پادکست سوم : دوریس لسینگ ، برنده جایزه نوبل ادبیات

31

پادکست سومم را به دوریس لسینگ -برنده جایزه نوبل ادبیات-
اختصاص داده‌ام:

 
powered by ODEO

لینک دانلود به حجم 2.94
مگابایت
(17:10 دقیقه) ،
خوراک (خروجی فید) پادکست من
صفحه
پادکست من

پادکست‌های دیگر من:
پادکست اول : اینجا وبلاگستان است ، صدای یک پزشک
پادکست دوم : لوچیانو پاوارتی

برای رفاه کسانی که به علت سرعت پایین اینترنت نمی‌توانند
پادکست را دانلود کنند و همچنین کسانی که متن پادکست را درخواست می‌کنند ، متن پادکست را اینجا می‌گذارم:

پنجشنبه هفته قبل ، فرهنگستان نوبل ، خانم «دوریس لسینگ» 88 ساله را برنده جایزه‌
‏نوبل ادبیات سال ۲۰۰۷ اعلام کرد. او یازدهمین زنی است که
برنده جایزه نوبل ادبیات می‌شود ‏و با سن و سال بالایی که
داراست ، پیرترین شخصی است که تا به
حال جایزه نوبل ادبیات را
از آن خود کرده است. همچنین وی ‏در
کل تاریخ این جایزه ، دومین شخص کهنسال برنده جایزه در همه
موضوعات محسوب می‌شود.

بسیاری از این تصمیم شگفت‌زده شدند
، چون احتمال رسیدن جایزه به «هاروکی ‏موراکامی» و‌ «فیلیپ راث» بیشتر از «لسینگ»
بود. با این همه ، «دوریس لسینگ» که ‏مدتها نامش در
لیست نامزدهای جایزه نوبل بود ، موفق شد به خاطر سال‌ها
تلاش در ‏عرصه‌ی ادبیات و به خصوص ادبیات زنان و مبارزه برای احقاق
حقوق زنان این جایزه را به دست آورد.

ادامه این نوشته

خانم لسینگ هنگام اعلام این خبر مهم ، منزل نبود و همراه
پسرش بیرون رفته بود و تا ‏چند ساعت نمی‌دانست که برنده
چنین جایزه مهمی شده ، وقتی به خونه برگشت
مشاهده کرد که
‏گروهی از خبرنگاران جلوی پله‌های
خانه‌اش ، تجمع کرده‌اند.

 lessing.jpg

ساعت نزدیک چهار بعد از ظهر بود که برنده‌ جایزه‌ نوبل در خانه را باز
کرد و به ‏باغچه کوچک بیرون خانه‌اش در حاشیه‌ خیابان گام
گذارد. دوریس لسینگ دامن ‏جین، بلوز مشکی، پیراهن
چهارخانه و جلیقه‌ پنبه‌دوزی به ‌تن
داشت و موهای سفیدش را ‏مطابق معمول پشت سرش گره‌ زده بود.‏

خانوم لسینگ بعد از این که در جریان خبر قرار گرفت گفت که از شنیدن این خبر
غافلگیر ‏شده‌، اما تعجب نمی‌کند که سرانجام نوبت او رسیده. وی
گفت:

«چهل ساله که حرفشو می‌زنن. پس دیگه نمی‌شه غافلگیر شد. می‌دونی،
آدم که ‏نمی‌تونه چهل سال همینطور هی بچرخه و هی غافلگیر بشه ، بالاخره یه مرزی هست.‏»

و در پاسخ به اینکه چرا فرهنگستان سوئد سرانجام او را برگزیده،
می‌گوید
:‏

«حتماً نشستن و فکر کردن که این زنه داره پیر می‌شه، بهتره
جایزه رو بهش بدیم، وگرنه ‏می‌افته و می‌میره. » و
می‌زند
زیر خنده.‏

فرهنگستان سوئد دلیل اعطای جایزه را با اون اینطور اعلام کرد :‏

«برای گرامی‌داشت تجربه زنانه او که با شکاکیت ، حرارت و
نیروی تخیل ، انسانیت دوپاره ‏شده را مورد مداقه قرار
می‌دهد.»

او توضیح فرهنگستان سوئد برای دادن جایزه ،نمی‌پسندد و
می‌گوید:‏
«من نمی‌فهمم منظورشون از "تجربه‌ زنانه" چیه. چرا نمی‌گن
"تجربه‌ انسانی"، چرا ‏فقط "تجربه‌ زنانه"؟ من هرگز معتقد نبودم که زن‌ها و مردها
رو باید به دو گروه تقسیم ‏کرد. این‌جوری اینها به دو گروه دشمن همدیگه تقسیم می‌شن.‏»

تلفن مدام زنگ می‌زند ، اما دوریس لسینگ منتظر تلفن شخص
معینی ا‌ست. شنیده که ‏نویسنده‌ دیگری ، که اون هم جایگاه
بلندی پیش فرهنگستان سوئد دارد ، می‌خواهد ‏به او تبریک
بگوید، و او کسی نیست جز گابریل گارسیا مارکز. می‌گوید:‏
«قراره همین الآن زنگ بزنه که بهم تبریک بگه. هیچ چیز نمی‌تونست
بیشتر از این من رو ‏توی دنیا خوشحال کنه. من به این مرد احترام می‌ذارم. نویسنده‌ی
بزرگیه.‏»

می‌پرسم: «می‌آیید استکهلم که جایزه‌تون رو بگیرید؟»
می‌گوید:‏ «هنوز اصلاً وقت نکردم که بهش فکر کنم.‏»

Doris Lessing at her home in London in 2002.jpg

سال 2006 و 2005 ، آکادمی نوبل اورهان پاموک و هارولد پینتر را برنده جایزه نوبل
‏ادبیات کرده بود ، انتخاب این دو نفر که هر دو حاشیه‌های سیاسی فراوانی
داشتند
،
باعث ‏شده بود بعضی‌ها معتقد بشوند که آکادمی نوبل
با انگیزه‌های سیاسی و با دلایلی غیر از ‏ارزش ادبی ، برندگان را
برمی‌گزیند.

زندگی‌نامه
دوریس می تیلور یا دوریس لسینگ ، ۲۲ اکتبر سال ۱۹۱۹ در کرمانشاه ایران به دنیا
آمد ، ‏یعنی زمانه پرماجرایی در میانه
قیام مشروطهخواهان و تاسیس شرکت نفت ‏ایران و انگلیس. پدر و مادر او انگلیسی بودند.
پدر دوریس که در جنگ جهانی دوم ‏مجروح و معلول شده بود به عنوان کارمند بانک در
ایران کار می‌کرد و مادرش پرستار بود. آنها در سال ۱۹۲۵ به مستعمره بریتانیایی
رودزیای جنوبی که حالا زیمبابوه نامیده می‌شود ، مهاجرت کردند
و در آن‎جا با دشواری به کاشت ذرت پرداختند. متأسفانه این
کار برای ‏آنها ثروتی به همراه نیاورد.‏

لیسنگ که در نوجوانی به مدرسه‌ای کاتولیکی رفته بود، مدرسه را رها کرد و از آن
به بعد ‏خودآموزی کرد.‏ او در این باره می‌گوید:
"عموما پچه‌هایی که به سختی بزرگ میشوند، نویسنده خوبی ‏از
آب درمیآیند. من هیچ وقت فکر نمی‌کردم ، یک روز نویسنده شوم.
درس که می خواندم همه فکر و ذکرم این بود که از مدرسه
فرار کنم."‏

لسینگ مطالعات ادبیاش را با خواندن آثار دیکنز، اسکات و
کیپلینگ آغاز کرد و بعدها به ‏خوندن رمانهای دی اچ لارنس،
تولستوی و داستایوفسکی روی آورد. درحالی که ‏خاطرات تلخ پدرش از جنگ جهانی اول او
را میآزرد.‏

دوریس نوشته است: "همه ما را جنگ ساخته است. جنگ ما را زیر و رو و منهدم کرده ‏است
و ما فقط در ظاهر آن را فراموش کردیم."

وی 15 ساله بود که از خانه فرار کرد و به عنوان پرستار مشغول به کار شد.
صاحبخانه‏اش کتابهای سیاسی و
جامعهشناسی به او میداد تا مطالعه
کند. در همان دوران ‏فرصتی پیدا کرد تا نوشتن داستان را شروع کند و دو داستانش را
به مجلاتی در آفریقای ‏جنوبی فروخت.‏

دوریس در سال 1937 به سالزبری که حالا حراره نامیده می‌شه رفت و به عنوان
اپراتور ‏تلفن به مدت یک سال در آنجا مشغول به کار شد. در سن 19 سالگی با فرانک
ویزدم ‏ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. چند سال بعد خانوادهاش
را ترک کرد و عضو یک گروه ‏کمونیستی شد. او دوباره با یکی از اعضای آن گروه ازدواج
کرد و صاحب یک پسر شد. ‏شوهر دوم او گوتفرید لسینگ (‏Gottfried Lessing‏) بود که
بعدها سفیر آلمان در اوگاندا ‏شد.‏

 Doris Lessing.jpg

لسینگ بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1949 از شوهر دومش هم جدا شد و با پسر ‏کوچکش
و دست‌نوشته اولین رمانش با عنوان "سبزه‌ آواز می‌خواند" به انگلیس رفت و ‏رمانش
را منتشر کرد تا کار نویسندگیش را به طور حرفه‌ای آغاز کند. در این رمان او روابط ‏همسر
سفید پوست یک کشاورز و خدمتکار سیاه‌پوستش را توصیف می‌کند.

لسینگ ، در سال 1956 در هنگام اشغال مجارستان
به وسیله
شوروی از حزب استعفا داد و ‏دیگر به ان بازنگشت.‏

او در طول سال‌ها به طور فزاینده به انتقاد صریح از اوضاع آفریقا به خصوص فساد و
حیف ‏و میل دولت‌های کشورهای آفریقایی پرداخت. او که در سال 1956 از ورود به
آفریقای ‏جنوبی منع شده بود
، نهایتا در سال 1995 پس از سقوط آپارتاید توانست
وارد آفریقای ‏جنوبی شود.‏

سبک هنری
آثار او شامل حوزههای مختلفی از داستانهای اجتماعی و
رمانتیک گرفته تا داستانهای سیاسی و علمی تخیلی میشود
و ویژگی عمده آثار او چندلایگی شخصیت ‏زنانی است که سوژه
این داستانها قرار گرفتهاند.
آفریقای زیر سلطه بریتانیا، برخورد ‏تمدنها، بیعدالتیهای
اجتماعی و نابرابریهای نژادی و کشمکش درونی افراد، ‏مضامین
رمانهای او را تشکیل می‌دهد.

‏او در 88 سالگی هنوز با علاقه به نوشتن ادامه میدهد و
در کارنامهاش 74 کتاب تا به ‏امروز در قالبهای
مختلف داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، مجموعه مقاله و شعر به ‏چشم می خورد . با این
همه ، لسینگ عمده شهرت خودش را مدیون داستان‌نویسی ‏است. ‏

زندگی داستانی «دوریس لسینگ» را می‌توان به سه بخش عمده تقسیم کرد. بخش ‏اول آن
بین سال‌های ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۶ است، یعنی زمانی که «لسینگ» ، درگیر کمونیسم ‏شده بود ‏
دومین بخش زندگی داستانی «لسینگ» به سال‌های ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۹ بر می‌گردد. در این ‏دوره‌
به موضوعات روانشناختی علاقه‌مند شد و انعکاس دغدغه‌های اجتماعی در آثارش ‏به خوبی
دیده می‌شود ‏و پس از این دوره بخش سوم زندگی داستانی او شروع می‌شود، بخشی که
بیشتر به ‏جهان‌بینی صوفی‌ها روی آورد و در عین حال به داستان‌های علمی – تخیلی هم
‏علاقه‌مند شد.‏

فمینیسم
بخش زیادی از زندگی «دوریس لسینگ» به فعالیت در حوزه‌های فمینیستی مربوط ‏می‌شود.
«لسینگ» به اعتقاد بسیاری مهم‌ترین چهره ادبی فمینیستی بین ‏نویسندگان
معاصر است. ‏

رشته رمان‌های‌او به نام "کودکان خشونت" حول یک شخصیت مرکزی به نام مارتا
‏کوئست که بین سال‌ های 1952 و 1969 به چاپ رسید، برای اولین بار به عنوان یک ‏نویسنده
و فمینیست به او اعتبار بخشید.‏

اما کتاب «دفترچه‌ طلایی» لسینگ ، یکی از متون کلاسیک مکتب فمینیسم به
حساب ‏می‌آید. ‏

 190px-The_Golden_Notebook.jpg

در دفترچه طلایی ، لسینگ داستان زنی به نام «آنا وولف»
را می‌نویسه که می‌خواهد آزاد ‏زندگی کند
و این موضوع تقریبا داستان زندگی خود لسینگ هم
محسوب می‌شود
. این رمان اولین بار در ‏آمریکا متتشر شد ،
آن هنگام ،  لسینگ
یک
نویسنده معروف نبود و تنها 6000 نسخه از این ‏رمانش به فروش رسید.‏

با این همه، «دوریس لسینگ» از اینکه نویسنده‌ فمینیست به حساب بیاید، بیزار است
‏و در همین رابطه گفته:
«فمینیست‌ها از من می‌خواهند که مثل شاهد برایشان عمل ‏کنم. آن‌ها انتظار دارند که
من بیایم و بگویم، خواهرانم ، من در این ستیز شانه به شانه‌ ‏شما تا به سوی فجر
پیروزی ایستاده‌ام، تا جایی که این مردهای حیوان صفت نباشند. آیا ‏واقعا آن‌ها
انتظار چنین عبارت‌های عوام‌فریبانه‌ای دارند؟ من با کمال تاسف باید بگویم که ‏بله
همین طور است. » ‏

اما ، «دوریس لسینگ» خواسته با ناخواسته به‌ عنوان یکی از پیشروان نهضت فمینیسم ‏در
ادبیات معاصر شناخته می‌شود و همین امر نامش را سال‌های
متمادی در لیست ‏نامزدان جایزه‌ نوبل ادبیات قرار داده است.‏ ‏

آثار لسینگ فراوان است و حتی ذکر
عناوینش
هم در حوصله این پادکست نیست. با این همه ‏می‌شود به رمان"تروریست خوب" او هم به عنوان یکی از آثار
برجسته‌اش
اشاره کرد که در ‏سال 1985 نوشته شده و در مورد یک زن جوان
نابالغ که به یک حلقه تروریستی‏‎ ‎می‌پیوندد، ‏این رمان در حال حاضر بازتابی گسترده
پیدا کرده.‏

افتخارات
لسینگ تاکنون به جز نوبل اخیرش ، جوایز و افتخارات زیادی کسب کرده است که از
جمله ‏آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: جایزه رمان موام ، جایزه رمان فرانسوی
مدیسی، ‏جایزه شکسپیر آلمان، جایزه ادبی اسمیت ، جایزه موندلو در ایتالیا ، جایزه
رمان گرینزان ‏کاوو ایتالیا، جایزه تیت بلک ، دکترای افتخاری دانشگاه هاروارد
،جایزه‌ پرنس استریاس ‏اسپانیا و جایزه ادبیات انگلیسی دیوید کوهن. دوریس لسینگ چند
بار هم نامزد جایزه ‏بوکر بوده است.‏

لسینگ که اکنون در حومه لندن در هامپستد زندگی می‌کند،
در سال‌های اخیر چندین اثر ‏علمی- تخیلی نوشته است.‏ رمان آخر خانم لسینگ شکاف نام
داره و ژانری علمی تخیلی دارد. در آثار آخر لسینگ ‏نوعی شهود صوفیانه مشهود
است
.‏ 

‏او شاید یکی از سالمندترین افرادی باشد که در وب‌سایت محبوب شبکه اجتماعی ‏اینترنتی
My Space، دارای صفحه مخصوص به خود است. در یک
دیدار اخیر از این صفحه او ‏در این سایت زیر عنوان "زن 87 ساله" آمده است : "دوریس
لسینگ 240 دوست دارد" ‏بعد از گرفتن نوبل ، خانم لسینگ 100
نفر را به فهرست دوستان خود اضافه کرده است و تعداد دوستاش
از 136 نفر به 240 ‏نفر رسیده!‏

 my sapace doris.gif

خیلی از نویسندگان بعد از اینکه برنده جوایز مهم می‌شوند
، به جامعه کتاب‌خوان ایران ‏معرفی می‌شوند.
از لسینگ تا حالا بیشتر از سه کتاب به فارسی ترجمه نشده. هر چند ‏مقالات و داستان‌های
کوتاهی به صورت پراکنده در بعضی از نشریات ادبی از لسینگ ‏ترجمه شده.‏

من امروز داستان کوتاه پرواز لسینگ را خواندم ، می‌خواستم
ترجمه‌اش کنم ولی ، ‏ترجمه ادبی
مهارت خاص خودش را می‌طلبد. ‏فکر می‌کنم
این داستان برای کسانی که در ترجمه
ادبی مهارت بیشتری دارند ، نقطه شروع خوبی
باشد
‏برای ترجمه
کارهای لسینگ.‏

کتاب شناسی دوریس لسینگ به زبان فارسی :

کتابها
‏ دری که میخواند (نمایشنامه) ، ترجمه هوشنگ حسامی ، نشر
تجربه ، 1379‏
علف ها آواز می خوانند (داستان) ، مترجم آذر کریمی، نشر آذربد، 1379‏
چال مورچه (داستان) مترجم ضیاءالدین ترابی، انتشارات سوره مهر، دردست انتشار

مقالات
طرح‌هایی از بوهمیا (نقدی بر آثار ویرجینیا وولف) ؛ ترجمه خجسته کیهان ، بخارا ،شماره
‏‏56 ، پاییز 1385:، صفحه های 236 – 240‏
درباره آثار‏ گفت و گو با دوریس لسینگ ،ماهنامه ک‍ل‍ک‌، شماره‌ 41، (م‍رداد 1372):
صفحه‌ 187‏
زن‍ان‍ی‌ ک‍ه‌ ب‍ه‌ گ‍ذش‍ت‍ه‌ وف‍ادارن‍د، نوشته لیندا اس‍ک‍ات‌؛ ترجمه میترا ل‍طف‍ی‌ش‍م‍ی‍ران‍ی‌
، روزنامه ‏ه‍م‍ش‍ه‍ری‌، 24 م‍ه‍ر 1381‏
ح‍ض‍ور و غ‍ی‍اب‌ ک‍ت‍اب‍ه‍ای‌ م‍رده‌، نویسنده دووایت گ‍ارن‍ر‌؛ ترجمه میترا ل‍طف‍ی‌ش‍م‍ی‍ران‍ی‌،
روزنامه ‏ه‍م‍ش‍ه‍ری‌، 26 م‍ه‍ر 1381‏

داستان های کوتاه‏
درود بر ایساک بابل – مترجم اسدالله امرایی – ماهنامه نافه – شماره 10 – دی و بهمن
و ‏اسفند 1379 صفحه 37‏
دردسر – مترجم علیرضا جباری – ماهنامه کلک – شماره 3 – پیاپی 123 – صفحه 54‏

منابع:
در تهیه این پادکست از منابع زیر استفاده شده است.
مقاله روزنامه نیویورک تایمز
MSNBC

وب‌سایت رسمی دوریس لسینگ
ویکی‌پدیا
طرحهایى از بوهمیا ، درباره ویرجینیا وولف و آثارش
(روزنامه شرق)

وبلاگ سیب گاززده
خبر خبرگزاری مهر
خبر روزنامه همشهری
وبلاگ فارسی I don't know
رادیو زمانه
وبلاگ کارگاه

با تشکر فراوان از وبلاگ‌نویس‌های خوبی که از مطالب ارزشمندشان
استفاده کردم.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

وقتی به رویدادهای تاریخی مهم و مکان‌های مشهور از زاویه دید متفاوتی بنگریم (گالری عکس)

همیشه زاویه دید خیلی مهم است. ما در مورد برخی از رخدادهای مهم تاریخ، همیشه یک یا چند عکس شاخص در ذهنمان است، در صورتی که همان عکس‌ها پشت صحنه‌های جالبی داشته‌اند که از آنها غافل شده‌ایم.به صورت مشابهی روتین‌ترین عکس‌های از بناهای مشهور،…

این عکس پرنده واقعا فتوشاپی نیست و ترکیبی هم نیست و در یک جلسه گرفته شده است!

این عکس شگفت‌انگیز از یک پرنده در حال شگفت‌زده کردن کاربران در اینترنت است و مغز مردم از پردازش آنچه در عکس می‌بینند، ناتوان شده است!اگرچه این یک عکس ویرایش نشده و ترکیبی هم نیست و به صورت روتین با یک بار شات و نوردهی گرفته شده است.…

خانه‌های با مبلمان‌هایی از غذاهای خوشمزه

هانسل و گرتل، نام داستانی شاه‌پریانی با منشأ آلمانی است که برادران گریم آن را ثبت کرده‌اند. این داستان ماجرای یک برادر و خواهر کوچک به نام‌های هانسل و گرتل را روایت می‌کند که پس از رها شدن در جنگل به خانه‌ای که از کیک و آب‌نبات ساخته شده…

مورد عجیب بیمار M: مردی که گلوله‌ای به سرش خورد و بعد همه چیز را وارونه می‌دید!

بر اساس گزارش موردی که به تازگی منتشر شده است، یکی از منحصر به فردترین و عجیب‌ترین موارد آسیب مغزی در تاریخ شرح داده شده: این مورد با نام مستعار بیمار M، نامیده می‌شود که در سال ۱۹۳۸ در جریان جنگ داخلی اسپانیا به سرش گلوله خورد و بعد آن…

دستمال‌های پارچه‌ای برای پنهان کردن نقشه فرار در زمان جنگ جهانی دوم

جورجینا کنیوندر جنگ جهانی دوم، نقشه‌های سرّی روی دستمال‌های جیبی چاپ می‌شد تا نیروهای متّفقین در پشت خطوط دشمن بتوانند از آنها استفاده کنند. گرامی داشتن دستمال‌های پارچه‌ای کهنه پدر ‌همسرم شاید به نظر کاری ناخوشایند باشد اما در دل آنها…

مشهورترین ستاره‌های هالیوود قبل از اینکه مشهور شوند (طنز!)

با میدجرنی می‌شود چهره‌ها را جوان کرد، اما تصور کنید که این کار را در مورد شخصیت‌های تخیلی فیلم‌ها انجام بدهیم و تصور کنیم آنهایی که جوانی‌شان را ندیده‌ایم، قبل از پا به سن گذاشتن چگونه بوده‌اند.یودادوایت شروتتانوس…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / کلینیک زیبایی دکتر محمد خادمی /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /
31 نظرات
  1. كوچه باغ می گوید

    ممنون از این که متن رو هم گذاشتین هر چند که شنیدن کی بود مانند خواندن!

  2. رضا حریری می گوید

    سلام دکتر جان
    به حق یکی از بهترین پست های یکی از بهترین وبلاگ های ایران بود. من واقعآ باورم نمی شد که این خانوم دارای اصلیت ایرانی است و تواسته برنده جایزع نوبل شد. آن هم از دیار کردنشین کرمانشاه(آخه من هم کرد هستم). درسته که الان ایرانی نیستند ولی واقعآ باعث افتخار هست که یک شبه ایرانی توانسته برنده این جایزه ی توپ! شود.
    واقعآ زشت هست که کتاب های این نویسنده بزرگ را از ما دور داشته اند و ما نمی توانیم این رمان ها را بخوانیم. من خودم به شخصه خیلی رمان خوندن رو دوست دارم
    دکتر جان موفق باشی
    به من هم یه سری بزن
    http://www.taknevis.wordpress.com

  3. پویا می گوید

    بسیار جالب بود. ممنون برای زحمتی که کشیدین.

  4. نيلوفر می گوید

    عالی بود. متشکرم.

  5. سپنتا می گوید

    سلام جناب دکتر. کار جالبی بود اما ما نمیتونیم پادکست بیرون بدیم به خاطر سرعتمون.
    راستی مگر سرعت شما چقدر است؟
    جناب دکتر در جریان هستید که چند وقتی هست سرویس های vpn برای دور زدن فیل تر تو کشور رواج پیدا کرده.من سعی کردم سایت هایی رو معرفی کنم که vpn مجانی میدن حداقل برای تست. ببینید و اگر بجا بود پیشنهاد بدین.البته در مورد این سرویسها و نحوه عمل سعی شده توضیحات کاملی بیان بشه. راستی مجانیه.
    http://www.sepanta.wordpress.com

  6. کامران می گوید

    علیرضا جان
    مثل همیشه کار فوق العاده ای کردی. قابل تحسینه، خسته نباشی.

  7. داریوش کبیر می گوید

    این شمارت عالی بود.هم حرفه ای هم جذاب از نظر محتوا

  8. لادن می گوید

    این دفعه انقلاب کردم
    هم پنجشنبه مطلب گذاشتم هم یکشنبه
    این زندگی منه
    شدن ِ منه
    مگه نه ؟

  9. رضا می گوید

    مثل دوتای قبلی بسیار پر محتوا و صد البته دلنشین بودش 🙂 ولی من خیلی با انتشار متن پادکست موافق نیستم، بهتر سعی کنیم گوش دادن به پادکست رو جا بندازیم دانلود کردن 2 تا 5 یا 6 مگابایت حتی با دایال آپ هم اونقدرا دشوار نیستش، من کسایی رو میشناسم که با دایال آپ های اعصاب خورد کن پادکستهای بالای 30 یا 35 مگابایت رو توی شهرستانای همین ایران خودمون دانلود میکنن.

  10. Radio College Park می گوید

    دکتر جان برنامه خیلی جالبی بود و خیلی به موقع. لطفا پادکست رادیو کالج پارک رو هم ببینید که این هفته صدو بیست و یکمین برنامه رو روی سایت گذاشته. این پادکست ۲ سال هست که به شکل منظم هر جمعه توسط دانشجویان ایرانی دانشگاه مریلند تولید می شود.

  11. مهنازميناوند می گوید

    سلام.
    سلام.
    ممنونم از مطلب کامل تون.
    اما خب جالبه : اصلیت ایرانی؟ فقط چون در کرمانشاه به دنیا اومده و 5 یا 6 سال اینجا زندگی کرده؟ خنده داره واقعا!! بعضی ها چقدر زود جوگیر می شن. (البته منظورم اصلا شما نیستید بلکه بعضی از خواننده هایی هستند که اینگونه فکر می کنند)

    راستی یه سوال پزشکی دارم که البته به این مبحث ربطی نداره. می خواستم بدونم عینک آفتابی در حین رانندگی واقعا چه تاثیری داره؟ البته منظورم از نظر فیزیولوژیکی یا حتی روانشناختی یه. اگه براتون مشکلی نیست ممنون می شم پاسخ بدید

  12. آرزو افتخاری می گوید

    سلام
    من یه برنامه جالب رو روی سایت WEBLOG.SHAAR.COM دیدم در مورد اسناد الکترونیکی سازمان ملل UNeDocs بد نیست دوستان هم یه سری بزنن ظاهرا شرکت در سمینار رایگان هم هست.

  13. فرداد می گوید

    سلام دکتر جان
    راستش تعجب کرد.
    چون مهندس درویش گفته بود که شما این روز را به او معرفی کرده اید. اما می بینم که خودتان در روز محیط زیست چیزی ننوشته اید؟
    چرا؟

  14. مهرزاد پارس می گوید

    دکتر جون کار خیلی ارزنده ای کردی
    من هنوز دانلودم تموم نشده که بشنفم
    اما
    تو پادکست قبلیت (2) طلبه ی آهنگ اولیه ی پادکستم

    اگه لینک دانلودش رو داری که خوبه
    اما اگه اسمش بگی میگردم و خدا رو چه دیدی شاید پیدا شد.

    یه سوال دیگه هم دارم
    قبلنا چند سال پیش نمی دونم یادته یا نه
    اما تو تبلیغات تلویزیونی شرکت غذایی 1و1 یه آهنگ خیلی باحالی می زاشتن
    از هر کسی میپرسم یا یادش نمی یاد یا بازم یادش نمی یاد
    اگه یادت اومد قربان محببت می شم
    برقرار باشی
    😉

  15. شیدا می گوید

    به نظر من اصلا خوب نیست همان مطلبی را که می‌نویسی پادکست کنی، من که ببینم مطلبت نوشته شده باشه دیگر پادکست گوش نمی‌دهم

    اصلا اگر قراره بنویسی پادکست کردنش دیگر برای چیه ؟‌ خوب می‌خوانیمش دیگر

    تازه کلی سریعتر و راحتتر

  16. مهتاب می گوید

    اینترنتتون درست شد دکتر جان ؟

  17. علی یوسفی می گوید

    چطوری علی جان . دارم پادگست سومت رو میگیرم .
    همیشه جوان باشی !
    به نظرم خیلی فحشه که توی این سن نوبل بگیری . کما اینکه توی زمینه های مختلف کم نداریم کسای که توی سن بالا نوبل گرفتن . اما خوب این بنده ی خدا دیگه پاش لب گوره . بهش اسمارتیز بدن یا نوبل چه فرقی می کنه؟!!

    شاد باشی و موفق .
    مشتاق دیدارت
    تونستی یه سر به وبلاگم بزن . ( واسم مهمه که خواننده هام کیان . از وبگذر هر روز چک می کنم . اگه اشتباه نکنم یه مطلبی راجع به بازدید و این چیزا گذاشته بودی . مطمون نیستم . اگه تو نذاشته بودی . شرمنده !! )
    یا علی

  18. یک حسابدار می گوید

    سلام.میدونم که اصلا نیازی به تعریف کردن نیست .چون که همه چیز گویای خوب بودن و برتر بودن شماست.من مدت خیلی زیادی هستش که پستهای شما رو از طریق ایمیل دریافت می کنم.نمیدونم چرا تا الان براتون کامنت نذاشتم.
    به هر حال امیدوارم که موفق و سربلند باشید و همیشه جزو بهترین ها….

  19. نگارنده می گوید

    تبریک بابت پادکست :)) مطلب دوریس لسینگ بسیار خوب بود و بسیار ممنون 🙂

  20. مهرزاد پارس می گوید

    از خواندن داستان مشعوف شدیم
    یه کاری کن دکتر جون
    یه سری پست اختصاص بده داستان های خوبی که میشناسی رو معرفی کن
    چه ترجمه شده و چه نشده

    سوال قبلیمو جواب نمی دی؟؟

    قربانت

  21. shaho می گوید

    مرسی آقا عالی و حرفه ای بود.

  22. سحوري می گوید

    سلام دوست عزیز
    سحوری با دو غزل قدیمی به روز شد
    سلام دسته ی گنجشک های تکراری
    خوش آمدید به این قصه ی سپیداری
    به قصه ای که نباید شنید ، باید دید
    حدیث بوالهوسی های مردِ درباری………..
    به سحوری بیا و حتمن نظرت را بنویس.
    به انتظارم

  23. رها می گوید

    🙂
    (یعنی این که همیشه می خونمت و همیشه هم استفاده می کنم)

  24. ali می گوید

    دوستان سلام!
    وبلاگ رزیدنتی ۸۶: اخرین اخبار و اطلاعات در مورد امتحان دستیاری ۸۶

    لطفا ببینید ونظر دهید!

    http://residenti86.blogsky.com

  25. مریم می گوید

    سلام.دکتر جان وقتی نظر شما رو دیدم کلی ذوق زده شدم.باعث افتخار بنده است که وبلاگم خواننده ای مثل شما دارد.باز هم تشریف بیارید اون ورا.

  26. عبدالحمید پهلوزاده می گوید

    سلام دکتر
    خوبید ؟
    آقا یه پیشنهاد :
    همینطور که داریم پادکست رو رواج میدیم ، تویتر هم بی نصیب نذاریم .البته نسخه ایرانیش یعنی viwio.com
    من یه مینی بلاگ راه اندازی کردم تا بتونم همیشه بگم کجا هستم یا از طریق سایت خودشون یا موبایل یا اکستنشن فایر فاکس .
    به هر حال فقط یک پیشنهاد بود و اگر صلاح دیدین توی یه پست شروع کنیم به بیان ایده اون .
    راستی من برنامه ویژه دارم برا پادکست . میخواهم این دوسالی که توی اهواز هستم هر از چند گاهی از اصناف مختلف مصاحبه بگیرم و پادکست کنم تو وبلاگم.
    موفق باشید

  27. مهرنوش می گوید

    پست تیفانی را تازه خواندم و باید بگویم که فیلمیست که با شما می ماند و بسیار تاثیرگذار است مخصوصا صحنه مهمانی که به شدت درهم برهم است و نشاندهنده تنوع طلبی و شلوغی ذهن دختر است !
    موفق باشید!

  28. جنوبی می گوید

    سلام ……
    چرا در مورد سریال اغما که تا حدود زیادی به شغل شما ارتباط داشت چیزی ننوشتید !؟
    پاسخ :‌مطمئنید من چیزی ننوشته‌ام؟! سرچ کنید.

  29. یک معلم(ثریا) می گوید

    سلام.عالی بود.وجالب

  30. بهروز می گوید

    ممنون از زحماتتان . معرفی جالبی بود . اگر امکان دارد تعدادی از مجله ها و روزنامه های داخلی یا خارجی را معرفی کنید تا داستاننویسان جوان بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند .
    باتشکر بهروز

  31. رها می گوید

    چرا جوگیر شدین؟کی میگه ایرانیه؟فقط تو ایران به دنیا اومده.چون پدرش محل کارش ایران بوذه.من رشتم ادبیات انگلیسیه.خودم زندگی نامش خوندم.پدر و مادرش بریتانیایی هستن.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.