فیلم « تو جک را نمیشناسی »، معرفی و تحلیل

فرانک مجیدی: چند وقت پیش، به عادت همیشگی کارها و عکسهای هنرپیشهها و کارگردانهای محبوبم را چک میکردم. مسلماً «آل پاچینو» در صدر علاقمندیهای من هست. یکی از عکسها مراسم «فرش قرمز» او در کنار مرد سپید مویی بود که چهرهای آشنا داشت. آن مرد دکتر «جک کوورکیان» بود! حتماً مطلبی را که دربارهاش در این وبلاگ خواندهاید، به یاد دارید. یادم میآید با خودم گفتم چقدر میتواند گستاخ باشد! آن همه آدم کشته و حالا با آل پاچینو، خوشحال و خندان، عکس یادگاری میاندازد! میدانستم عکس مربوط به افتتاحیهی پخش فیلم تلویزیونی «تو جک را نمیشناسی» به کارگردانی «بری لویسن» است و آل پاچینو نقش کوورکیان را دارد، اما با همهی اینها کوورکیان به نظر من یک قاتل بود که با این عکس، معلوم میشد وجدان راحتی هم دارد! اصلاً خوشم نیامد. با اینحال، دیدن بازی آل پاچینو، آنقدر برایم ارزشمند بود که این فیلم را ببینم.
دههی نود است. دکتر جک کووارکیان (آل پاچینو) به فکر حرکت تازهای در دنیای پزشکی است. او میخواهد بیماران غیر قابل درمان را که برای زندگی تمایلی ندارند، با خواست خودشان، در مرگ یاری دهد. این حرکت باعث میشود…
جک کووارکیان، با نام واقعی مراد کووارکیان، از والدینی ارمنی بازمانده از قتلعام ارامنه در میشیگان آمریکا زادهشد. در دههی 80، کوورکیان رشته مقالاتی برای مجلهی آلمانی “Medicine & Law” در باب اُتانازی نوشت. بین سالهای 1990 تا 1998، کوورکیان به مرگ 133 بیمار کمک کرد. او سرمهای لازم، یا ماسک گاز کربن مونو اکسید برای مرگ را طوری تنظیم میکرد که بیماران با اختیار خود، آن را بهکار اندازند و بمیرند. در حقیقت، پس از دو مرگ نخست بهروش تزریق، پروانهی طبابت او ابطال شدهبود و دیگر نمیتوانست به سرمهای لازم دسترسی یابد. بنابراین، او ماسک گاز را برگزید. کووارکیان بخاطر اقداماتش، بارها تحت فشار قانونی قرار گرفت و هر بار، با دفاع خوب خودش و وکیلش «جفری فایگر» تبرئه میشد. در شرایطی که کووارکیان در اوج شهرت بود و حتی تصویرش روی مجلهی تایم هم رفتهبود، تصمیمش در 22 دسامبر سال 98 برایش دردسر ساز شد. 130اُمین کسی که او به مرگش کمک کرد، تامس یوک، 52 ساله و مبتلا به بیماری لوگریک (1) بود. او فیلم ویدئویی روش متفاوت مرگ او را، که اینبار تزریق مستقیم توسط خود کووارکیان بود، در اختیار برنامهی 60 دقیقه قرار داد. این فیلم، باعث تشکیل دادگاهی شد که کووارکیان را متهم به قتل درجهی یک کرد. کووارکیان ترجیح داد خود از اعمالش دفاع کند و از وکیل استفاده نکرد. در نهایت، هیئت منصفه او را در قتل درجهی دو گناهکار دانست و قاضی حکم زندان 10 تا 25 سال برای او داد. او پس از 8 سال و 2 و نیم ماه، در سال 2007، از زندان آزاد شد.
جک کووارکیان مبتلا به هپاتیت C است که در جریان تحقیقاتش دربارهی انتقال خون در ویتنام، بدان مبتلا شد. پس از آزادیاش، مهمان برنامهی «لری کینگ» شد تا از برنامههای آینده و روزهای زندانش بگوید. او در 15 ژانویهی 2008، در اجتماعی با بیش از 4000 شنونده در دانشگاه فلوریدا شرکت کرد و گفت: «هدف من کمک به بیمارانم است، نه موجب مرگ شدن. هدفم پایان رنج بود، این باید غیرمجرمانه محسوب شود.» در آوریل سال 2010، در پاسخ به پرسش «اندرسن کوپر» برای شبکهی سیانان، که پرسید: «آیا شما میگویید پزشکان همواره نقش خدا را بازی میکنند؟» گفت: «البته. هرگاه شما یک روند طبیعی را مختل میکنید، نقش خداوند را بازی میکنید.» کووارکیان یک موسیقیدان جاز است و تابلوهای رنگروغنی میکشد که گاه، از خون خودش در آنها استفاده میشود. تابلوهای ترسناک او، نمادی از خاطرات وحشتناک والدینش از کشتارارامنه است.
فیلم «تو جک را نمیشناسی» از روی کتاب «میان مردن و مرده» (Between The Dying And The Dead) به قلم دوست کوارکیان، «نیل نیکول» (که جان گودمن نقشش را بازی میکرد) و «هری وایلی»، ساختهشده. معمولاً کمتر فیلمی در ستایش مرگ و انتخاب آن ساخته میشود. موفقترین و زیباترین فیلم پیش از این، «دریای درون»، ساختهی «آلخاندرو آمنهبار» است. با خواندن معرفی فوق از کووارکیان، شما نمیتونید او را بشناسید. چنانکه من این کلیات را میدانستم، اما واقعاً حق با نام فیلم است. من جک را نمیشناختم. او به تمام بیماران کمک نمیکرد. فقط آنهایی که میدانست هیچ شانسی ندارند، و اصرار میکرد هوشیارانه انتخاب کنند و هرگاه پشیمان شدند، عملیات را متوقف کنند. شما حتی بدون دیدن بیماران هم نمیتوانید راجع به عمل جک قضاوت کنید. این بیماران، واقعاً به ته خط رسیدهبودند. بازگشت و معجزهای برایشان متصور نبود، هر نفسشان باعث عذابشان بود، و مهمتر آنکه توان جنگیدن بیشتر را در خود نمیدیدند. در دقیقهی 76 و 81 فیلم، تصاویری از جوان 30 سالهای به نام «تامس هاید» میبینیم که مبتلا به لوگریک بود. بیش از آنکه کلمات بتوانند بیان کنند، حال او منقلبکننده بود. او زجر زیادی میکشید و انتخابش را کردهبود. این تکاندهندهترین صحنهی فیلم بود. خیلی راحت است که بنشینیم و از اخلاقیات سخن بگوییم. بگوییم او حق ندارد جان کسی را بگیرد. اما، در جواب وکیل چه میگویید؟ «وقتی کسی بیهوش است و لولهها را از او جدا میکنید، این عمل غیر قانونیست، اما وقتی هوشیار است و خودش تصمیم میگیرد بمیرد، آن را جرم میدانید؟» چطور باید تصمیم گرفت؟ ما چه میکردیم؟
بازیهای فیلم بسیار عالیاند، اما از فیلمی با حضور آل پاچینو چه انتظاری دارید؟ وقتی او هست، دیگر کسی را نمیبینید. محو حضور او هستید و دکتر کووارکیانی که او روایت میکند. زیباترین صحنهی بازی او، زمانی است که ماجرای مرگ مادرش و ناتوانی خود را در کمک به او را برای جنت گود (سوزان ساراندون) تعریف میکند. همهچیز بهخوبی بیانگر ماجراییست که در طول سالها برای کووارکیان اتفاق میافتد و حرکات قانونی، اجتماعی و سیاسی را روایت میکند. فیلم با موسیقی زیبای «مارسلو زارووس» آغاز میشود که من را به یاد مخلوطی از موسیقیهای متن «استخوانها دوستداشتنی» و «جادهی رولوشنری» میاندازد. و میتوانید در اینجا بشنوید و دانلود کنید.
جک کووارکیان راه و انتخاب تازهای به بیماران نشان میداد. ما از چه میترسیم؟ مرگ، دومین اتفاق واقعاً بزرگ زندگی است!
پانوشت 1- بیماری Lou Gehrig همان بیماری ALS است که قبلا در وبلاگ در موردش نوشتهایم.
من که علاقمند خوندنش نبودم اما خسته نباشید
سلام آقای پزشک
من عاشق آل-رابرت-مارلون-پل هستم اما درصدی از فیلماشون رو هنوز نتونستم پیدا کنم تو تهران.اینترنتم هم ذغالیه..خواهش می کنم راهنمایی کنید..محتاج محتاجـــــم
اس کاش لینک دانلود فیلم هم میذاشتین ما هم می دیدیم.
خیلی عالی نوشته بودین. از خوندن سطر به سطرش لذت بردم. به نظر من هم کارش قابل تقدیر بوده چون بیمار خودش انتخاب کرده و هوشیارانه مرگ رو برگزیده. اگر چه قبول دارم که سخته
فیلم دیگه ای که میتونم بهش اشاره کنم که در ارتباط با اخلاقیاته ،فیلم مه است
البته نه به قدرت این فیلم ولی….
درسته که سعی داشته به بیماراش کمک کنه و به رنجشون خاتمه بده اما به نظرم درست نیست که یک پزشک از توانایی و دانشش برای از بین بردن انسان استفاده کنه، حتی اگه به قیمت راحت شدن بیمار باشه.
مثل این میمونه که وقتی نیمتونی چیزی رو درست کنی و اونو به وضع قبلش برگردونی اونو از بین ببری!
با تشکر از این پست…
با سلام
با اجازه اگر اشکلی ندارد من لینک فیلم را بذارم کسایی که ندیدن ببینن خودمم هنوز ندیدم.ببخشید اگه ناراحت شدید.می خواستم کار بچه ها راه بیفته http://dl.p30nama.com/movie/drama/You.dont.know.Jack-.%5Bp30nama.com%5D.rar
با اجازه لینک دانلود
http://1.filmbfilm1.com/modules.php?name=AvantGo&op=ReadStory&sid=۵۱
البته هر چند پن شنبه رو نشستیم پاش اما فیلم یه کم عجولانه به نظر میومد و ما اگه جناب ال نبود نمیدونستیم اونهمه چیپسی که خریدیم چه کار کنیم:-)
another meaning of “jack” is: A small or worthless amount: You don’t know jack about that. it means you don’t know anything about it.
here is an idea: i think you should consider that in translating the title of movie.
سلام
ممنون از معرفی فیلم
همین که آل پاچینو در فیلمی بازی کنه به سادگی نمیشه از کنارش رد شد. کووارکیان سعی کرده افکار عمومی رو برای قانونی اعلام کردن این مسئله معطوف کنه اما به نظرم این فیلم اثرات به مراتب بیشتری خواهد داشت. اگر آل پاچینو نبود مسلما این فیلم تاثیری نداشت.
تکان دهنده ترین فیلمی که تا حالا دیدم. چیزی که فیلمو متمایز میکنه اینه که نقش ال پاچینو مثبته ولی عملش واعتقاداتش هست که ادمو تو دو راهی میذاره که مثبت هستند یا منفی. (واقعا 50 سال تجربه در بازی الپاچینو کاملا مشهود بود).merc
در مورد اینکه میگن دکتر تو کاره خدا دخالت کرده بهترین جواب در خود متن فیلم بود با این مضمون: “چطور وقتی یکی مریضی بدی میگیره و دکترها خوبش میکنن(یعنی مرگشو به تاخیر بندازن) دخالت تو کار خدا نیست اما وقتی با نیت خیر و با رضایت خود فرد مرگشو جلو بندازن دخالت تو کار خدا میشه؟؟؟؟؟؟
exactly;
it is a kind of literature art and poetical technique for opting a movie title up.
you don’t know jack=if it is Jack, with capital j, so it is a kind of relevancy between the film’s main character and this Jack.
but jack with lower case j, is this idiom means, you don’t know anything, or you know a little about this thing which is worthless.
source=Cambridge advanced learner dictionary
Thanks