بلای جان مطالعه آنلاین: سرسریخوانی و اسکن کردن ذهنی نوشتهها

این حقیقت را باید قبول کرد که اینترنت عرصه را بر مطالعه آفلاین یعنی خواندن معمول روزنامهها و مجلهها و کتابها، تنگ کرده است. اما این هم همه مشکل نیست! مطالعه آنلاین مطالب به خاطر ماهیت محیط اینترنت غالبا به دقت مطالعه آفلاین صورت نمیگیرد.
وبلاگ Read Write Web در دو مقاله جدا (+ و +) به قلم «سارا پرز» به بررسی همین موضوع پرداخته است. به برداشت آزادی از این دو مقاله توجه کنید:
هنگامی که آمازون ابزار خوانش کتابهای الکترونیکی به نام کیندل Kindle را عرضه کرد، استیو جابز در شرایطی که این محصول با استقبال خوب صنایع چاپ و
نشر کتاب مواجه شده بود، اظهار نظر جالبی کرد:
«مهم نیست که این محصول چقدر خوب یا بد باشد، حقیقت این است که مردم اصولا دیگر مطالعه نمیکنند.»
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
نویسنده مقاله وبلاگ Read Write Web معتقد است که تنها نیمی از این اظهار نظر میتواند درست باشد، مردم مطالعه میکنند، منتها مطالعه آنلاین! اقبال به خواندن کتابها و نسخههای کاغذی مجلهها و روزنامهها هر روز کمتر میشود و مردم بیشتر به مطالعه آنلاین روی میآورند.
منتها سؤالی که اینجا مطرح میشود، این است که کیفیت این مطالعه چگونه است. مردم حقیقتا محتواهای آنلاین را میخوانند یا سرسری از آنها میگذرند؟
بر اساس نتایج یک پژوهش جالب که شما می توانید نسخه کامل آن را از اینجا با فرمت PDF دانلود کنید، کاربران به ازای هر 100 کلمهای که به مطالب یک صفحه اینترنتی افزوده میشود، تنها 4.4 ثانیه وقت بیشتر صرف خواندن آن میکنند، به عبارت دیگر وقتی شما به نوشته خودتان سطور و پاراگرافهایی میافزایید، فقط باید انتظار داشته باشید 18 درصد آنها خوانده شود.
– در یک بازدید معمول کاربران از یک صفحه اینترنتی، آنها فقط نیمی از مطالب یک صفحه اینترنتی با 111 کلمه یا کمتر را میخوانند.
– تازه این را هم باید در نظر بگیرید که زمان قابل توجهی از زمانی که صرف بازدید یک صفحه میشود، برای دیدن ظاهر و عکسهای آن است!
– اگر فرض کنیم که کاربران در همه زمانی که یک صفحه را باز نگه داشتهاند، مشغول خواندن آن باشند، با یک محاسبه معلوم میشود که تنها 28 درصد
کلمات آن را میخوانند. البته اگر واقعبینتر باشیم، به عدد 20 درصد میرسیم.
جاکوب نیلسن، یکی از افرادی که روی این قضیه زیاد کار کرده است به این نتیجه رسیده است که مردم مطالب را واقعا اسکن میکنند. این مطلب دلایلی هم
میتواند داشته باشد و نباید خوانندگان را زیاد مقصر دانست!
وقتی نسخه کاغذی کتابها، مجلهها و روزنامهها را در درست میگیریم، فقط عکسها آنها ممکن است توجه ما را از مطالعه حقیقی منحرف کنند، اما هنگام مطالعه آنلاین انبوهی از چیزهای دیگر باعث پرت شدن حواس خواننده میشوند. یک کاربر امروزی وب، در حین خواندن یک مطلب تمرکز لازم را ندارد چرا که قسمتی از حواسش متوجه ایمیلهای تازه، نوشتههای و پیامهای دوستانش در توییتر و پیامرسانهای فوری است و انبوهی از مطالب خوانده نشده در خبرخوان خود دارد!
سخن پایانی: خوانده شدن و درک شدن برای یک وبلاگنویس باسابقه، بسیار مهمتر از عدد خام بازدیدکنندهها است. به آمارگیر وبلاگ خود نگاه کنید و ببینید بازدیدکنندگان بعد از باز کردن صفحه وبلاگ شما چقدر در وبلاگتان میمانند، این زمان به خصوص اگر مفصل مینویسید، میتواند شما را مأیوس کند!
حتما به تجربه دریافتهاید که کامنتهای وبلاگنویسی که عادت به نوشتن پستهای بلند و تا حدی انتزاعیتر داشته باشد، اصلا متناسب به متن نوشته نیست. مثلا کامنتهای نوشتههای روزنامهنگاران معروف، نشان میدهد که اصلا وقتی صرف خواندن، تأمل و هضم مطلب نشده، خواننده صرفا تیتر و قسمتی از پاراگراف اول را میخواند و به سرعت کامنت میگذارد.
گاهی که خودم را جای این روزنامه نگاران میگذارم،خوشحال میشوم، چرا که لااقل به خاطر اینکه اصطلاحا وبلاگی مینویسم و کمتر پستهای تمام انتزاعی دارم، مطالبم بیشتر خوانده میشوند!
اما صرف نظر از آنچه گفته شد، باید گفت شمارگان چاپ کتابها فوقالعاده پایین آمده است، وقتی رمانهای دهه 60 را از کتابخانهام برمیدارم، میبینم که شمارگانی 5 هزار جلدی در آنها معمول بوده است، این شمارگان تا 5 سال پیش به 3 هزار رسید، اما امروز به عدد تأسفآور 1500 جلد رسیده است.
این اعداد را اگر در کنار آمار مربوط به جمعیت جوان و دانشگاهی کشور بگذاریم، به یک پارادوکس میرسیم، جمعیت جوان و دانشگاهیای با مدارک بالای
تحصیلی که اصلا کتاب نمیخواند!
پیداست که من قادر به تحلیل چرایی این پدیده جالب نیستم! ولی در انتهای پست میخواستم به این مطلب هم اشاره کنم که متأسفانه مطالعه آنلاین ما هم
با 3 دشواری عمده روبرو است:
– تولیدکنندههای محتوای دست اول بسیار کم هستند.
– اصولا اکثریت قریب به اتفاق کاربران به وب، به عنوان ابزاری برای سرگرمی و وقتگذارانی صرف نگاه میکنند!
– کیفیت مطالعه آنلاین هم با توجه به چیزهایی که پیشتر در این پست گفته شد، بسیار پایین است.
مطلب مرتبط: بازدیدکنندگان طبق الگوی F ، وبلاگ شما را میخوانند
دکترجان چندی پیش مطلبی نوشته بودی درباره کوئیلو و به اشتراک گذاری آثارش در توییتر. باید این مطلب را بدانی که آن پست شده مرجع بعضی از کسانی که کتاب های ناشران ایرانی را بدون اجازه ناشر و پدیدآورنده به اشتراک می گذارند! حال که این مطلب را خواندم، بیشتر از قبل مطمئن شدم که قضیه استناد آنها به پست شما همین سرسری خوانی بوده احتمالن. موفق باشی.
همین فیدخوانی روزانه خودش یک بلایی شده برای من. سرعت خواندن و رد کردن مطالب خیلی بیخودی بالا میرود.
بعد برای مطالعهی روزانهام دچار مشکل میشوم و باید هر چند کلمه یک نیشترمز بزنم.
خیلی مفید بود. ممنونم.
این مدل خوندن تاثیر منفی هم داره؟
مثلا یکی از دوستان می گفت بعد از مدتی باعث می شه آدم نتونه درست تمرکز کنه.
احسنت
بس فیض بردیم
توی کتاب نوشته آنلاین خوندن کار زشته !
برو برو دانلودش کن
از اینترنت جداش کن
وقتی طولانی وانتزاعی می نویسم بلطبع تعداد افرادی که از این موضوعات هم خوششان می آید کمتر می شه !!ولی منم وقتی یه پست نامبوط به نوشتم می ذارم خیلی حرص می خورم !!
کاملا با شما هم عقیده هستم
با نتیجه گیریت زیاد موافق نیستم، چون فاکتور زمان رو اصلا در نظر نگرفتی … همین الان تو ایران که از نظر رسانه ای فضای خیلی بسته ای داره اگه بخوایم مطالب خبر یو تحلیلی وب سایت های اطلاع رسانی رو دنبال کنیم کلی وقت آدم رو می گیره مخصوصا اگه بخوای سوژه های سیاسی رو دنبال کنی که مطالعه یکی دو سایت برای اشراف پیدا کردن به قضیه کفاف نمی ده … به قسمت آی تی هم که می رسیم از این هم بدتر .. انقدر تنوع و تعدد در مطالب هست که اصلا نمیشه وقت گذاشت … اتفاقا من فکر می کنم این اسکن کردن خیلی هم خوبه، فقط باید بهینه تر بشه و بازدهش بره بالا و درصد خطاش بیاد پایین… تو دنیای امروز نه وقت و نه اعصاب داریم که مثل زکریای رازی بشینیم زیر نور شمع خط به خط کتاب یا نوشته رو زیر و رو کنیم
جناب دکتر مجیدی در ارتباط با اینکه شما یک وبلاگ نویس قوی هستید شکی نیست و از آنجایی هم که شما وبلاگ نویس نوعی می توانید میزان زمانی را که هر بازدیدکننده در پستهایتان صرف می کند پیگیری کنید و آمار اینکه کدام پست بیشتر مورد اقبال واقع شده و… کاملا در ید قدرت شماست اما هر خواننده ای هم علایق خود را دارد و پیگیر مطالب مورد علاقه خودش است (منظورم حق انتخاب هر خواننده محترم است)بنابراین فکر می کنم نباید خاطرتان مکدر شود ویا فکر کنید اگر به مطلبی کمتر توجه شده خدای نکرده قصد و غرضی باشد ویا بی احترامی به زحمات شما وبلاگ نویسان شده.در ارتباط با خواندن کتاب هم خود بنده حتما باید کتاب چاپی تهیه کنم و در 99% هم کتاب باید مال خودم باشه و از قرض گرفتن کتاب خوشم نمی یاد.
بنابراین آقای دکتر مجیدی مایوس نشوید و در شرایط فعلی به رسالتتان پایبند باشید.مثل همیشه موفق باشید.
khastam tashakor konam, chand vaghte in ja ro mikhunam va kheili lezat mibaram. matalebesh komak mikone behem az kheili chiza ba khabar besham,va inke ensafan ravoon o khub minevisi
mamnoon :)
دکتر عزیز کاملا با نظر شما موافقم. ولی مشکل اصلی ما ایرانی ها چیز دیگری است. قبل از اینکه کلا میزان استفاده از اینترنت مد نظر گرفته شود باید اول ببینیم که ایرانی ها اصلا چیزی می خوانند یا نه؟
دوم اینکه چرا در بسیاری از ضمینه های فرهنگی دولت بسیار عقب مانده شده است! نمی دانم چرا اجازه می دهیم که یک بچه مانند علف هرز رشد کند و می گوییم وقتی بزرگ شد خودش می فهمد این هم شده داستان اینترنت ما
جناب مجیدی ، یادداشت شما را تا انتها خواندم. “سارا پرز” حق دارد. اما نکتهای که نباید فراموش شود این است که کتابخوانی در ایران بر خلاف پارهای از کشورها پدیدهی جا افتادهای نیست و هنوز به عادت تبدیل نشده است. قشر تحصیل کرده مدرکدار ما اهل کتاب و کتابخوانی نیست. پس برخوردش با مطالب اینترنتی نیز بهتر از برخورد او با روزنامه و کتاب نخواهد بود.
پاکدل
مثلا کامنتهای نوشتههای روزنامهنگاران معروف، نشان میدهد که اصلا وقتی صرف خواندن، تأمل و هضم مطلب نشده، خواننده صرفا تیتر و قسمتی از پاراگراف اول را میخواند و به “صرعت ” کامنت میگذارند
فکر کنم چون به سرعت نوشتی ، به جایه به سرعت نوشتی به صرعت
درود،
چند نکته به نظرم میرسد که در میان می گذارم.
ارزیابی دقت خوانندگان بر اساس محاسبه یِ زمانِ باز نگه داشتن صفحات، حد اقل در ایران، چندان صحیح نیست، چون بسیاری از خوانندگان صفحات را بعدا بصورت آف لاین مطالعه می کنند.
دقت در مطالعه ارتباطِ زیادی به موضوع موردِ مطالعه و نیز عادات شخصیِ کاربران در رابطه با مطالعه دارد. کسانی که عادت به سرسری خوانی نداشته باشند، در محیط مجازی هم چنین رفتاری نخواهند داشت.
وبلاگ نویسی به صورتی که باعث جذب خوانندگانِ زیادی شود، مثل وبلاگ خوب شما، یک هنر و همزمان یک تکنیک است. زبانِ بکار گرفته شده، انتخابِ سوژه، دقت و ایجاز مطالب به نظر من تعیین کننده هستند.
در مورد میزان مطالعه در ایران فکر می کنم اصولا تفکر در این کشور عاملیت خودش را از دست داده است، بنابراین کسی هم نیاز به تهیه یِ غذایِ فکری را احساس نمی کند. مستقل از هر تحلیلی با نگاهی گذرا به تیراژ کتاب در هر کشور به راحتی می توان سطح فرهنگ عمومی و پیشرو بودن هر ملیت و آینده ای که در انتظار اوست را مورد مطالعه قرار داد. ما به خاطرِ باورهایمان هیچ جایگاهی در جدول نداریم.
سپاس،
توصیه میکنم این مطلب رو بخوانید:
http://zangoole.com/1386/12/11/scannable_content
خواستم برم نمایشگاه کتاب، اما دیدم جز حسرت چیزی نداره ، وقتی پولی نداری که کتاب بخری.
دوست عزیز سلام
مطلب شما رو یک بار سرسری و یک بار با دقت خوندم. دلایلی که برای عدم مطالعه در تحقیق مورد اشاره ذکر شده، به نظرم قابل قبول و پذیرفتنی هستند. فکر می کنم اگر غیر از این باشد کمی غیر عادی است. فرض کنید شما به یک صفحه وب رفته اید که فقط نوشته و متن دارد. اگر آن متن، متن کاملی درباره آن چیزی که شما به دنبالش بوده اید باشد، آنرا را با دقت بیشتری می خوانید اما اگر کمی شک داشته باشید که این متن، اطلاعات کاملی از آنچه شما به دنبالش هستید را در بر ندارد. آنرا رها خواهید کرد. حال از کجا می توان فهمید که این متن چه مقدار از آنچه را که ما به دنبالش هستیم در بر دارد؟ اسکن اولیه متن پاسخ و راهکار ماست. نگاهی کلی به متن می اندازیم و سپس درباره خواندن با دقت و یا رها کردن آن تصمیم می گیریم. البته متخصصان طراحی صفحات وب، مدت ها پیش به نتایج پژوهش مورد اشاره شما رسیده اند. این مطلب را می توانید در سایت ها و کتاب هایی که طراحی صفحات وب را آموزش می دهند بیابید. در آنجا راهکارهایی برای دور زدن اینکه بازدیدکننده اکثر اوقات حوصله و وقت کافی برای مطالعه تمام مطالب عرضه شده و دیدن تمام پیوندها و دیگر جزئیات صفحه وب شما را ندارد، پیشنهاد می کند که از قوه بینایی بازدیدکننده بیشترین استفاده را ببرند. استفاده از عکس ها و طرح هایی که در عین سادگی حاوی بیشترین اطلاعاتی باشند که شما قصد انتقال آن را دارید و جاسازی مناسب اطلاعات در یک صفحه وب از جمله این راهکارهاست. در تحقیق مورد اشاره شما که بیشتر در جوامع غربی انجام شده است آمده است که “مردم این روزها کمتر مطالعه می کنند”. اگر قرار بود این تحقیق در کشور ما انجام شود، آن موقع معلوم نبود از چه جمله ای می خواستیم استفاده کنند. مثلاً فرض کنید می خواستیم بگوییم: “مردم ما نمی دانند مطالعه کردن چیست. خوردنی است یا پوشیدنی یا … “.
اما هدفم از باز کردن سر صحبت با شما این بود که به اهمیت و ارزشی که وسیله های جدیدی که در مطلب شما هم بدان اشاره شده است، اشاره کنم. کتاب خوانهای الکترونیک چاره این مشکل هستند. حتی به نظرم این وسیله ها می توانند کل مشکل مطالعه را در جامعه ما در مدت کوتاهی حل کنند. امیدوارم شما درباره آنها چیزهای خوبی بدانید. اما اگر احساس می کنید مطالب کمی درباره کتاب خوانهای الکترونیک می دانید از شما دعوت می کنم تا به مطلبی که در این باره در وبلاگم نوشته ام مراجعه کنید.
http://engmmajidee.blogfa.com/post-80.aspx
با اجازه شما از مطلبتان در وبلاگم استفاده می کنم.
یکی از دلایل رایج شدن مینیمال ها هم همین هست.
وقتی دانشجوی نرم افزار دم ازویندوزایکس پی و ویندوز اپل میزند_درفشانی یکی از فامیل_ . از این نسل چه انتظاری میتوان داشت. نزذیک به چهل نفر لیسانس وفوق لیسانس میشناسم که با کامپیوتر فقط موزیک گوش میدهند.وای به وقتی فیلم ام کی وی بدستشان برسد هزار ایراد به ویندوز و دی وی دی شان می گیرند .خدایا اینها فایل زیپ یا غیره رو نمیتونن باز کنن. مطالعه؟؟؟؟؟؟که چی بشود 99درصد فارغ التصیلان کشور تا اخر عمر کتاب نمیخوانند.هر که منکر است بیاید تانشانش بدهم .دور وبرتان را نگاه کنید .اونوقت کاسب قدیمی هولا هول ازکتابفروشی ترمینال جنوب کتاب میخرد و می نشیند به خواندن .یاللعجب……با hs موافقم .محمدرضا مجیدی هم همچنین.