند.

11-17-2014 2-27-07 AM

17- حمید مصدق در قسمتی از یکی از شعرهایش می‌گوید: «و در مراسم اعدام خویش خندیدن…» لحظاتی پیش از مراسم بی‌تشریفات اعدامی که افسر فنلاندی ترتیب می‌دهد، جاسوس روس می‌خندد.

11-17-2014 2-27-30 AM

18- درباره‌ی این تصویر، پیش‌تر برادرم نوشته‌بود. این تصویر درباره‌ی میهن‌پرستی و غرور یک ملت است. لحظه‌ای دردناک که فرانسوی‌ها باید رژه‌ی پیروزمندانه‌ی نیروهای آلمانی را در خاک خود تحمل کنند. تصویر متعلق به سال 1940 است.

11-17-2014 2-27-54 AM

19- نیروی ویژه‌ی دریایی ژاپن با ماسک‌های نبرد شیمیایی، در نبرد شانگهای. تصویری از سال 1937.

11-17-2014 2-28-25 AM

20- اعدام یهودی‌های اوکراینی در سال 1942 توسط جوخه مرگ آلمان. به‌قول خودشان آینساتزگوپِن!

11-17-2014 2-28-49 AM

21- لشگرکشی نیروهای آلمانی به‌سوی استالینگراد در سال 1942. دیکتاتورها معمولاً آن‌قدر سرمست شعارهای خود می‌شوند که از یاد می‌برند برای آرزوهای‌شان، باید چه بهای گزافی را بپردازند.

11-17-2014 2-29-16 AM

22- نیروهای نازی آماده‌ی آغاز حملات در استالینگراد. تصویری از سال 1942.

11-17-2014 2-29-42 AM

23- استفاده‌ی کاملاً مناسب از سلاح خطرناک شعله‌افکن: روشن کردن سیگار! جز روشن کردن سیگار، آلمانی‌ها از این اسلحه در جبهه‌های شرقی استفاده می‌کردند.

11-17-2014 2-30-07 AM

24- ورق برای نازی‌ها برگشته. یکی از نیروهای آلمانی در استالینگراد دستگیر شده‌است. چهره‌ی مرد آلمانی، به‌شدت برای من یادآور حال و هوای «مُهر هفتم» اینگمار برگمان است.

11-17-2014 2-30-40 AM

25- این آغاز تاوان‌دهیِ هیتلر است. 57هزار نیروی اسیر آلمانی در مسکو رژه می‌روند. این‌بار، نه با نخوت سال 1944 که پاریس را زیر ضرباهنگ پوتین‌های‌شان می‌لرزاندند.

11-17-2014 2-31-07 AM

26- انتقال سربازان اسیر آلمانی به کمپ‌های زندان روس‌ها.

11-17-2014 2-31-56 AM

27- نیروهای مقاومت فرانسه، از زن و مرد، در برابر آلمانی‌ها ایستادگی کردند تا میهن‌شان را آزاد کنند. این دختر 18 ساله، سیمون سِگویی نام دارد، از معروف‌ترین نیروهای جوان مقاومت. این عکس در سال 1944 گرفته‌شده. او به کمک دوستان‌ش، نقش مؤثری در آزادسازی پاریس ایفا نمود.

11-17-2014 2-32-15 AM

28- عکسی رنگی از سیمون سگویی.

11-17-2014 2-32-42 AM

29- سیمون سگویی با اسلحه‌ی آلمانی MP 40.

11-17-2014 2-33-07 AM

30- دیگر همه‌چیز مصنوعی است. همه‌چیز. روزهای تیره‌ی ارتش رایش سوم فرا رسیده. نوجوانان هم جذب نیروهای ارتش نازی می‌شوند، اما چیزی قرار نیست عوض شود. انتشار چنین تصاویری، قرار بوده نقش تهییج‌کننده‌ای برای نوجوانان دیگر آلمان داشته‌باشد و در عین حال نشان دهد که آلمانی‌ها، از پیر و جوان، حامی حزب هستند. اما نگاهی بیاندازیم به چهره‌ی «یوزف گوبلز». این شیطان کوچک، حتی نمی‌تواند یک لبخند پرمحبت بزند! پست بسیار مفصل من را که چند سال پیش به مناسبت مرگ گوبلز نوشته‌بودم، از دست ندهید.

11-17-2014 2-33-33 AM

31- دیکتاتور سقوط کرد. نیروهای متحدین روی بالکن خانه‌ای که پیش‌تر رایش سوم در آن سکونت داشته. یکی از سربازان، دارد ادای هیتلر را در می‌آورد و رفقایش را می‌خنداند. تصویر متعلق به سال 1945 است.

11-17-2014 2-34-31 AM

32- بهای بلندپروازی هیتلر را بایستی خیل مردانی بپردازند که در جبهه‌ها جنگیدند. به آن‌ها در اسارت نشان می‌دهند که واقعاً چه کرده‌اند. آن‌ها فیلمی را از اردوگاه اسرای یهودی تماشا می‌کنند. مثل آن‌که تازه حجاب از جلوی چشم‌شان کنار رفته‌است. به چهره‌های پوشانده‌شده از غم و شرم نگاه کنید. آن‌ها هرگز فراموش نخواهند کرد…

11-17-2014 2-34-52 AM

33- نمایی از فیلمی که اسرای آلمانی تماشا می‌کنند.

11-17-2014 2-35-20 AM

34- درسدن ویران‌شده! هیچ فرشته‌ای از درسدن در برابر بمباران سنگین متحدین محافظت نکرد.

11-17-2014 2-35-43 AM

35- آن‌چه از «ولادیمیر کوماروف»، فضانورد روس، پس از انفجار کپسول فضانوردی‌اش باقی ماند.

11-17-2014 2-36-05 AM

36- سال 1963. کاسترو به دیدار هم‌فکران روسش در کرملین رفته‌است. سیگار برگ مرغوبی دود می‌کند و دو ساعت رولکس انداخته!

11-17-2014 2-36-48 AM

37- سوخت هسته‌ای ذوب‌شده‌ای که از آثار باقی‌مانده‌ی چرنوبیل است.

11-17-2014 2-37-09 AM

38- در سال‌های 1970، ایرلند ملتهب از شور آزادی بود. زن جوانی از نیروهای آزادی‌بخش در حال شلیک به دشمنان‌شان است.

11-17-2014 2-37-34 AM

39- دانشمندان ناسا در سال 1961.

11-17-2014 2-38-05 AM

40- پس از دوره‌ای تحمل فشار، تاچر شادمان از پیروزی نبرد فالکلند در آرژانتین است.

11-17-2014 2-38-28 AM

——————————————————-
بیشتر تصاویر این پست، روی حزب نازی و سرنوشت شومی که برای جهان ساخت، تمرکز دارد. چند ماه پیش، نود و سومین سالگرد تأسیس حزب نازی بود.

ماجرا از کجا شروع شد؟ اگر تاریخ شرارت در کره‌ی خاکی‌مان را پی‌گیری بگیریم، باید تا داستان هابیل و قابیل جلو برویم. ظلم‌های بی‌شماری در تاریخ بشریت رخ داده، اتفاقات غیرمنصفانه و دهشت‌باری که اتفاقاً حمایت قشر بزرگی از مردم جامعه‌ی خود را در بازه‌ی زمانی رخ‌داد، به همراه دارند. پس این‌جا می‌شود پرسید: آیا همراهی قاطبه‌ی مردم، به معنای وجود دموکراسی است؟ آیا اصولاً امکان برآمدن دموکراسی در حالی‌که فشار برای «انتخاب تنها یک راه» وجود دارد، می‌تواند در چنین جامعه‌ای محل تعریف داشته‌باشد؟ به باور من، آن‌چه که در سال‌های کامیابی فاشیسم دیده‌شد، «استیلای مردمی خودکامگی» بود. بسیاری از تشکیل‌دهندگان تجمعات بزرگ حامی گروه‌های نازی، به این تفکر «باور» داشتند و آن را یک «انتخاب اجباری» نمی‌دانستند. باورها، معمولاً چنان تعصباتی را برای به جای آوردن آیین‌های خاص‌شان می‌طلبند، که جایی برای تشکیک باقی نمی‌گذارند و همین، آن‌ها ا خطرناک می‌سازد. میل به آزادی و مبارزه به کژی در آدمی همان‌قدر نهفته است، که تمایل به انتخاب شیطان‌صفتی. اگر نه، میلگرم این را با پاسخ هولناک آزمایش خود، نشان‌مان نمی‌داد. گیرم که همیشه توجیه «ما انتخاب دیگری نداشتیم» برای خیلِ گمنام باقی بماند و تمام تقصیرها بر گردن فرانکو، موسولینی، هیتلر و استالین بیافتد. در داستان حزب نازی، حقیقت این است که بسیاری از مردم آلمان، چه به دلیل ترس و چه به دلیل شوق کاذب میهن‌پرستانه‌شان دست راست خود را مانند خنجر در فضایی ناپیدا فرو می‌بردند و با شوق «هایل هیتلر!» می‌گفتند. خیلی‌ها هم به «حرمت» نام پیشوای‌شان اشک در چشم می‌آوردند. اما وقتی اهریمن، کشتن خود را انتخاب کرد. خیل گمنام سکوت کردند و کنار رفتند. تنها آن‌ها که معروف بودند یا لباس نظامی به تن داشتند، انگشت‌های اتهام و دشنام‌ها را تحمل کردند. کسی نمی‌تواند یک ملت مطیع را سرزنش کند، چرا که تاریخ‌نویسان نام یک مغازه‌دار روستایی را که مشتری یهودی خود را با تابلوی «ورود سگ‌ها و یهودی‌ها ممنوع!» بر در ورودی مغازه‌اش می‌راند، بی‌اهمیت می‌دانند. شاید برای همین است که جنایت و قتل‌عام‌های گسترده، در مسیر ایجاد تغییر در حکومت و مرز، ماجرایی عادی باشد. ما تنها نام‌هایی را مشخصاً به بدی یا نیکی به یاد می‌آوریم، و از یاد برده‌ایم که کشته‌شدن ناعادلانه‌ی حتی یک نفر، برای تفاوت در نژاد، اندیشه، نگاه و جنسیت، جنایتی علیه تمام بشریت و کشتن ایده‌هایی است که می‌توانست به دنیا عرضه شود و فرصتش از دست رفته. داستان تولد نازی‌ها، ماجرایی تلخ از گذشته است و تولد شوم گروه «داعش» ماجرای تلخ اکنون. این دنیا، تغییری نکرده و درسی نگرفته! به گمان من، تا زمانی‌که ملاک‌ها در ارزش‌گذاری بر «اهمیت» تغییر نیابد، انسان‌ها برای حق خودکامگی و فرمان‌بری از آن سوء استفاده می‌کنند. تغییر، باید به‌وجود آید. حتی همین حالا هم دیر است، ولی ثانیه‌ای بعد از آن، مستعد تولد فاجعه!

منبع

20 دیدگاه

  1. از عکسها نتیجه ای فوق العاده گرفتید و مثل همیشه قابل تامل و تفکر، به گمانم هر یک از ما بعنوان عضوی از جامعه بشریت نقشی داریم که تا آنرا درست ایفا نکنیم تاریخ مکررا تکرار خواهد شد، باور شخص خود و نقش خود و بازی درست آن نقش مهمترین عامل تغییر است.

  2. لطفا به دلایلی که باعث شد هیتلر محبوب شود و جنگ به راه بیندازد هم بپردازید . یکی از علتها تحقیر ملت آلمان بعلت زورگویی های انگلیس بود . اصولا نمی شود یک طرفه به قاضی رفت .
    مورد دوم اینکه یهودیان همواره در طول تاریخ ملتی بودند که کشوری نداشتند اما در کشورهای مختلف ساکن بودند ولی در عین حال از نظر مالی قوی بودند و بر خلاف منافع کشور ساکن حرکت می کردند و به همین علت همیشه مردمان نظر منفی نسبت به آنها دارند و در طول تاریخ کشتارهای در مورد آنان راه میافتد

    1. از دلایل اصلی اینکه یهودیان معمولا تمکن مالی خوبی داشتن این بوده که به اونها اجازه داده نمیشده در مشاغل عادی و صنعتی کار کنند در نتیجه به کارهایی که موفق شدن در اونها سخت‌تر بوده و ریسک بیشتری داشتن مثل تجارت کالا و بعضا مشاغل باشرافتی هم نبودن مثل نزول‌خوری مشغول می‌شدن. خب این کارها هم پول خیلی خوبی داشتن.
      در واقع این نفرت اکثریت یهودیان رو به کارهای پرریسک‌تر ولی پردرآمدتر سوق داد و به یهودیان مرور در این کارها خبره شدن و ثروت‌مند شدن. این قدرت مالی یهودی‌ها نفرت علیه اونا رو تشدید کرد.

      1. اتفاقاً قضیه ساده‌تر از این حرف‌هاست… در دوره قرون وسطی، کلیسا مسیحیان را از قرض دادن پول همراه با بهره منع کرد؛ همین حکم باعث شد خیلی از مسیحیان تمایلی به قرض دادن پول نداشته باشند؛ این وسط یهودیان (به واسطه مذهب‌شان) تنها گروهی بودند که می‌توانستند به غیر یهودیان وام بدهند (در قبال بهره)؛ به همین سادگی شرایطی برایشان ایجاد که سرمایه اندوزی کنند که البته به نفرت از این قوم هم دامن زد.

  3. تنها چیزی که حقیقتی را که که عزار کلمه بیان نمی‌کند، در «آن لحظه» بیان می‌کند.
    این جمله بالایی غلط املایی داره/ تصاویر و توضیحات عالی بودن

  4. سلام.
    تصاویر و نتیجه گیری نهایی عالی بود. اتفاقا یک طرفه قاضی نرفته اید و بهتر سخن اینکه کسانی که برعکس ما ( علی الخصوص در مورد این مطلب) می اندیشند، به ذم بنده جزو همان طیفی هستند که انتخابی اجباری را شعفی بزرگ برای نوع بشر می دانند و نتیجه جز تولید و بروز دیکتاتورها نیست.
    متشکرم.

    1. لطفا قضاوت نکنید!
      کاش می شد تصاویری منتشر کرد که اثرات تحریم ظالمانه ۳۰ ساله علیه یک ملت را نشان داد. یعنی تحریم جنایت علیه بشریت نیست؟

  5. چه خواهد آمد بر سرمان
    مایی که نه ایمانی داریم و نه اعتقادی
    دیالوگ انتونیوس بلوک
    مهر هفتم
    اینگمار برگمن

  6. ممنون. باز هم از این مطالب بگذارید.
    ولی یک ایراد بزرگی که طراحی سایت شما دارد، این است که فضای خالی زیادی در صفحه اول، پایین پست ها مشاهده میشود. و پست های دو روز قبل عملاً ناپدید می شوند و در دسترس نیستند. لطفا یک نظم و ترتیبی به طراحی سایت بدهید. پیشنهاد میکنم به همین بهانه، مطلبی هم در مورد سبک های دیزاین (مثل flat، material، skeuomorphic و…) نشر کنید.
    با تشکر

  7. با نظرات دوستان فکر کردم ک اونا به نتیج ای متفاوت از من رسیدن.
    راستش من متوجه قضاوت و یا بررسی سیاست و تاریخ حزب نازی نشدم و تنها مثالی دیدم از انتخاب های اشتباه انسانها در تاریخ که دوستان اومدن نمونه هایی در تائید یا تضاد و تکذیب این پست اوردن ک اونها هم به خودی خود مثالی دیگر مثل همین پست هستن بر نتیجه گیری آخر داستان ک انسان محور بود نه جامعه یا قومیت محور.
    ظالمیت یاد شده از حزب نازی یا مظلومیت از یهودیان فقط و فقط مثالی بود برای درک انتخابات انسانها در شرایط مختلف، میشد جنگ ایران و عراق، امریکا و ویتنام و یا هر کدام دیگر رو مثال زد اما همچنان نتیجه گیری همین می بود.
    برداشت من اینه که هیچ قضاوتی بر هیچ یک از طرفین اشاره شده در پست نبوده و فقط از بدیهات این کج رفتاری ها مثال هایی آورده شده، مثل نمونه ای ک گفته شد چ بلاهایی بر سر یهودیان در کمپ های اسرای یهود آمده است و از طرفی سرباز نازی که غذایش را با زنی محلی تقسیم کرده، اینها در هرجنگی موجوده.

  8. دوست عزیز کاش کمی هم در مورد تحمیل ظالمانه قرار داد ورسای به المان می نوشتید. کاش کمی هم در مورد درد ورنج مردم المان بعد از جنگ جهانی اول مینوشتید.همیشه یاد بگیریم علت هر حادثه ایی را دقیق موشکافی کنیم.

  9. اکثریت بر اقلیت حکومت میکنند…مشکلی که در جامعه ما هم وجود دارد .
    حداقلهایی که در اختیار قشر ضعیف جامعه است .
    دیکتاتوری هایی که با شعار های متعصبانه در جذب و شستشوی اذهان مردم هستند .
    اما با وجود همه ی این اتفاق ها …انچه اکنون در خاورمیانه خصوصا کشورهای همسایه ی ایران در حال رخ دادن است …چیزی که دلهره آور است آینده ی سرزمینان میباشد .

    ظاهرا قرن بعد عکسهایی از خاورمیانه و جنگهای داخلی منتشر خواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا