نوبل شیمی امسال: «پراشر»، دانشمند فراموششده
چند روز پیش یعنی دقیقا 9 اکتبر، برندگان جایزه نوبل شیمی سال 2008، اعلام شدند. بنابراین الان که دارم این سطور را مینویسم، خبر بیات و قدیمی شده است. اما خواندن یک خبر حاشیهای که در کمتر نشریه و وبسایت ایرانی به آن اشاره شده بود، من را واداشت، تا مختصری در مورد نوبل شیمی امسال بنویسم. جایزه نوبل شیمی امسال به طور مشترک به سه دانشمند به نامهای اوسامو شیمومورا، مارتین چالفی و راجر تسین رسید.
گاهی در دنیای دانش، پژوهشی در یک زمینه که هیچ کس تصور نمیکند، کاربرد عملی پیدا کند و به نتیج ارزشمندی مجر شود، به پیشرفتهای علمی قابل توجه حتی در زمینههای دیگر علم منتهی میشود.
بیایید داستان را اول شروع کنیم:
در سالهای اولیه دهه 60 میلادی، محققی به نام اوسامو شیمومورا، روی پدیده زیستتابی bioluminescence کار میکرد، در این پدیده واکنشهای شیمیایی داخل بدن موجودات زنده منجر به تولید نور میشود. او موفق شد از یک عروس دریایی، پروتئینی جدا کند که نور آبی ساطع میکرد. ولی این عروس دریایی از خود نور سبز تابش میکرد. تحقیقات بعدی نشان داد که پروتئین دیگری در بدن این جاندار وجود دارد که این نور آبی را جذب میکند و سپس نور سبز از خود بیرون می دهد. نام این پروتئین دوم را پروتئین فلوئورسان سبز یا اختصارا GFP گذاشتند.
در سال 1988، محقق دیگری به نام مارتین چالفی، بعد از باخبر شدن از GFP، به این فکر افتاد که با استفاده از این پروتئین، ساختارهای شفاف موجودات زنده را که پیش از آن برای محققان غیرقابل مشاهده بودند، قابل رؤیت کند. این دانشمند با استفاده از شیوههای زیستشناسی مولکولی، ژن لازم برای تولید GFP را وارد DNA یک کرم کوچک که تقریبا کاملا شفاف بود، کرد. در نتیجه این کار سلولهای بدن این کرم شروع به تولید GFP کردند و بدون اینکه نیاز به هیچ کار اضافه یا روش تهاجمی آسیبرساننده به بدن کرم باشد، ساختار درونی بدن این کرم قابل مشاهده و بررسی شد.
تحقیقات بعدی نشان داد که میتوان ژن GFP را به ژن تولیدکننده پروتئینهای دیگر ملحق کرد، در نتیجه امکان رهگیری این پروتئینها میسر میشود و با این کار میتوان در مطالعات علمی، پروتئین مورد نظر را به نوعی نشاندار کرد.
نشاندار کردن یک پروتئین با رنگ سبز، کار جالبی بود، اما مسلما خیلی جالبتر میشد اگر دانشمندان میتوانستند برچسبهای رنگی دیگری هم داشته باشند و در آن واحد با دیدن پروتئینهایی که رنگهای متفاوتی دارند یک شبکه پیچیده زیستشناسی را مطالعه کنند. چنین کاری با کوششهای سومین برنده جایزه نوبل شیمی امسال، ممکن شد. راجر تسین، نخستین کسی بود که ساختمان GFP را با دقت مورد مطالعه قرار داد و توانست با این دانش، مولکولهای GFPای تولید کند که نور سبز با طول موج متفاوت از خود می تاباندند. بعدها گروه تحقیقاتی او موفق شد که مولکولهای فلوئورسان دیگری از سایر موجودات زنده جدا کنند و به این ترتیب برچسبهای حیاتی بیشتری در اختیار پژوهشگران قرار دهند.
خوب، در اعلامیه رسمی بنیاد نوبل در مورد جایزه نوبل شیمی امسال، همین مطالب نوشته شده بود که ملاحظه کردید. اما در این میان نام یک دانشمند بسیار تأثیرگذار از قلم افتاد و علاوه بر اینکه جایزه به او تعلق نگرفت، تقدیری هم از او به عمل نیامد.
این شخص داگلاس پراشر Douglas Prasher نام دارد، او در کمال تعجب هماکنون در شهر هانتسویل ایالت آلاباما، به حرفه رانندگی مشغول است!
در حالی که دیگر همکاران پراشر، دسامبر امسال باید به استکهلم پرواز کنند تا مجموعا جایزه 1.4 میلیون دلاری خود را بگیرند، پراشر -دانشمند سابق پژوهشکده اقیانوسشناسی «وودز هول»-، ساعتی 10 دلار درآمد دارد و سعی میکند که از عهده مخارج دو فرزندش که به کالج میروند، برآید.
درواقع دانشمندی که ژن القاگر ساخت GFP را شناسایی کرد، همین آقای پراشر بود. در سال 1988، جامعه سرطان آمریکا 220 هزار دلار بودجه در اخیتیار پراشر گذاشت تا ژن مسئول تولید GFP را شناسایی و کپی کند. اما 4 سال بعد بودجه پراشر تمام شد، او به طور داوطلبانه اطلاعاتش را در مورد ژنی که شناسایی کرده بود در اختیار یکی از برندگان نوبل شیمی امسال یعنی مارتین چالفی قرار داد. او این ژن کلونشده را به دیگر بنده نوبل شیمی، یعنی تسین هم داد.
اما آقای پراشر به جای اینکه از بخت بد خود شاکی باشد، از موفقیت همکاران سابق خود خوشحال شده است. پراشر با اینکه حق داشت، ژن کلونشده را در اختیار دیگران قرار ندهد، احساس وظیف میکرد که نتایج کارش را برای تبدیل شدن به کار ارزشمند، به دیگران بدهد.
او در این مورد میگوید: «وقتی شما از بودجه عمومی استفاده میکنید، به باور من از روی وظیفه باید یافتههایتان را به اشتراک بگذارید. من روح و قلبم را روی این کار گذاشتم، ولی اگر نتایج را برای خودم نگه میداشتم، آنها راه به جایی نمیبردند.»
به این ترتیب پراشر کاری انجام داد که این روزها کمتر دانشمندی در دنیای پررقابت امروز، حاضر به انجام آن است. پراشر بعد از اتمام کارش روی GFP ، مدتی در آزمایشگاه دپارتمان کشاورزی آمریکا و مدتی هم در ناسا کار کرد و بعد از یک سال بیکاری او مجبور شد که به عنوان راننده مشغول به کار شود.
پراشر هم اینک مشکلات سلامتی دارد و از افسردگی رنج میبرد، با این همه، هنوز حس شوخطبعیاش را حفظ کرده است و در مصاحبهاش بعد از اعلام برندگان جایزه نوبل شیمی امسال گفته است که: «اگر مارتی و راجر می خواهند قدرشناسی خود را نشانم بدهند، میتواند برایم پول بفرستند. من هدایا و مبالغ اهدایی را قبول میکنم.»
پراشر امیدوار است که جایزه نوبل شیمی امسال، دستکم باعث شود که کاری به او در زمینه زمینه کاریاش پیشنهاد شود. و به گفته خودش برایش بسیار ایدهآل خواهد بود اگر به فالموث Falmouth جایی که 14 سال در آن با خوشحالی زندگی کرده است، برگردد.
منابع: سایت بنیاد نوبل، NPR، capecodonline
سلام
پست :
http://1pezeshk.com/archives/2008/08/post_908.html
نه عکس های آموزشیاش باز شد و نه کدی که آن پایین برای دانلود گذاشته بودی
لطفا منو راهنمایی کنید
می خواهم پیوندهام را درست کنم
کاره بزرگیه وادم خیلی چیزا رو از داگلاس پراشر یاد میگیره .یکیش درست فکر کردن را .
سلام به دکتر گرانقدر
گاهی اوقات این دنیا بدجوری حال گیری میشه برای ادما.بنده خدا یک سال کار مناسب نتونسته پیدا کنه با اون تخصصش و بعد هم جایزه نوبل هم نگرفته.لعنت به ذات این دنیای فانی.راستی منم تازگی ها زد حال خوردم باهاش زیاد هم دردی کردم.