اولین روز تابستان
اول :
دوستان زیادی با من تماس میگیرند و میگویند چرا در وبلاگم به
همه چیز میپردازم ، الا مسائل
صنفی پزشکی و واقعیات ملموس پزشکی در ایران.
زمانی که وبلاگ نمینوشتم هر
روز در حین وبگردی به مطالبی برمیخوردم که برایم جالب بودند ، اما نمیتوانستم
آنها را با بقیه در میان بگذارم. وبلاگ نوشتن باعث شد که وبگردیهایم منظمتر و
نظامیافتهتر شود ، بهروزتر باشم و یا دوستان خوبی در عالم سایبر ارتباط برقرار
کنم و یک هویت نصفهنیمه سایبری هم پیدا کنم.
وبلاگ نوشتن برای من نوعی تمدد
اعصاب است ، یک تفریح روزانه است ، جایی است که میتوانم فشارهای کاری روزانه را به
فراموشی بسپارم. بنابراین اصلا تمایل ندارم با مرور مشکلات و نابسامانیهای روزانه و
نقد نوشتنهایی که دست آخر یا حکم تف سر بالا را پیدا میکنند و یا حداکثر به یک
نشخوار ذهنی آزاردهنده تبدیل میشوند ، اسباب آزار ذهنی خود را فراهم آورم.
بارها وبلاگستان فارسی را برای
پیدا کردن وبلاگ همکاران و یا خواندن مطالبی در مورد پزشکی و نظام سلامت در ایران ،
جستجو کردهام ، آن هم با انواع شیوهها و ترفندها. در این میان به وبلاگهایی
برخوردهام که به نقد پزشکان پرداختهاند ، بعضی از این نقدها منصفانه نوشته
شدهاند و شماری هم به دور از انصاف بودهاند و احساس کردهام کمتر منطق و استدلالی
در پشت سر آنها بوده است. جالب است که شمار قابل توجهی از چنین انتقادهایی ناشی از
ناآشنایی نویسندگانشان با جایگاه و حوزه مسئولیت پزشکان بوده است.
دیروز به نوشته اعتراضی یکی از
وبلاگنویسان پزشک به یکی از پستهای اخیر یک وبلاگ نسبتا پرطرفدار برخوردم و امروز
واقعا قصد داشتم ، مطلبی مشروح در اینباره بنویسم و تا نیمههای کار هم پیش رفتم ،
ولی دیگر با این دعواهای بینتیجه وبلاگی ، خام نمیشوم ، حوصله رنج بیهوده و سعی
بیفایده هم ندارم. دلیل مهمتر برای من برای وارد نشدن به چنین بحثهایی ، این است
که بر این باورم که هر گاه نشود و صلاح بر این نباشد که همه حقیقت را نوشت ، بیان
گوشهای از حقیقت ، جز دروغگویی بیشرمانه چیز دیگری نیست.
در عین حال تا حدود زیادی پاسخ
همکارم را به نوشته آن وبلاگ نسبتا پرخواننده تأیید میکنم. معتقدم که همگان
میتوانند "شکیبایی من را آزمایش کنند ولی اجازه نمیدهم به شعورم توهین کنند."!
گفتنیها کم نیست ، میشد و
میتوانستم از رنجهای پزشکان در هنگام تحصیل بنویسم ، از دوره سربازی و طرجشان سخن
بگویم، از دشنامهای مؤدبانه و ناموسی ، از تعریف نشده بودن مسئولیتها و حقوقشان
بنویسم ، از این بنویسم که به قول یکی از دوستان بیشتر مردم ما در کمال احترام آداب
مطب و بیمارستان رفتن را نمیدانند ، از پزشکانی پر شور و نشاطی که بعد از
فارغالتحصیلی سرخورده میشوند ، سرتان را با این درد بیاورم که در جامعهای که
هنوز "گال" یک معضل است چه توقعی باید داشت ، از نقش خود پزشکان در تحقیر خود ساخته
میشد صحبت کرد ، از برخوردهایی که گاهی به طنز شباهت پیدا میکنند ، از اینکه باید
سنگ صبور همه باشند و چکیده و عصاره بدبختیهای جامعه را هر روز ببینند ، تأسف
بخورند و دم برنیاورند. برای یکیک سؤالهایتان که متأسفانه خوب هم مطرح نکرده بودید
، جواب داشتم ، می توانستم بنویسم که چگونه و تحت چه شرایطی ، بعضی پزشکان تمایلی
به دادن توضیحات مشروح به شما ندارند ، از پول بنویسم ، همان چیزی که در مقام حرف
همه از آن منزجرید و در مقام عمل از ورزشکار گرفته تا هنرمند و نویسنده بنده آن ،
…
اما نه! دیگر "اینجا" نه! ،
بگذارید حداقل اینجا دلم را با آیتی ، داستان و لینک خوش کنم و از این پنجره کوچک
مانیتورم ، منظرههای خوب ببینم.
اصلا میدانید چیست؟ ما به
هیچ عنوان فرشته نیستیم.
دوم : بازی دیروز
آرژانتین و هلند آنقدر کند و ساکن و بیهیجان دنبال شد که با اجازه شما بیست دقیقه
آخرش خواب بودم. حیف آن همه تبلیغاتی که برایش کردم. به هر حال فوتبال از ما بهتران
با فوتبال دیمی و احساسی ما تفاوت دارد.
تصمیم خوبی گرفتید ، متاسفانه ماها همیشه دنبال آدم هایی هستیم که مثل ابزاری برای تحقق هدف های مان از آنها استفاده کنیم.تابستان گرمی داشته باشید ف راستی روی آرژانتین هم سرمایه گذاری نکنی فکر کنم خوشحال تر این روز ها رو سپری کنی ، من که هنوز فکر میکنم ایتالیا می تونه بهتر بشه و شانس داشته باشه
جناب اقای دکتر مجید از اینکه به حرف دوستان ناباب خود گوش نداده اید و وبلاگ خود را همگانی پسند می نویسید کمال تشکر و امتنان را داریم
به به چقدر کتابی نوشتم مثل نوشته های دکترها
در بلاگ نیوز لینک داده شد .با تشکر آقای دکتر دوست داشتنی بلاگستان:)
سلام! چرا نظرات مربوط به کامنت هی زیاد و کم میشوند و اکثرا درج نمیشوند؟؟؟؟ – با این که عددی در جامعه پزشکی نیستم اما با نظرتون در مورد دعواهای وبلاگی و نوشتن در مورد مشکلات پزشکی در وبلاگها 100 % موافقم – در مورد هلند و آرزنتین هر دو محتاط بازی میکردند تا تکنیکها رو لو ندهند اما امیدواریم امسال آرژانتین به حق خود برسد و قهرمان شود
آقای پزشک و هم میهن نازنینم درود بر شما
به عنوان برادر زاده یک پروفسور چشم پزشک در ایرن، باید بگم من از زجر و درد شما پزشکان به گونه ای با خبرم و به شما حق میدم که در این وادی ها وارد نمیشوید.
پس هرآنگونه که میخاهید بنویسید.
تا درودی دگر بدرود.
سلام
حق با شماست دکتر جان
البته در انتخاب مسیر رفتار سایبر
بالاخره شما اینگونه تمدید اعصاب میکنید
اما تابحال شده به جایگاه روان شناختی شخصی یک پزشک در برخورد با مشکلات شخصی خود بپردازید؟
در اکثر مواقع که ما بد خلق هستیم همه در اطراف ما به نظر بد مزاج و حوصله سر بر بنظر میرسند
درسته؟
مشکل که چه عرض کنم همونطوری که شما فرشته نیستی… بنا به همون معیار فکری فرشته ها هم روی زمین نیستند!
دیگران هم مثل خود ما…
فرق معامله دیدن از یک زاویه دیگر است بدون دم زدن و حتی درک
تنها نظاره گر باشیم همه چیز حله!
مثل یک تنظیم فکری روزانه در ابعاد شخصیتی در رفتار با جدولهای رنگ شده خیابان!
درسته؟
فقط بایستی دید…
فکر کرد و اندیشید…
در همان وقت هست که چیزی هلق میشه و شاید مرده ای زنده بشه…
اونوقته که فرشته ها رو روی زمین هم میشه درک کرد و شناخت
یا علی
دکترعزیز ونازنین دل پری داری
تا حدودی میتونم حس کنم که چه حسی داری
نمیدونم چی بگم
سلام
احوال ماراهم بپرسید
سلام علیرضا خان
دوست عزیز از روی که وبلاگت شروع به کار کرد تا به امروز همیشه خواننده اون بودم و از مطالب مفیدتون استفاده بردم. در مورد این جریان که بر میگرده به چند هفته پیش و مطلبی که یکی از وبلاگ نویسا نوشت . منم می خواستم مطلبی بنویسم اما با دیدگاهی مشابه شما از آن صرفنظر کردم اما حال که شما اشاره ای به آن کردید بد ندیدم که بگم…
اول اینکه چرا ما باید انتقاد پذیر نباشیم؟! یادمه وقتی در طنزهای مهران مدیری از جامعه پرستاری و یا پلیس به صورت طنز انتقادهایی شد بلافاصله عکس العمل هایی نشان داده شد که صحیح نبود. به نظر من انتقاد لازمه کار هست. حالا اگه از جامعه پزشکی باشه منظور فرد شما یا کلا پزشک های وبلاگ نویس که نیست. من خودم به شخصه وقتی برای معالجه مادر یا مادر بزرگ به پزشک های مختلفی مراجعه کردم و برخورد واقعا زننده بعضی از این آقایان یا خانم ها مواجهه شدم تاسف خوردم. برخی به هیچ عنوان به حرفهای بیمار گوش نمی دهند و برخی فقط به فکر پول و برخی با نسخه های معمول و بدون هیچ بررسی ویزیت می کنند. مشکلات زیاد هست و اگر بنا باشد بگم که میشه کلی…
بعدشم کسی از پزشک ها نیمخاد که فرشته باشند. میخواهیم که انسان باشند! به وظایف خودشون به نحو احسن عمل کنند. می تونید از اونایی که در خارج از ایران زندگی می کنند بپرسید که برخورد پزشکان با بیماران چطور هست.
نمیخام یه طرفه به قاضی رفته باشم . میدونم که شما هر در طول تحصیل و خدمت پزشکی خودتان با سختی های فراوانی روبرو شده اید و حق دارید. کلا در جامعه ما همه به نوعی حق دارند و مشکلاتی دارند که هیچ کسی جز خودشون از اون مطلع نیست. می دونم که بیماران ما با بیمارانی که در خارج از کشور به پزشک مراجعه می کنند متفاوت هستند. اما نه بیماران و نه پزشکان ما همه اینجور نیستند. اگر انتقاد میشه از برخی از اونا هست. مردم جامعه ما انتظاری که از یک پزشک یا معلم دارند با انتظاری که از یک راننده تاکسی یا کارگر شرکت دارند متفاوت هست… با همه اینا من اینجا از شما و تمام پزشک های دلسوز و زحمت کش تشکر می کنم. امیدوارم که ناراحت نشده باشید. ارادتمند .
اصولا کسی که طرفدار آرژانین باشه کارشم درسته : دی
دکترجان میتونم بفهمم چی میگی! واقعا! ولی برای منی که همیشه دغدغه ام از سال اول دانشگاه این بوده که خاموش نباشم حداقل الانم سخته که میبینم اینقدر به ما اجحاف میشه! … من بارها در وبلاگ خودم و البته در سایر وبلاگها در بحثهای مشابه شرکت کردم و سعی کردم توضیح بدم! اما این مردم نمیخوان واقعیات رو بپدیرن! و گاهی این قدر پیش میرن که کار به توهین و افترا میره! من خودم مشکلی با انتقاد ندارم! همه ما اشتباه میکنیم چون انسانیم! اما با چوب راندن یه جامعه که شریف ترین و واقعا سر به زیرترین صنف ممکنه کمال بی انصافیه! اونم از سوی کسانی که واقعا در این زمینه هر رو از بر تشخیص نمیدن! و آنقدر اظهار نظرهای فاضلانه میکنن که آدم انگشت به دهن میمونه! به هرحال غرض صرفا توضیح مکررات بود!:) بازم ازت ممنونم:!)
سلام. بینهایت از اینکه مدتهااست خوانندهیِ بلاگتان هستم خوشحالام و از اینکه یک پزشک در حیطهیِ آیتی دارد کار میکند و خوشبختانه متناسب با اصولِ وبلاگنویسی هم پیش می رود سخت خرسند و مفتخرم. امیدوارم همیشه پر از شور و شعف باشید راستاش من خیلی با پزشکان رابطهیِ خوبی ندارم اما بعضیها انگار جنمشان خود به خود جذاب است. شما از این مجموعهاید. همین امروز بهتان لینک میدهم. اگر شما هم با معیارهای بلاگتان میخواند و محبت کردید ممنون خواهم بود. یا علی!
لام به دوست وهمکار خوبم
راستش با وبلاگت حال کردم خوشم امد دوباره بهت سر می زنم
سلام دوست وهمکار خوبم وبلاگت خیلی عالیه خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم
از پزشکها موقعی که خرده می گیرن کاش یک بعدی به موضوع نگاه نمی کردن. کاش همه جنبه ها رو در نظر می گرفتن.
پزشک بودن ساده نیست ولی با پزشکها زندگی کردن هم ساده نیست.تصور کنین که 10 ساله تونه و پدرتون رو فقط جمعه ها میبینین. چون صبح ها که بیدار میشین برین مدرسه تازه از اطاق عمل اومده و خوابه شبهام انقدر دیر میاد خونه که شما خوابید.
مطمئنا” تنها دلیل اینهمه کارکردن پول نیست. دلیلش عشق به کاره دلیلش عشق به پزشکی و دلیلش کمک به مردمه.
البته تو هر زمینه استثنا هم وجود داره
سلام .تردید ندارم انسان با پشتکار هستی و داری ارادهای قوی .ضمن اینکه اهل علم هستی به ان بهاکتفا نکردی و علوم انسانی و انسان را مورد توجه قرار دادی .اقای مجیدی تحسین می کنم شما را و ارزوی توفیق و بهروزیت را دارم اهل گرگانم .از مدتی پیش با شما اشنا شدم . هر روز یک ایمیل از شما دارم .زن روستایی هستم و کارمند. دارای دو فرزند که موجب گردیدند خانواده چهار نفره من اکنون شش نفره شده .مطالب خوب تان باعث می شود من بی زحمت به پیشرفت علوم و حتی هنر و بعضی جنبه های دیگر زندگی انلاین بشوم . از همه زحمات شما سپاسگزارم